نامه‌ای به کودک تنهای فردا

چشم‌هایت را ببند عزیزم. مبادا بیدار شوی و گریه کنی. مبادا گرسنه‌ات شود. مبادا بهانه بگیری. می‌بینی! سرشان شلوغ است. وقت ندارند تو را در آغوش بگیرند. وقت ندارند قدم بزنند. وقت ندارند توی چشم‌های اطرافیانشان با مهربانی نگاه کنند، بگویند و بخندند، همدردی کنند و از حال و احوال این روزهایشان بگویند.
کد خبر: ۷۲۵۵۵۵
نامه‌ای به کودک تنهای فردا

جام جم سرا: آنها حتی وقت ندارند به مهمانی بروند، که البته اگر هم بروند باز ماجرا همین است و همین.

گوشی‌های موبایلشان را می‌گیرند دستشان و در سکوت شبکه‌های اجتماعی که دارند ما را کم‌کم غیراجتماعی می‌کنند، صفحات گوشی‌شان را چک می‌کنند و زیر و رو می‌کنند.

دارند تمرین می‌کنند اجتماعشان را مدام کوچک و کوچک‌تر کنند. آن‌قدر که حتی دیگر در جمع خانواده هم عضوی از جمع نباشند، عضوی از همین شبکه‌های اجتماعی باشند.

تو هم کمی که بزرگ‌تر شوی برایت تبلت می‌خرند، بتمن و مرد عنکبوتی همدمت می‌شوند و تو هم مثل آنها بیشتر و بیشتر در خودت فرو می‌روی و در دنیایی غرق می‌شوی که مجازی بودنش تو را از دنیای واقعی اطرافت جدا می‌کند.

تنهایی دنیایت را پر می‌کند و تو آن‌قدر به تنهایی‌ات عادت می‌کنی که قدم زدن در خیابان‌ها و لبخند زدن به عابران برایت بی‌معنی شود؛ هرچند همین حالا هم آن گوشه تنهایی آرام زیر پوستت خزیده و شاید بغضی نهفته در گلویت داشته باشی.

چقدر خوب که تو کوچکی و هنوز وابسته این شبکه‌های اجتماعی نشده‌ای که محکومم کنی به نادیده گرفتن خوبی‌های آنها.

چقدر خوب که شاید همین لحظه دلت برای آغوش مادرت تنگ شده باشد و درک کنی که شبکه‌های اجتماعی با همه خوبی‌هایی که می‌تواند داشته باشد، حق ندارد آغوش مادر و دست‌های پرمهر پدر را از تو دریغ کند.

چشم‌هایت را ببند و خوابی خوش ببین. خواب آغوش مادرت را، خنده‌های پدرت را. نه... نه.... چشم‌هایت را باز کن. نگاه کردن به دنیا را از خودت دریغ نکن. آرام و بی‌صدا به جهان اطرافت نگاه کن. به فضای سبز، به خیابان‌ها، به آسمان و به آدم‌ها. نگذار چشم‌هایت به ندیدن عادت کند. نگذار چشم‌هایت زیبایی‌های اطرافت را فراموش کند. نگاه کن و نگاه کن و فردا را مثل ما رقم نزن... .(زینب مرتضایی‌فرد‌ -‌ گروه فرهنگ و هنر)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها