زن جوان ادامه داد: همسرم مقداری قرص خواب آور تهیه کرد و از من خواست آن را داخل شیرینی بریزم تا برادرش مسموم و بیهوش شود و او راحتتر ناصر را بکشد. همان روز با شیرینیهای مسموم به خانه پدرش رفتیم و اسماعیل شیرینی را به ناصر تعارف کرد و او هم خورد. وقتی ناصر بیهوش شد، اسماعیل او را با چاقو به قتل رساند. شوهرم مرا تهدید کرد و گفت اگر درباره ماجرا با کسی حرف بزنم، مرا میکشد. پس از این او از من خواست تا برای خارج کردن جسد از خانه به او کمک کنم. صبح روز بعد جسد را داخل چمدانی گذاشتیم و قرار شد به یکی از شهرهای شمالی کشور برویم و آنجا ویلایی کرایه و جسد را آنجا دفن کنیم. ما خودروی وانتی کرایه کردیم و چمدان را با مقداری وسایل دیگر پشت وانت گذاشتیم و به طرف محمودآباد راه افتادیم. در شهر محمودآباد طبق نقشه ویلایی نزدیک دریا کرایه کردیم، اما به دلیل رفت و آمدهای زیاد فرصت دفن جسد فراهم نشد و به همین دلیل در تاریکی هوا چمدان را کنار دریا بردیم و جسد را همان جا گذاشتیم و روی آن را با مقداری سنگ پوشاندیم و بعد به طرف تهران حرکت کردیم.
زن جوان در حالی که گریه امانش نمیداد، گفت: چند شب بعد از حادثه با همسرم دعوایم شد و او مرا تهدید به مرگ کرد و گفت همان طور که پدر و برادرم را کشتم، تو را هم به قتل میرسانم. پس از این تهدید خیلی ترسیدم. کسی که پدر و برادرش را به این راحتی بکشد، همسرش را هم میکشد.
با اقرارهای زن جوان بلافاصله دستور بازداشت اسماعیل را دادم و ماموران پلیس هم خیلی زود او را قبل از این که از ماجرا خبردار شود، بازداشت کردند. متهم ابتدا در بازجویی با تناقض گویی قصد انحراف پرونده را داشت و گفت: مدتی قبل همسرم به من گفت ناصر به او پیشنهاد شرمآوری داده و من هم نقشه قتل برادرم را طراحی کردم. روز حادثه 40 قرص خوابآور را پودر کردم و داخل شیرینی ریختم و به برادرم تعارف کردم و وقتی ازهوش رفت، او را با چاقو کشتم و جسدش را با کمک همسرم به شهرستان محمودآباد بردیم و رها کردیم.
وی درباره قتل پدرش گفت: من پدرم را نکشتم، بلکه او خودکشی کرد. دو سال قبل زمانی که پدرم زنده بود، مادرم به خاطر اختلاف با او خودش را از طبقه پنجم ساختمان به پایین انداخت و خودکشی کرد. بعد از این حادثه پدرم دچار عذاب وجدان شد و چهار ماه بعد از مرگ مادرم او هم به زندگی اش پایان داد. همسرم دروغ میگوید که من پدرم را کشتهام. همزمان با ادامه تحقیقات در بررسیهای بعدی متوجه شدم اسماعیل و همسرش بعد از مرگ پدرش با جعل هویت و امضای مقتول مبلغ 28 میلیون و 500 هزار تومان از حساب او برداشت کردهاند. در بازجوییهای بعدی برای گرفتن اعتراف، زن و شوهر را با هم روبهرو کردم و مدارک به دست آمده را هم به آنها نشان دادم تا این که سرانجام اسماعیل واقعیت را گفت و با تائید حرفهای همسرش به قتل پدر و برادرش اعتراف کرد و گفت: وقتی مادرم خودکشی کرد، احساس کردم پدرم مقصر است و او را به قتل رساندم. مدتی بعد هم دوباره احساس کردم برادرم به مرگ پدرم مشکوک شده و احتمال دادم او موضوع را به پلیس خبر دهد و به دلیل همین او را هم به قتل رساندم. من طبق نقشه پیش رفتم و فکر نمیکردم هیچ گاه دستم رو شود، اما خون دو بیگناه سرانجام مرا به دام انداخت. همچنین پس از هماهنگیهای لازم با پلیس آگاهی شهرستان محمودآباد مشخص شد ماموران پلیس جسد مقتول را یک ماه قبل به صورت ناشناس در سواحل دریا کشف کردهاند. (ضمیمه تپش)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد