پس از دریافت نشان درجه یک هنری

جلال مقامی: حیف که دیگر دیر شده!

«دیدنی‌»‌هایی که همه به تماشایش می‌نشستند

یادی از برنامه پرطرفدار جلال مقامی در تلویزیونِ دهه 60 و 70

در بسیاری از برنامه‌های موفق تلویزیون در سال‌های قبل و بعد از انقلاب رد پای دوبلورهای توانا و هنرمند کشورمان دیده می‌شود؛ البته بگذریم که عده‌ای از آنها نظیر ژاله علو و زنده‌یاد نیکو خردمند بازیگران توانمندی چه در عرصه سینما و تلویزیون و چه در تئاتر و رادیو نیز بوده‌اند.
کد خبر: ۷۲۸۹۵۱
یادی از برنامه پرطرفدار جلال مقامی در تلویزیونِ دهه 60 و 70
زنده‌یاد منوچهر نوذری یکی از موفق‌ترین مجریان مسابقه‌های تلویزیونی قبل از انقلاب بود که خاطره اجراهای خوبش در سال‌های پس از انقلاب را با برنامه پربیننده و دریادماندنیِ «مسابقه هفته» به خوبی در یاد سپرده‌ایم. ناصر طهماسب را نیز نخستین بار نسل ما در سلسله برنامه‌های سه‌سالة «سینما تئاتر 60-62» دید. اما کسی که قاب خاطره این هفته را به او اختصاص داده‌ایم جلال مقامی، دوبلور و بازیگر قدیمی است که در سینما نیز نقش اصلی چند فیلم را بازی کرده است. نسل ما که صدای او را بسیار دوست می‌داشت، نخستین‌بار چهره مهربان و آرام‌اش را در برنامه تلویزیونی «دیدنی‌ها» دید؛ برنامه‌ای پر سر و صدا که آن زمان، خیلی‌ها را چشم‌به‌راه نگه می‌داشت تا یکشنبه ساعت 8 شب فرا رسد و دیگر بار دیدنی‌های تازه ایران و جهان را از سوی این برنامه، از شبکه دوم سیما ببینند. نخستین دیدنی این برنامه برای آنهایی که فیلم‌های قدیمی مقامی را در مقام بازیگر ندیده بودند، چهره مجری‌اش در مقام یک دوبلور دوست‌داشتنی و باسابقه بود. آن‌زمان، برای ما که بازیگران بزرگ بسیاری را با صدای دوبلورهای میهن‌مان می‌شناختیم، کنجکاوی زیادی وجود داشت تا با چهره دوبلورها هم آشنا شویم و مقایسه‌ای کنیم میان صدای اینها و چهره بازیگران و قهرمانان فیلم‌ها.

به این ترتیب «دیدنی‌ها» به یکی از انتظارهای ما پایان داد...

***

در «دیدنی‌ها» معمولاً دو بخش بیشتر به چشم می‌آمد: یکی قسمت مربوط به بخش‌های تولید داخلی بود و دیگر بخش مهم، قسمت‌های دیدنی و از آن مهم‌تر قابل پخشی که از ماهواره‌های بین‌المللی برداشته و برای پخش آماده می‌شد. به هر حال هنوز برنامه‌سازان در ابتدای دوران تازه قرار داشتند و مشکلات و مسائل مختلفی را باید پشت سر می‌گذاشتند تا به نوعی تسلط بر ضوابط و چارچوب‌های تازه دست بیایند. «دیدنی‌ها» یکی از هموارکنندگان این راه جدید و سخت‌ محسوب می‌شد که تماشاگران و متولیان را به شکل توأمان به درکی تازه از روزگار نو رساند. بی‌شک نمی‌توان نقش و تأثیر چهره، بیان و اجرای جلال مقامی در رسیدن این کاروان به آرامش را از یاد برد...

***

باید دهه 60 را درک کرده و گذرانده باشید تا متوجه مغتنم بودن «دیدنی‌ها» بشوید. برنامه‌ای که البته بیش از یک دهه تولید و پخش آن ادامه یافت اما امروز تجدید دیدار با آن کمتر کسی از اهالی نسل‌های جدید را جذب خواهد کرد. دلیلش البته به هیچ وجه ناتوانی و کم‌توانی تهیه‌کنندگان و آفرینندگان برنامه نخواهد بود، بلکه امروز به قدری جذابیت‌های فراوان و پرشمار در دسترس مخاطبان انواع رسانه‌ها قرار دارد که دیگر بعید است آن آیتم‌ها و بخش‌ها (صرف‌نظر از قسمت‌هایی از برنامه) بتواند کسی را جذب کند. هرچند ما همیشه پای تلویزیون و موقع دیدن این برنامه میخکوب می‌شدیم! بنابراین تکرار تماشای آن حتی در همین سال‌ها نیز در حکم تجدید خاطره و مروری بر نشانه‌های آن دوره و زمانه است...

***

تیتراژ برنامه «دیدنی‌ها» اندکی به عنوان‌بندی‌ برنامه‌های ورزشی می‌مانست؛ با موسیقی‌ای که آن‌هم شبیه به موسیقی تیتراژ برنامه‌ها بود. اصلاً همین قطعه موسیقی «دیدنی‌ها» که گاه لابه‌لای برنامه هم شنیده می‌شد، آن زمان شهرت و طرفداران بسیاری پیدا کرد و آلبوم آن نیز با همین عنوان (دیدنی‌ها) منتشر شد و اقبال نسبی پیدا کرد (آن زمان در بازار موسیقی هنوز از سی‌دی خبری نبود و آلبوم دیدنی‌ها روی نوار کاست انتشار یافت؛ واقعاً‌ که یادش به خیر...)

باری، پس از پایان عنوان‌بندی ابتدایی، مقامی، جلوی دوربین ظاهر می‌شد و پس از سلام و چاق‌سلامتی با بینندگان، به معرفی مختصر برنامه‌های آن هفته می‌پرداخت و در ادامه سراغ یکایک بخش‌های از پیش تعیین شده می‌رفت.

بخش تولیدهای داخلی برنامه تا حدی شبیه بخش‌های امروزین برنامه اخبار تلویزیونی است؛ آن‌ قسمت‌هایی که در ژورنالیسم در ردة «نرم‌خبر» و اخبار سرگرم‌کننده یا غیرسیاسی قرار می‌گیرد. برای این کار هم «دیدنی‌ها» دست نیاز به سوی همکاران رادیو و تلویزیون در سراسر کشور دراز کرده بود و طبیعی هم بود که آنها با توجه به میزان فراوان استقبال از این برنامه و تعداد بالای بینندگان و طرفدارانش به تداوم این همراهی راغب باشند.

سراغ گرفتن از آدم‌های ویژه هر منطقه و نمایش جزئیات ویژه بودن و توانایی‌های خاص آنها یک مؤلفه تکرارشونده و همیشگی در «دیدنی‌ها» بود. معرفی مکان‌های خاص، نقاط دیدنی و توریست‌جلب‌کن که می‌توانست هموطنان را نیز با جذابیت‌های هربخش از کشورمان آشناتر کند نیز جزئی از علایق سازندگان برنامه بود که برایش وقت و انرژی کافی می‌گذاشتند. نسل ما در نبود اینترنت و دیگر رسانه‌ها و امکانات جستجوگری در امروز، نخستین بار شاید بسیاری از نقاط دیدنی جهان و حتی ایران خودمان را در «دیدنی‌ها» به چشم خود دید. نگارنده در اواخر کودکی و ابتدای نوجوانی، شاید اولین بار نام آبشار مشهور نیاگارا و جنگل‌های آمازون را در همین برنامه شنید و جلوه‌هایی از آنها را تماشا کرد.

دیدار با «توانایی و هنرِ» مردی که لامپ مهتابی را می‌خورد (!) یا یک مرد آذری که با وجود سرمای شدید آذربایجان، زیر برف و سرما در رودخانه شنا می‌کرد، از به یادماندنی‌ترین بخش‌های تولید داخلی برنامه بود.

دیدار با «توانایی و هنرِ» مردی که لامپ مهتابی را می‌خورد (!) یا یک مرد آذری که با وجود سرمای شدید آذربایجان، زیر برف و سرما در رودخانه شنا می‌کرد، از به یادماندنی‌ترین بخش‌های تولید داخلی برنامه بود. بخش‌های خارجی و محصولات تازه برگرفته از ماهواره نیز تا حدی به رقابت‌های نمایشیِ ورزشی (آکروباتیک) اختصاص داشت. تردستی‌ها و شعبده‌بازی‌های آدم‌های مشهور و کارکشته این رشته نیز یک جزء همیشگی، تکرارشونده و البته پرطرفدار برنامه بود. راستی آن مردی را که ادعا می‌کرد از دیوار می‌تواند گذر کند به یاد دارید؟ (چارلز دیکنز که هم‌نام با یک نویسنده مشهور بود) ما او را هم اولین بار در دیدنی‌ها رؤیت کردیم...

***

جلال مقامی (زاده دوم مرداد ۱۳۲۰) بازیگر، دوبلور، مجری تلویزیون و سرپرست گویندگان است. همسرش بانو رفعت هاشم‌پور نیز دوبلوری توانا و قدیمی است. از فیلم‌های سینمایی مقامی به عنوان بازیگر می‌توان ‌من مادرم، ایستگاه ترن، گردباد زندگی، آلونک، زنگ اول و راز گل شب بو را نام برد. از آثار مشهور مقامی در دوبله نیز می‌توان به گویندگی‌هایش به جای رابرت ردفورد در فیلم‌های نیش، بوچ کسیدی و ساندنس کید و پابرهنه در پارک اشاره کرد و همچنین به جای عمر شریف در دکتر ژیواگو و لورنس عربستان مارچلو ماسترویانی در بیشتر فیلم‌هایش. نیز بازیگرانی مانند مایکل کین، فرانکو نرو و ژان پل بلموندو در اکثر فیلم‌هایشان. وارن بیتی در بانی و کلاید، همچنین سریال «لبه تاریکی» در نقش کاراکتر اصلی ران کریون با بازی باب پک، سریال «ارتش سری» در نقش سرگرد اروین برانت، سریال پوآرو به جای هیو فریزر در نقش آرتور هستینگز دستیار پوآرو، سریال «هشدار برای کبرا ۱۱» به جای بازیگر نقش سمیر...

او در جایی گفته است: «من از هفده هجده سالگی کار سریال کردم و از آنهایی نبودم که به دلایل مختلف و از جمله جنگ کشورم را رها کنم و به خارج بروم و بعد که اوضاع آرام شد برگردم و شروع کنم به کار؛ همیشه بودم و هستم. در کوران جنگ برنامة «دیدنی‌ها» را اجرا کردم که مخاطبان هنوز هم اظهار لطف می کنند. من موهایم را در دوبله سفید کردم و نه در آسیاب؛ [همه‌جوره] تجربة کارم را دارم...»

مقامی راست می‌گوید؛ «دیدنی‌ها» برنامه‌ای بود که تقریبا در تمام طول سال‌های جنگ و حتی مدت‌ها پس از آن به بخشی از نیازهای مربوط به سرگرمی چند نسل پاسخ داد. این پاسخ اگرچه شاید با معیارها و چیزهایی که امروز دم دست هر کودک و نوجوانی هست و با فشردن چند تکمه و کلیک، حتی از طریق گوشی موبایل می‌تواند به دنیایی وصل شود اما برای آن روزگار، خیلی مهم و در حکم یک دارایی محسوب می‌شد. از همین رو است که در تأیید حرف مقامی، آن بینندگان هنوز به او و برنامه‌ خاطره‌انگیزش اظهار لطف می‌کنند و آن را از یاد نبرده‌اند. در روزگار جنگ، هر تلاشی که برای سرگرم کردن و روحیه دادن به افراد جامعه صورت می‌گرفت، ارزشی دوچندان می‌یافت؛ زیرا تأثیرش بر مردم، بسیار ارزشمند و غیرقابل انکار می‌نمود.

باید دهه 60 را درک کرده و گذرانده باشید تا متوجه مغتنم بودن «دیدنی‌ها» بشوید. برنامه‌ای که البته بیش از یک دهه تولید و پخش آن ادامه یافت اما امروز تجدید دیدار با آن کمتر کسی از اهالی نسل‌های جدید را جذب خواهد کرد.

مقامی - که عمرش دراز باد - همیشه در یادها خواهد ماند؛ هم به واسطه صدایش که به راستی تحسین‌شده و ماندگار است و هم به سبب حضور مؤثر و گیرایش در «دیدنی‌ها» که واقعاً بر گرمای این برنامه می‌افزود و چشمه‌های دیگری از توانایی‌های این هنرمند را آشکار می‌کرد. او این روزها چندان از زندگی هنری‌اش راضی به نظر نمی‌رسد و جا دارد که مسئولان ضمن دلجویی از این هنرمند پیشکسوت تسهیلاتی را فراهم کنند تا او در جایی که دوست دارد به آفرینش‌های هنری‌اش تداوم بخشد. چندی پیش این هنرمند دوست‌داشتنی طی گلایه‌هایی از حال و هوای امروزش چنین گفت: «مدتی است که دیگر کار دوبله انجام نمی‌دهم؛ یعنی دیگر به من پیشنهاد نمی‌دهند که بخواهم کاری بکنم. انگار دیگر فراموش شده‌ام؛ ضمن این‌که شخصاً هم آدمی نیستم که بروم و از دوستان تقاضا کنم تا به من کار دوبله بدهند‌؛ بنابراین اگر خودشان دلشان بخواهد مرا به‌کار دعوت می‌کنند، دیگر چه نیازی به گفتن من است. وقتی بمیرم قطعاً پیش دوستان عزیز می‌شوم. عجیب است جوانانی که زیر دست خود من بودند و اکنون برای خودشان گوینده شدند، دیگر مرا نمی‌بینند. گویا یادشان رفته من در دوبله چکار کرده‌ام... اکنون تنها فعالیتم در رادیو البرز است،‌ آن هم به دلیل این که نمی‌خواهم احساسم کشته شود؛ زیرا دلم نمی‌آید تا زمان مرگم از میکروفن دست بکشم. خدا را شکر که جوانان زیادی وارد عرصه دوبله شده‌اند و سرشان شلوغ است. با این که فراموش شده‌ام اما برای همه‌ جوانان، آرزوی سلامت و موفقیت می‌کنم.»

درباره دیدنی‌ها نیز گفته است: «وقتی پیشنهاد اجرای این برنامه به من داده شد حس کردم باری بر دوش من است که باید به واسطه آن لحظات خوشی را برای مردم رقم بزنم. به همین علت بی‌درنگ آن را پذیرفتم. در آن زمان مردم به اینترنت و رایانه امکان دستیابی نداشتند، پس دیدن این تصاویر برای آنها جذابیت داشت. از طرفی تلاش داشتم نوع جدیدی از اجرا را برای آنها به نمایش بگذارم، یعنی ساده اجرا کنم و به جای آن‌که متن‌ها را از روی کاغذ بخوانم، فی‌البداهه می‌گفتم. خب، همه این مسائل دست به دست هم داد تا این برنامه تا حد زیادی دیده شود...» (ضمیمه قاب کوچک)

علی شیرازی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها