جام جم سرا: این بیماری حالتهای مختلفی دارد که طی آن حالتهای هیجانی بیمار هر چند ماه یا چند سال یکبار تغییر میکند. در برخی مواقع سرعت این تغییرات بیشتر و با فاصله چند روز، حالات در نوسان است.
در مواقع شیدایی، هرچند بیمار به ظاهر شاداب است، اما نشاط او به شکل مولد نیست. درواقع نهتنها سرخوشی برای بیماران اختلال دوقطبی کارایی ندارد که مخل فعالیتهای اجتماعی و شغلی آنان نیز هست. این بیماران بهدلیل ناپایداری سرخوشی و نوسانات خلقی، نمیتوانند به شکل مولد، مفید و موثر در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند.
هدف از درمان افسردگی و شیدایی و سیر تحول ناگهانی آن در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی، قرارگرفتن آنان در یک حالت باثبات است. ابتلا به این بیماری، بیشتر ریشه ژنتیکی دارد و بهنظر میرسد بیشتر از مادر به ارث میرسد.
این بیماری در زنان شایعتر است.
برای این بیماران درمانهای دارویی و غیرداروییای بهکار گرفته میشود که هر یک جایگاه خاص خود را دارد و هیچیک جایگزین دیگری نمیشود و در برخی بیماران، این دو روش بهطور همزمان مورد استفاده قرار میگیرد. از جمله درمانهای زیستشناختی، شوکدرمانی در این بیماران است که در مواقع اورژانسی (که این بیماران وارد فاز افسردگی میشوند)، کاربرد بیشتری دارد. بهعبارتی از آنجا که اثربخشی دارو فرآیندی بهنسبت زمانبر است، در مواقع حاد میتوان با شوکدرمانی، روند بهبود بیمار را سرعت بخشید.
درمانهای غیردارویی نیز بسته به نوع بیماری متفاوت است. بهغیراز آموزشهای روانی به خود فرد، آموزش به خانواده بیمار، رفتاردرمانی، شناختدرمانی و تلفیق این دو روش، شیوههای تحلیل روان در شرایط خاص، گروهدرمانی بسته به نوع بیماری و اختلالات خلقی، ازجمله درمانهای غیردارویی در این حوزه بهشمار میرود.
از دیگر روشهای درمانی در اختلال دوقطبی، روش آموزش روانی به خود فرد یا «psycho education» است. یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که این روش سبب پذیرش بهتر درمان میشود و نیز احتمال عود مجدد بیماری را کاهش میدهد. بر اساس این پژوهشها، مشخص شده بیمارانی که آموزش روانی بیشتری داشتهاند، بیماریشان کمتر عود کرده است.
بهطور کلی، روانپزشکان در درمان اختلالات خلقی، برحسب شرایط بیمار، روشهای مختلف درمانی را انتخاب میکنند. برای برخی حالتهای بیماری باید مطلقا دارو تجویز کرد و برای گروه دیگری روشهای غیردارویی موثرتر است. تشخیص این موارد برعهده پزشک است و وی برحسب شرایط هر بیمار، یکی از این روشهای درمانی را به کار میگیرد.
درمانهای دارویی در درمانهای مربوط به اختلال دوقطبی نقش موثرتر و پررنگتری دارند و در افسردگی روشهای غیردارویی.
از مشکلات سر راه درمان بیماران روانی، بحث مقاومت در برابر درمان است. هرچند مقاومت در برابر درمان، در تمام بیماران مبتلا به بیماریهای غیرروانی نیز به چشم میخورد، اما در میان بیماران مبتلا به بیماریهای عصبی، بیشتر مشاهده میشود. درواقع فرد بهدلیل نداشتن بینش کافی، با ترس از انگ ابتلا به بیماری روانی، یا از مراجعه برای درمان سر باز میزند یا از مصرف داروهای تجویزشده توسط روانپزشک، خودداری میکند.
در مورد بیماری افسردگی و اختلال دوقطبی، بهدلیل آنکه خودداری از درمان سبب آزار فرد میشود و در برخی موارد، علایم بیماری شدید و بیمار از حالت عادی خارج میشود، حالتی شبیه روانپریشی و افکاری در زمینه صدمهزدن به خود پیدا میکند. باوجود مخالفت بیمار برای درمان، روانپزشک وارد عمل میشود اما در موقعی که بیمار قدرت تصمیمگیری دارد، ولی با وجود نیاز به درمانهای روانپزشکی، از مراجعه به روانپزشک خودداری میکند، متاسفانه کار زیادی از دست روانپزشک ساخته نیست.
از آنجا که درمان قطعی برای بیماران مبتلا به اختلالات خلقی دوقطبی وجود ندارد، روانپزشکان معمولا با درمانهای دارویی، سیر ابتلا به بیماری را کنترل میکنند. مبتلایان به این بیماری معمولا پس از سن بلوغ و نوجوانی، به این بیماری مبتلا میشوند و این بیماری بیشتر بهعنوان بیماری دهه دوم و سوم زندگی شناخته میشود.
بهطور کلی بیماریهای اختلالات خلقی از آنجا که ریشه در کجکاری سیستم مغزی عصبی دارند، در تمام جوامع با علایم یکسانی بروز مییابند، هرچند شکل نمایش بیماریها برحسب فرهنگ در هر جامعهای با جامعه دیگر متفاوت است. (سیدمهدی صمیمی اردستانی - روانپزشک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد