با شکایت پدر مریم، تحقیقات آغاز شد و در بررسیهای اولیه مشخص شد دختر جوان آن روز به دانشگاه رفته و با این حساب در راه بازگشت به خانه سناریوی ربودنش اجرا شده بود.
فرضیههایی برای آدمربایی
در اقدام بعدی باید انگیزه آدمربایان مشخص میشد و فرضیههای متعددی در این باره مطرح بود. پدر مریم وضع مالی خیلی خوبی نداشت، پس آدمربایی نمیتوانست به خاطر پول باشد.
این احتمال را مطرح کردیم که انگیزه آدمرباها خصومت و انتقامگیری باشد، اما تحقیقات نشان میداد که خانواده مریم با کسی مشکلی ندارند. در گام بعدی احتمال ردپای خواستگار عاشقپیشه مطرح شد، اما بررسیها نشان میداد که مریم دختر معقولی است و چنین مواردی هم در زندگیاش نبوده است. تنها فرضیهای که مطرح بود، آدمربایی با انگیزه اخاذی بود.
تماس از باجه همگانی
تحقیقات روی شاخههای متعدد متمرکز بود، تلفنهایی را که از آنها با خانواده مریم تماس برقرار میشد بررسی کردیم، اما تمامی تماسها از باجه تلفن همگانی بود. با آنکه کیوسکهای تلفنی که گروگانگیران تماس میگرفتند در قسمتهای مختلف شهر بود، اما تمامی این محلها را روی نقشه ترسیم و سعی کردیم محدودهای را برای آن در نظر بگیریم. بعد از آن تیم تعقیب و مراقبتی تشکیل شد و تمامی این کیوسکهای تلفن به صورت رندوم اما مداوم زیر نظر گرفته شد.
تیم تعقیب و مراقبت کیوسکها را زیر نظر داشتند تا اینکه در دومین روز این آدمربایی، دوباره تماسی با خانواده دختر دانشجو گرفته شد. در تمامی تماسها آنها تهدید میشدند که اگر ماجرا را به پلیس بگویند دخترشان را زنده نخواهند دید.
شناسایی در باجه همگانی
درست زمانی که آدمربا با خانواده گروگان تماس گرفت، یکی از همکاران ما در نزدیکی همان باجه بود و باجه را زیر نظر داشت. همکارم احساس میکند مرد جوان، یکی از آدمرباهاست. او بلافاصله با ما تماس گرفت و سوال کرد که آیا آدمربا در حال حاضر با خانواده مریم تماس گرفته است یا خیر. با تائید این موضوع از جانب ما، همکارم با کسب دستور وارد عمل شد و مرد جوان را که داخل کیوسک تلفن بود بازداشت کرد.
در این بین همکارم اجازه نمیدهد که او تماس را قطع کند و پس از دستگیری مرد جوان، با افرادی که پشت خط تلفن بودند صحبت میکند تا مطمئن شود آنها خانواده مریم هستند. بعد از گفتوگو با خانواده گروگان و تائید از سوی آنها ثابت میشود مرد جوان یکی از متهمان اصلی این پرونده است و به این ترتیب یکی از گروگانگیران بازداشت میشود.
راننده خودروی مشکوک
از سویی همکار دیگرم نیز یکی دیگر از متهمان را که داخل خودروی پیکان به انتظار همدستش بود، شناسایی میکند. راننده پیکان سریع بازداشت و داخل صندوق عقب خودرو، مریم درحالی که دست و پاهایش بسته شده بود، پیدا شد.
اعتراف به آدمربایی
از آنجا که هر دوی آنها با مدرک و دلیل و سر بزنگاه بازداشت شده بودند، هیچ راهی برای انکار نداشتند و به جزئیات آدمربایی دختر دانشجو پرداختند. یکی از متهمان گفت: «از آنجا که وضع مالی خوبی نداشتیم، تصمیم گرفتیم برای پولدار شدن آدمربایی کنیم. برای اجرای نقشهمان راهی خیابانهای بالای شهر شدیم چون میدانستیم ساکنان این مناطق پولدار هستند و هر کسی را که میدزدیم میتوانیم به پول خوبی برسیم. در حال پرسه زدن در خیابانها برای شناسایی سوژه بودیم که چشممان به مریم افتاد. با دیدن دختر جوانی که در کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستاده بود، با خودمان گفتیم او سوژه خوبی برای این کار است. او به عنوان مسافر سوار شد و بعد از مدتی با تهدید، دست و پا و دهانش را بستیم و داخل صندوق عقب زندانیاش کردیم. جایی نداشتیم که او را نگه داریم پس بهترین جا همان صندوق عقب ماشین بود.
با اعترافات متهمان، هر دوی آنها به اتهام آدمربایی روانه زندان شدند و دختر دانشجو که در این حادثه هیچ صدمه جسمی ندیده بود به کانون خانوادهاش بازگشت.
پرونده ربودن دختر دانشجو، یکی از خاطراتی است که سرهنگ امیر عامری ، رئیس سابق اداره 11 رسیدگی به آن را به عهده داشت
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد