جایی حوالی خاورشهر محل تصویربرداری بخشهای تهران سریال کیمیاست. هوا بشدت گرم است و با رد شدن از کوچههای پرپیچ و خم بتدریج محلهای قدیمی نمایان میشود. اول یک باجه تلفن سکهای زرد رنگ و بعد ردیف کوچههایی که بندرت میتوان ساختمانهای بلند را اطراف آنها دید. همه چیز قرار است شما را به سالها پیش ببرد. شعارهای انقلابی بر دیوارهای سیمانی و خانههایی با درهای ساده و زنگهای قدیمی اولین نشانهها هستند، برای اینکه در یک چشم برهم زدن ما را به دوران انقلاب ببرند. اینجا همان لوکیشنی است که یاد روزهای ابتدایی انقلاب را زنده میکند. از دور خانهای دیده میشود که پروژکتورهای بزرگ اطراف آن نصب شده است. بعد متوجه میشوم این پروژکتورها تا چه اندازه محل تصویربرداری را غیرقابل تحمل کرده است. با نزدیکتر شدن به محل تصویربرداری چهرهها یکی بعد از دیگری آشناتر میشود. مهراوه شریفینیا، حسن پورشیرازی، علی شادمان، مهدی سلطانی و سوگل طهماسبی تعدادی از بازیگران حاضر سر صحنه هستند.
گروه لحظهای سکوت میکند. چند بار افراد جابهجا میشوند تا کسی در کادر دوربین نباشد. تصویربردار بالای دیوار آماده است تا پلانی بگیرد. مهدی سلطانی که در گذشته تجربه همکاری با جواد افشار بهعنوان کارگردان را داشته، فرصت یک همکاری دیگر برایش مهیا شده است. سلطانی بارانی بلند مشکی پوشیده و موهایش با گریم خاصی به رنگ قهوهای روشن درآمده است؛ همه چیز آماده تصویربرداری است. سلطانی از دور میآید، زنگ خانه را میزند و این پا و آن پا میکند. روبهروی در خانه داخل مانیتور، حسن پورشیرازی (فرخ) دیده میشود که به سمت درمیآید. با باز شدن در، کارگردان فرمان کات میدهد.
حیاط خانه با حوض فیروزهای رنگ و داخل خانه با تلویزیون مبله، عکسهای سیاه و سفید کنار تاقچه و شمعدانهای رنگی شیشهای فضای سنتی را القا میکند. در گوشهای مهراوه شریفینیا، ایفاگر نقش کیمیا ایستاده است. او بعد از سالها دوباره در این سریال روبهروی مادر خود آزیتا حاجیان نقشآفرینی میکند. شریفینیا از کم و کیف نقش خود و چگونگی تداوم حس خود برای این سریال ـ با توجه به طولانی بودن زمان تصویربرداری ـ میگوید: «من هرچه یاد گرفته بودم به کار بستم تا این حس ادامه پیدا کند و نمیدانم تا چه اندازه موفق بودم.
وظیفهام این است که تمام و کمال در اختیار سریال باشم و به طور کلی ترجیح میدهم یک کار را انجام دهم و جلو بروم.»
شریفینیا تصریح میکند رسالت بازیگریاش با بازی در کیمیا به انجام میرسد، چون ابعاد مختلفی از این شخصیت را در خود زنده کرده است. او اضافه میکند: «من شخصیت کیمیا را بسیار تحسین میکنم، چون انسانی است که اشتباه میکند و اشتباهات این شخصیت را بیشتر از کارهای خوب او دوست دارم؛ چون بعد از اشتباه کردن پای آنها میایستد و اتفاقا تاوان آن را هم میدهد. من برای بازی در این نقش مجبور شدم بخشهایی را در خودم زنده کنم که شاید مدتها بود، آن را فراموش کرده بودم. شیطنت یک دختر انقلابی در این شخصیت وجود دارد که دوستداشتنی است. من دختری را که پای عقاید خود میایستد تحسین میکنم.»
نسلهای انقلابی و مادران ما بسیار پرشور بودند و با اعتقاد پای حرفها و عقیدههای خود میایستادند و این همان چیزی است که شریفینیا به آن اشاره میکند و میگوید: «برخی از نسلهای قدیم، یعنی پدران و مادران ما بدون آگاهی این حجم از انرژی را داشتند و دوست داشتند کاری انجام دهند و واقعا انجام دادند.» با توجه به اینکه بسیاری از جوانان امروز ما در دهه 60 متولد شدند، نتوانستند طعم جنگ و سختیهای آن را بچشند. شریفینیا خاطرنشان میکند: «بخش جنگی این سریال باعث شد من نسبت به اتفاقات جنگ قدردانتر از قبل شوم.»
این بازیگر معتقد است نقشها هر چقدر هم شبیه هم باشند، بازهم شیوههای اجرایی مختلف، میتواند آن را متفاوت کند. او میگوید: «تا به حال نقش یک دختر انقلابی را بازی نکرده بودم و به نظرم او یک نشانه تکامل است. فکر میکنم تمام انسانها منحصربهفردند. اگر من چند بار نقش معتاد را بازی کنم، تمام آنها میتوانند متفاوت باشند چون زندگی و شرایط خانوادگی متفاوتی دارند. من سعی کردم نقشهای تکبعدی بازی نکنم و بیشتر تلاشم به تصویر کشیدن یک انسان است.»
چنین سریالی با این بازه زمانی طولانی میتواند تنها یک دغدغه را در ذهن بازیگر بپروراند و آن چگونگی دسترسی به فیلمنامه است که شریفینیا در این رابطه میگوید: «75 قسمت فیلمنامه ابتدا کامل بود و بعد یک پرش زمانی داریم. برای این کار شش ماه جنوب کشور بودیم و بهرغم اینکه جنوب مردم خونگرمی دارد، اما واقعیت این است که کار در شهرستان سخت است. کیمیا، اولین تجربه ساخت صد قسمتی یک سریال و بسیار پربازیگر و پرلوکیشن است و همه هم تلاش میکنند نتیجه خوبی بگیرند.»
سالهاست مهراوه شریفینیا کنار آزیتا حاجیان در نقش مادر و دختر بازی نکرده و کیمیا فرصت دوبارهای برای تکرار این تجربه شیرین است.
او میگوید: «خیلی حس خوبی است که بعد از چندین سال دوباره با مادرم همبازی شدم و این برای انتقال احساسم بسیار کمککننده است.»
دوباره فرمان «سکوت لطفا» صادر و صحنه تکرار میشود. حسن پورشیرازی بعد از باز کردن در، نگاهی به مهدی سلطانی میاندازد و صدای کات دوباره شنیده میشود. تکرار چندباره صحنهها باوجود گرمای طاقتفرسا، گروه را خسته کرده، اما آنها همچنان ادامه میدهند.
نرگس تا قسمت 75 در کیمیا حضور دارد
سوگل طهماسبی، بازیگر دیگری است که با شکل و شمایلی کاملا سنتی قرار است نقش نرگس ـ دوست کیمیا ـ را ایفا کند. او درخصوص نقش خود میگوید: «نقش صمیمیترین دوست کیمیا را بازی میکنم. آنها همسایه دیوار به دیوار و هم مدرسهای هستند. نرگس دختر مبارزی است و کیمیا تحتتاثیر نرگس وارد مبارزه میشود. درواقع روحیه مبارزه را نرگس در وجود کیمیا تقویت میکند.»
البته طهماسبی به این اشاره میکند که بعد از کیمیا، مثبتترین شخصیت سریال، نرگس است، اما این به معنی در جدال نبودن این دو دوست نیست. او تشریح میکند: « اوایل داستان از آنجا که پدر کیمیا وابسته به رژیم طاغوت است، کیمیا تمایلی به ورود به بحثهای مبارزه ندارد و جدالهایی با کیمیا پیدا میکند، ولی بعد که اشتیاق نرگس را میبیند، سعی میکند با او همراه و همقدم شود.
در حقیقت این دو از این قسمت داستان به بعد کنار هم هستند. در سریال در جاهایی نرگس، کیمیا را کنترل میکند چون نرگس پدر و مادر خود را از دست داده و نزد خاله و شوهر خاله خود زندگی میکند، آدمی است که بزرگتر از سن خود فکر میکند و تصمیم میگیرد. در این سریال ابتدا کیمیا ازدواج میکند و سپس نرگس و در ادامه باهم به دانشگاه میروند. این دوستی در این سریال همچنان ادامه دارد. شخصیت نرگس تا قسمت 75 در سریال حضور دارد.»
طهماسبی درباره گریم خاص خود که شکل و شمایلی کاملا سنتی دارد، میگوید: «نرگس سریال کیمیا نزدیک به ده سال از سن الان من کوچکتر است. در این سریال تا قبل از ازدواج و بچهدار شدن گریم خاصی ندارم و آقای اسکندری ترجیح دادند با چهره واقعی خود باشم، ولی بعد از ازدواج تغییراتی در چهره من انجام میشود.»
طهماسبی مثل دیگر بازیگران رسم تشکر از بازیگر مقابل خود را به جا میآورد و درباره کار با مهراوه شریفینیا میگوید: «چون من ابتدای کار، فیلمنامه را مطالعه نکرده بودم، او در این سریال در بسیاری از قسمتها به من کمک کرد تا به جاهایی که اشراف نداشتم، تسلط پیدا کنم.»
ظاهرا طهماسبی برای اولین بار است که در یک اثر دفاع مقدسی حضور دارد. وی میگوید: «واقعا بازی کردن در آن مقطع خیلی سخت است، چون نه در آن فضا بودهایم و نه آن را دیدهایم و فقط تعدادی فیلم در اختیار ما قرار دارد، ضمن اینکه جواد افشار بهعنوان کارگردان، بازیگر خود را بخوبی هدایت میکند و از طرف دیگر اطرافم افرادی حرفهای هستند که در نقش خود فرو رفتهاند و واقعا آن فضای اثر بخوبی احساس میشود.»
این بازیگر میگوید: «به علت طولانی بودن سریال فکر میکنم این نقش با من بماند چون وقتی ده بیست روز مرخصی میرویم، نرگس را در وجود خود احساس میکنم و مطمئن هستم وقتی کار من تمام شود نرگسکنار من خواهد ماند. آرامش نرگس در وجود من رخنه کرده است.»
طهماسبی با اشاره به اینکه بعد از ده سال مجددفرصت حضور در کارهای جواد افشار را پیدا کرده یادآوری میکند: «قبلا یک تلهفیلم با جواد افشار به اسم «پاسخ رحمان» کار کردم ولی این تجربه بزرگی بعد از ده سال است و فکر میکنم او کارگردان فوقالعادهای است.»این بازیگر درخصوص بازی مقابل بازیگران نامی در کیمیا نیز میگوید: «بازی کردن مقابل بازیگران با تجربه ازجمله آزیتا حاجیان استرس خاص خود را دارد، ولی ایشان برخورد حرفهای دارند. یادم میآید در سکانس اولیهکه من و مهدی پاکدل در ماشین بودیم، آزیتا حاجیان آمد دستهای مرا گرفت و ایستاد. در این سکانس ایشان بازی نداشتند، ولی آنقدر به من آرامش دادند که آن سکانس را خوب بازی کردم.»
اعتقادات پاک نسل کیوان
علی شادمان هم یکی دیگر از شخصیتهای حاضر سر صحنه است که از نقش خود و ویژگیهای آن میگوید: «من نقش کیوان پارسا، برادر کیمیا را ایفا میکنم و این شخصیت برایم شیرین و جالب بود چون در سه مقطع سنی مختلف دچار اتفاقات خاصی میشود که طی آن شخصیت بالغی از کیوان میسازد و این سیر تکاملی شخصیت برایم بسیار ارزشمند و چالش برانگیز بود. من مقاطع هفده، نوزده و بیست و سه سالگی این شخصیت را بازی میکنم و بازی در مقاطع مختلف کمک میکند نگاهی به آینده خودم داشته باشم. یکی از شیرینیهای قصه، کشمکشهایی است که کیوان در دو بخش از سریال با کیمیا خواهرش به طور دائم دارد بعد از مدتی که هر دو به بلوغ عقلی میرسند، برخوردهای متفاوت و سنجیدهتری دارند.»
بازیگر نقش کیوان در سریال کیمیا در رابطه با چگونگی نگهداشتن حس بازیگریاش در این سریال عنوان میکند: «وظیفه بازیگر چیزی جز نگهداشتن این حس نیست و باید از عهده این کار برآییم. این کار سختیهای خودش را دارد، اما معمولا این سختیها برای ابتدای کار است و وقتی شخصیت در نقش درونی شد، شرایط برای بازیگر راحتتر میشود.»
شادمان درباره تفاوت نسل کیوان با نسل امروزی توضیح میدهد: «سالهایی که داستان این سریال به آن اشاره دارد، افراد عقاید و اعتقاداتی داشتند که به آن پررنگی و پاکی نیست و جوانانی مثل کیوان جزو افرادی بودند که دوست داشتند طبق مقطع سنی خودشان پیش بروند، اما به دلیل اتفاقات سیاسی که برای کشور افتاد، این نسل پختهتر و کاملتر شد. شرایط جنگ و وقایع انقلاب باعث شد اعتقادات این افراد رنگ و بو و اصالتی پیدا کند که الان مثل آنها کمتر پیدا میشود، چون شرایط جامعه و نگرشها در آن زمان متفاوت بود.»
بازی در سریالهای تاریخی احتیاج به یک پیشزمینه تحقیقی وسیع دارد. شادمان این گفته را تائید میکند و میگوید: «به دلیل اینکه کیوان یک جوان انقلابی است که در جنگ شرکت میکند، باید با این شخصیتها از نزدیک آشنا میشدم و درباره دغدغههای آنان صحبت میکردم. نکته جالب اینکه بچههای انقلابی مسائل دنیوی برایشان ارزش کمی داشته و به همه موضوعات ارزشی نگاه میکنند و واقعا برای دفاع از میهن این کارها را انجام دادند و این نیاز به تحقیق و مطالعه داشت. تا حدی که توانستم، سعی کردم درباره آن زمان اطلاعات به دست بیاورم.»
این بازیگر با اشاره به اینکه از قسمت اول تا 76 در این سریال حضور دارد، میگوید: «برای اینکه به کلیت قصه تسلط داشته باشم، باید کل قصه را بخوانم و هرچند سر صحنه نیز بازنویسیهایی صورت میگیرد. همیشه اولویتم در کار کردن فیلمنامه است که خوشبختانه فیلمنامه جذاب بود و تعلیقهای بجا و درستی داشت . از آقای افشار بهعنوان کارگردان تعریفهای خوبی شنیده بودم و هنگام کار، تمام آنها برایم عینی شد.»
شادمان درباره حضور در یک سریال صد قسمتی میگوید: «قبلا سریال «سرزمین کهن» را در 27 قسمت و در طول دو سال بازی کرده بودم و تجربه کار در سریال فاخر را داشتم. با این نوع فضاها آشنا بودم، اما شنیدن اینکه کیمیا اولین سریال صد قسمتی است، برایم جذاب و مهم بود.»
کیمیا40 شخصیت ثابت دارد
بعد از چندبار گرفتن صحنه، گروه خسته شدهاند و میخواهند استراحت کنند. جواد افشار کارگردان سریال پرمخاطب «مادرانه» امسال با ساخت سریال کیمیا در چرخشی میان گذشته و حال و آینده است. آخرین فردی که از سختیهای یک سریال صد قسمتی میگوید، اوست. افشار میگوید: «کیمیا اولین سریال طولانی با این تعداد قسمت است و تعداد بازیگران و فضاها و قصههای آن پیچ در پیچ و دراماتیک است و این باعث کشش قصه میشود. طولانی بودن مدت فیلمبرداری و ساخت سریالی که قرار است چند دهه اخیر را با توجه به امکانات محدود روایت کند، کار را سختتر کرده و امیدواریم بتوانیم از پس این مشکلات و سختیها برآییم.»
این کارگردان اضافه میکند: «بخش زیادی از هنرپیشههای این مجموعه روبهروی دوربین رفتند و برای تعدادی دیگر نیز در حال رایزنی هستیم. میتوانم بگویم 90 درصد هنرپیشههای این مجموعه روبهروی دوربین رفتند و همه چیز در حال انجام است. برخی لوکیشنهای ما مثل جنوب و آبادان مقطعی بوده و تمام شده و در حال حاضر در محلهای هستیم که قصه اصلی در آن روایت میشود و فکر میکنم تا سال آینده همین جا باشیم.»
جواد افشار میگوید: «این سریال حدود 300 شخصیت دارد که 120 نفر نقش اصلی را ایفا میکنند و از میان آنها 40 نفر شخصیتهای ثابت داستان هستند.» صحبت با جواد افشار نقطه پایان گفتوگوها میشود. کیمیا اولین سریال با این حجم بازیگر و شخصیتهای اصلی و فرعی است، اما باید ببینیم کشش این سریال تا چه اندازه میتواند مخاطب دور شده از تلویزیون را به سمت جعبه جادو بکشاند. (نسرین بختیاری/ ضمیمه قاب کوچک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد