در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آقای مهران، با کدام انگیزه اقدام به نگارش چنین کتابی کر دید؟
بعد از بازنشستگی در سال 59 به فکر افتادم تا خاطرات سی سال فعالیت خود را در وزارت امور خارجه بر روی کاغذ بیاورم. حاصل این اندیشه، کتاب در کریدورهای وزارت امور خارجه چه خبر؟ بود که پنج سال پیش به بازار کتاب عرضه شد. در همان دوران به فکرم رسید یکی از دغدغههایی را که همیشه در دوران خدمتم داشتم با نوشتن کتابی مفید، رفع کنم. گزارشهای هر سفیری که از محل مأموریت به وزارت امور خارجه خود میفرستند، گاه حاوی مسائل بسیار مهمی است که در تاریخ سیاسی آن کشور میتواند بهعنوان سند بسیار ارزشمند تلقی شود. بههمین علت این نوع گزارشها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند، اما من طی مدت خدمتم شاهد بودم که اکثر سفرا با دقت و احساس مسوولیتی که شایسته آنان بود برخورد نمیکردند. بعد از بازنشستگی تصمیم گرفتم کتابی در این رابطه تدوین کنم تا برای دانشجویان علوم سیاسی، پژوهشگران حوزه تاریخ سیاسی و دیپلماتهای جوان مفید واقع شود. این انگیزه اصلی من در تدوین پیدا و ناپیدای دیپلماسی بود. البته این عنوان را من برای کتاب انتخاب نکردم و ناشر این کار را کرد.
یکی از نکات شاخص کتاب شما، تقسیم بندی سفرا با توجه به میزان آشنایی آنان با معادلات
بینالملل است. در این باره توضیح دهید؟
گزارشهای سفرا نمودار حدّ شناخت، آگاهی، دقت و احساس مسوولیتی است که هر یک از آنان نه تنها نسبت به دستگاه دیپلماسی که نسبت به منافع ملی کشور خویش دارند. گاه یک تحلیل درست از اوضاع کشوری که محل مأموریت یک سفیر است و نوع نگاه یک دیپلمات میتواند در زمانهایی سرنوشتساز باشد، بههمین علت اهمیت دارند. مشاهدات من از دوران خدمتم در اروپا، آمریکا، خاورمیانه و جنوب شرق آسیا به من نشان داد که بسیاری از دیپلماتهای ایران فاقد دانش کافی از جایگاهی که در آن قرار گرفتهاند و حوزه مسوولیت خود بودند و نکاتی را که باید رعایت نمیکردند. من آنها را به سه گروه تقسیم کردهام.
1ـ عده زیادی از آنها، گزارشهای مختصر و بیفایدهای از مطالب مطبوعات کشور محل مأموریت خود تهیه میکردند و به تهران میفرستادند. آنها حتی خود را موظف نمیدانستند که در برابر اتهامات بیپایهای که مطبوعات آن کشور علیه ایران مینوشتند پاسخ دهند.
2ـ عدهای دیگر که به اصطلاح گرگ باراندیده بودند بریده جراید کشور حوزه مأموریت خود را برای وزارت امور خارجه میفرستادند و حتی زحمت ترجمه آن را نیز نمیکشیدند. بهانهشان هم این بود که اگر مورد مواخذه قرار گرفتند توجیه کنند چون مطلب حساس و بااهمیت بود، گذاشتیم خود مرکز نظرش را پس از مشورتهای لازم به ما بدهد.
3ـ اما گروه سومی بودند که سفرای باتجربهای به حساب میآمدند. شاید بعضی از آنها سابقه چندانی در حوزه وزارت امور خارجه نداشتند، اما بهعلت اینکه در حوزه مسائل سیاسی داخل کشور مسوولیتهایی از قبیل نمایندگی مجلس، سناتوری، استانداری داشتند و یا حتی ادیب و مورخ و نویسنده بودند، فقط به اینکه چه دستوری از مرکز میرسد اکتفا نمیکردند. آنها با دقت، آگاهی و تیزبینی خاصی که داشتند، نظرات صحیحی را به دولت میدادند و وزارت امور خارجه را از اتخاذ تصمیمات تندروانه بازمیداشتند، حتی نمونههایی وجود دارد که اگر دولت بر انجام امری اصرار میورزید و آنها، انجام آن را صلاح نمیدانستند، استعفا میدادند. آنها باتوجه به آگاهیهایی که کسب میکردند، امور را تجزیه و تحلیل میکردند که از جمله آنها میتوان به دکتر صدر سفیر ایران در ژاپن اشاره کرد که من هم با ایشان کار کردهام. او گزارشهای سیاسی را شخصا تهیه میکرد. زمانی که دانشجویان دانشگاه سئول در دهه 60، علیه سیگمان ری، رئیسجمهوری کره جنوبی اعتراض به راه انداختند که منجر به برکناری او شد، دکتر صدر در پایان گزارش خود اعلام کرد، بعید نیست اعتصاب دانشجویان در ترکیه علیه جلال بایار رئیسجمهور آن کشور و عدنان مندرس، نخستوزیر ترکیه منجر به سقوط دولت شود. وزارت امور خارجه، با این نظر مخالف بود و اعلام کرد این دو کشور قابل مقایسه نیستند، اما چند روز بعد نه تنها دولت ترکیه سقوط کرد، نخستوزیر، وزیر امور خارجه و چند شخصیت سیاسی دیگر آن به اعدام محکوم شدند.
مگر در مرکز، مسوولان براعمال نمایندگان سیاسی خود نظارت نمیکردند؟
چرا اصولا هم باید به همین ترتیبی باشد که شما میگویید، اما در مرکز هم شخصیتهایی که بسیار مقتدر و آگاه باشند زیاد نبودند یا اگر بودند بعضی از آنها شجاعت لازم را نداشتند.
گزارشهای نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور صرفا به مسائل سیاسی معطوف میشد؟
خیر. مسائل فرهنگی، هنری، اجتماعی، جغرافیای انسانی و حتی مواضع نظامی آن کشور هم در گزارشها مورد بررسی قرار میگرفت.
به نظر شما این کتاب چه نکات مفیدی برای دیپلماتهای جوان دارد؟
حاصل 30 سال تجربه و مطالعه تاریخی که دیپلماتهای ایران طی یکصد و چند سال از سر گذراندهاند بهصورت خلاصه در اختیار آنان قرار گرفته است. من معتقدم که با یک نگاه تیزبین، آنها میتوانند تجزیه و تحلیلهای عمیقتری نسبت به مسائل امروز داشته باشند.
اسناد و مدارک کتاب را چگونه به دست آوردید؟
درباره اسناد سفرا و گزارشهای آنها باید به یک موضوع مهم توجه کرد. در دورههایی مانند دوره وزارت دربار تیمورتاش به خاطر تسلطی که او بر مقامات سیاسی کشور داشت، احتمال دارد سفرا گزارشهای مهم سیاسی و محرمانه خود را مستقیما به دفتر مخصوص شاهنشاهی و یا وزارت دربار میفرستادند که بالطبع اثری از آنها در اسناد وزارت امور خارجه وجود ندارد.
گزارشهای سفرا نمودار حدّ شناخت، آگاهی، دقت و احساس مسوولیتی است که هر یک از آنان نه تنها نسبت به دستگاه دیپلماسی که نسبت به منافع ملی کشور خویش دارند
در موسسه مطالعات تاریخ معاصر که یکی از مکانهای معتبر برای دسترسی به اسناد مهم سیاسی است اظهار می کردند: از وقتی که کامپیوتر اشاعه پیدا کرده، دسترسی به اسناد بسادگی میسر نیست. من سعی کردم در مرکز اسناد سیاسی وزارت امور خارجه، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد و کتابخانه دانشگاه تهران و کتابخانه ملی، گزارشها و اسناد مورد نظر را پیدا کنم اما متاسفانه کمک خاصی از جانب این مراکز صورت نگرفت و اگر همکاری بعضی از کارمندان مرکز اسناد سیاسی وزارت امور خارجه در 3 سال گذشته نبود، این کتاب راه به جایی نمیبرد.
من اکثر اسناد این کتاب را از کتب عباس اقبال آشتیانی، دکتر فریدون آدمیت، استاد محمد محیط طباطبایی و استادانی از ایندست گرفتم.
ضمن اینکه از همکاری بعضی از کارمندان قدیمی خود در وزارت امور خارجه بهره گرفتم. من هنوز نفهمیدم ترتیب بایگانی اسناد در وزارت امور خارجه مغشوش است یا اصلا نمیخواستند اسناد را در اختیار من قرار دهند.
حدود 7 سال پیش وقتی برای تهیه اسناد به تالار مطالعات وزارت امور خارجه رفتم، مدیر تالار طوری بالای سر من ایستاده و مواظبم بود که پرسیدم مگر میخواهم اسناد را بدزدم؟ پاسخ داد: «کافر همه را به کیش خود پندارد.».
برای غنیتر شدن کتاب از مرکز اسناد سیاسی خواستم که اسناد مربوط به آمریکا را در اختیار من قرار دهند که گفتند بهدستور وزیر امور خارجه محرمانه است و نمیتوانیم این کار را بکنیم.
در همان ایام روزی گذرم به کتابفروشیهای جلوی دانشگاه افتاد و دیدم تمامی این اسناد در کتابی که خانبابا تهرانی منتشر کرده چاپ شده است و تعجب کردم که چطور محرمانهها در بازار منتشر شده است!
نقد بر پیدا و ناپیدای دیپلماسی
195 سال پیش، نمایندگان دول اروپایی در وین گرد آمدند تا معاهدهای را امضا کنند. مصوبات معاهده که در کنگره 15 مارس 1815 میلادی به تصویب رسید به نمایندگان دول ابلاغ شد. در آن کنگره، نمایندگان اروپا بر سر موارد مختلفی از جمله ترتیب اعزام، پذیرش و حق تقدم نمایندگان سیاسی به توافق رسیدند. 6 سال بعد از آن در تاریخ ذیالحجه 1336 هجری قمری، فتحعلیشاه قاجار، فرمان تاسیس وزارت امور خارجه را صادر و میرزا عبدالوهابخان نشاط را به سمت اولین وزیر امور خارجه ایران منصوب کرد. این وزارتخانه در آن دوره از ادارات تابعه صدراعظم وقت بود و شاه بر آن نظارت مستقیم داشت.
بعد از نشاط، سعیدخان «موتمن الملک» جد بزرگ خاندان مسعود انصاری و میرفندرسکی «وزیر امور خارجه دورههای بعد» به وزارت رسید. در اواسط سلطنت ناصرالدینشاه، وزارت امور خارجه مستقل شد و مجددا میرزا عبدالوهاب نشاط به وزارت رسید.
پیدا و ناپیدای دیپلماسی در واقع حاصل زاویه نگاه کنجکاو و دقیق یک دیپلمات باتجربه است که به یکی از الزامات ضروری، اما کماهمیت انگاشتهشده، دستگاه دیپلماسی ایران انگشت گذاشته است. مجید مهران در این بررسی، زندگی، فعالیت، نوع و اهمیت گزارشی در باره 35 دیپلمات ایرانی از زمان حسنعلیخان گروسی وزیرمختار ایران در فرانسه و بریتانیا تا زمان مصطفی نامدار سفیر ایران در وین در سالهای پایانی رژیم پهلوی را مورد توجه قرار داده است.
نویسنده تاکید میکند باتوجه به اهمیتی که گزارش سیاسی داشته و با اینکه در زمان کفالت مصطفی عدل «منصورالسلطنه» در سال 1317 از سفرای ایران خواسته شده بود تا گزارش وقایع حوزه ماموریت خود به مرکز منعکس کنند، اکثر سفرا توجهی به این دستور نمیکردند، بهطوری که در زمان وزارت مظفر اعلم «سردار انتصار» بخشنامهای به سفارتخانههای ایران ارسال و در آن تهدید شده بود در صورت قصور یا تاخیر در اجرای دستور فوق، سفرا توبیخ و موضوع کتبا در پرونده استخدامی آنها درج خواهد شد.
بخشنامه سال 1343، زمانی که عباس آرام وزیر امور خارجه ایران بود، نشان از آن دارد که گزارشهای سیاسی ارسالی از جنب سفرا چنان متفاوت بود که وزارت امور خارجه مجبور شد بهعنوان راهنمایی به الگویی جهت نوشتن گزارش سیاسی برای سفرا تهیه و ارسال کند که آنها باید چه مطالبی را در گزارش خود مورد توجه قرار دهند.
پیدا و ناپیدای دیپلماسی در واقع حاصل زاویه نگاه کنجکاو و دقیق یک دیپلمات باتجربه است که بر یکی از الزامات ضروری، اما کماهمیت انگاشته شده، دستگاه دیپلماسی ایران انگشت گذاشته است
بر اساس این بخشنامه، سفرا موظف بودند حداکثر ماهی یک بار، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حوزه ماموریت خود را همراه با تجزیه و تحلیل به مراکز ارسال کنند، اما با وجود همه این بخشنامهها، تذکرات و حتی تهدیدات باز هم بسیاری از سفرا غالبا با ارسال بریده روزنامههای محل ماموریت خود رفع تکلیف میکردند.
در بررسی پیدا و ناپیدای دیپلماسی ما با دو گروه از سفرا مواجه میشویم، هرچند که نویسنده در کتاب خود آنها را به 3 گروه تقسیم کرده است:
سفرای گروه اول عناصری برجسته بودند که سوابق فرهنگی، سیاسی و نظامی درخشانی داشته و چهرههای شناخته شده علم، ادب و دانش کشور شمرده میشدند یا بهره کافی از آن داشتند.
این گروه در حوزه ماموریت خود با احساس مسوولیت تمام، امور و وقایع را زیرنظر داشته، ضمن برقراری روابط مناسب با مقامات آن کشور، در کمال هوشیاری مسائل را تجزیه و تحلیل کرده و به مرکز منتقل می کردند. این گروه از سفرا دارای شخصیت مستقلی بودند. آنها با دقت، با شناسایی نقاط قوت فرهنگی و صنعتی کشور محل ماموریت خود در صدد انتقال تکنولوژی و آموزههای فرهنگی مناسب به کشورشان بودند. از نمونههای برجسته این گروه میتوان از حسنعلیخان گروسی، محمدعلی فروغی و سیدحسن تقیزاده نام برد.
حسنعلیخان گروسی که سوابقش پیش از تصدی وزیرمختاری ایران در فرانسه و بریتانیا کاملا مشخص بود، در گزارشهای دقیقی که به مرکز میفرستاد، نظرگاههای دولت بریتانیا را درباره آینده هند و افغانستان، سرنوشت حکومت افغانستان بعد از مرگ دوستمحمدخان، نگرانی مسوولان بریتانیایی در روابط ایران و روس، ایجاد سفارتخانههای مجزا در پاریس، لندن و سنپطرزبورگ به دولت ایران انتقال داده و پیشبینی خود را درباره تصمیمات آتی مقامات فرانسه و بریتانیا به مرکز اعلام میکرد. او سفیری نبود که در سفارتخانه بنشیند و فقط به ارسال گزارش به ایران بپردازد. بازدید از مدارس، کارخانجات، سربازخانهها و بیمارستانها از جمله فعالیتهای او بود که در جهت شناخت هرچه بیشتر کشور محل ماموریتش انجام میداد.
گروه دوم سفرایی فاقد احساس مسوولیت و دانش بودند که اصولا به واسطه روابط فامیلی، نزدیکی به هرم قدرت یا ملاحظات سیاسی در چنان پست حساسی قرار گرفته بودند. این گروه به اصطلاح دیپلمات تنها حُسنشان پُر کردن فیزیکی صندلی سفارت بود!
از دیگر نمونههای موفقی که در گزارشنویسی سیاسی ایران در عرصه سیاست خارجی مورد توجه مهران قرار گرفت، دوره سفارت محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در ترکیه دوره آتاتورک و زمان سلطنت رضاشاه است. فروغی ادیبی صاحبنام بودکه سابقه ریاست مجلس شورای ملی ایران را برعهده داشت و در تغییر و تحولات سیاسی حکومت عنصری تاثیرگذار بود. وی از جانب رضاشاه به کشوری فرستاده شد که هیچ سایه روشنی در روابط فیمابین آنها دیده نمیشد اما فروغی با اشراف کاملی که بر سیاست داخلی و خارجی ایران داشت و شناختی که از طیفهای مختلف سیاسی و سابقه روابط دو کشور میدانست، اقدام به ایجاد روابطی بر مبنای تنشزدایی و حُسن نیت کرد. گزارش محرمانه مورخ دوم آذرماه 1306 او یا نامه فروغی به وزیر امور خارجه در سال 1306 یا نامه 8 خرداد 1307 او به رئیسالوزرا نمونههای برجستهای از گزارشنویسی سیاسی یک سفیر موفق بهشمار میرود. زمانیکه فروغی سفیر ایران در آنکارا بود، گزارش مشروحی از تغییر و تحولات داخلی افغانستان به مرکز میفرستد و اشاره میکند که اماناللهخان، پادشاه افغانستان، بدون توجه به اعتقادات مذهبی مردم، همسرش ملکه ثریا را وادار کرد چادر از سر بردارد و همین امر سبب بروز درگیریهایی در کشورش شد.
هرچند که موضوع داخلی افغانستان ربطی به حوزه ماموریت فروغی نداشت اما او با این گزارش میخواست بهطور غیرمستقیم توجه رضاشاه را به این مساله جلب کند که اگر اقداماتی نظیر اماناللهخان یا حتی آتاتورک انجام دهد، عواقب شومی درپی خواهد داشت. او که در بحرانیترین شرایط و با آن سوابق منفی در روابط دو کشور به ترکیه رفته بود، با اقدامات مدبرانه خود توانست سطح روابط را به بالاترین حد ارتقا داده و موجب گسترش آن شود.
گزارشهای فروغی در دو بخش میتواند مورد توجه قرار گیرد. بخش اول نوع نگارش اوست که در کمال فصاحت و بلاغت ادبی به رشته تحریر درآمده و در بخش دوم نوع نگاه سیاستمدارانه او به اوضاع و احوال ترکیه است.
مهران در کتاب خود تلویحا نشان میدهد انتخاب سفرای آگاه، متعهد به منافع ملی و صاحب فرهنگ و کسانی که با شخصیت خود، فرهنگ ملت خویش را نمایندگی میکنند، میتواند باعث بهبود روابط خارجی آن کشور شود.
پیدا و ناپیدای دیپلماسی و آنچه که مجید مهران با تلاش بسیار و با هوشمندی از بین گزارشهای سیاسی انتخاب کرد، میتواند مورد توجه دستگاه دیپلماسی و در جهت بهبود کار سفرا و آموزش دیپلماتهای جوان مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
آرین حسنزاده/ جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه