این موضوع امسال بیشتر به چشم میخورد و همین مساله باعث شد سرمایهگذاران زیادی اقدام به فروش سهام خود کنند. با این حال محمود رضا خواجه نصیری مدیر نظارت بر بورسها و بازارهای سازمان بورس به حرارت کارشناسان بورسی از این موضوع استقبال نمیکند و میگوید: تاکنون اقدامات مناسبی درخصوص بورس انجام شده و باید منتظر بود تا نتیجه آن دیده شود. وی در این ارتباط به صندوقی که دولت به منظور حمایت از بازار سرمایه راهاندازی کرد، اشاره میکند و آن را در شرایط فعلی، کمک بسیار بزرگی به بازار سرمایه میداند. همچنین در گفتوگویی که پیش رو دارید درباره بود یا نبود مافیا در بورس و تاثیر آن در بالا و پایین شدن قیمت سهام نیز سخن به میان آمده است. این گفتوگو را که نگاهی متفاوت به تحولات بازار سرمایه دارد، میخوانیم.
بورس مدتی است با مشکل مواجه شده و برخی شرکتها توانایی فعالیت موثر در این بازار را ندارند. شاخصهای بورس از اول امسال در مجموع روند منفی را طی کرده و نقاط مثبت و امیدوارکننده آن کمتر بوده است. از سوی دیگر بهتر است بگوییم مردم چشمشان از بورس ترسیده و ترجیح میدهند با وجود کاهش نرخ سود سپردههای بانکی پولهای خود را بدون دردسر در اختیار بانکها قرار دهند تا این که وارد بازاری شوند که ممکن است با سقوط مداوم آن، ضرر کنند. مشکل اصلی کجاست؟ اگر بخواهید مشکلات بورس را به طور کامل و به ترتیب اولویت بیان کنید، کدام گزینهها را نام میبرید؟
اولین و تاثیرگذارترین موضوع در شرایط کنونی بورس، تغییراتی است که در وضع نقدینگی در سطوح کلی اقتصاد پیش آمده و در همه بازارها ازجمله بورس اثرگذار بوده است. به عبارت دیگر اکثر بازارها در حال حاضر از این موضوع یعنی کمبود میزان نقدینگی در جریان رنج میبرند. افزایش نرخ سود بانکی در اواخر سال گذشته کفه ترازوی نقدینگی را به سمت شبکه بانکی افزایش داد و همین مساله باعث شد به صورت ناگهانی اثرش در بازار حقیقی نمود پیدا کند. چه در بازار مسکن و چه در بازارهای غیر متشکل دیگر و چه در بورس، نقدینگی کم شده و این کمبود نقدینگی مشهود است. از سوی دیگر برخی سیاستهای انضباطی و انقباضی دولت در حوزه بازار پول هم باعث شده جریان نقدینگی بیشتر به سمت خارج از بازار سرمایه برود و به دلیل این که نقدینگی، محرک اصلی قیمتهاست، بخشی از بازار را تحت تاثیر قرار دهد.
نکته دوم و موثر در شرایط کنونی بورس برمیگردد به وضعی که بعضا در سیاستهای اقتصادی این چند ماهه به وجود آمد. استنباط بازار سرمایه در سال گذشته و بعد از تغییرات دولت بر این بود که جریان کلی اقتصاد کشور به سمت رشد سریع و بهبود وضع تولید و سوددهی شرکتها پیش میرود. به همین دلیل، حرکت صعودی و رشد قابل توجهی را در بورس سال گذشته شاهد بودیم. این موضوع تا دی ماه سال 92 هم ادامه پیدا کرد، اما با شروع سیاستهایی که بیشتر به سمت کنترل تورم به عنوان اولویت حرکت میکرد و همچنین برنامههای نهچندان موثر در افزایش رشد اقتصادی، یکی پس از دیگری باعث شد انتظارات سرمایهگذاران بورسی شروع به اصلاح شدن کند و خروج سرمایهگذاران از بازار سرمایه را شاهد باشیم؛ سرمایهگذارانی که انتظارشان این بود که شرکتها رشد سریع داشته باشند، اما با توجه به سیاستهای اتخاذ شده ـ که در قدم اول کاهش تورم و بعد از آن سیاستهای جدید خروج از رکود به عنوان اولویت دست دوم مورد توجه قرار گرفت ـ به همین نسبت نوساناتی در محاسبات بورس و بورسیها به وجود آورد و موجب تغییر در روند قیمتی برخی شرکتها شد.
نکته سوم در این میان ابهاماتی بود که در حوزههای تصمیمگیری، سیاستگذاری و اجرایی وجود داشت؛ چه در سیاست خارجی و بحث مربوط به مذاکرات هستهای، چه بحث قیمتگذاری کالاها و خدمات در بازار و چه ابهاماتی که درمتن فاز دوم هدفمندی یارانهها بود و تاثیرات آن.
تمام این عوامل در این دوره شش هفت ماهه کماکان در میدان بود و هست و باعث شد تصمیمگیری برای سرمایهگذاران سخت شود. طبیعی است بازار سرمایه و بورس جایی است برای تصمیمگیری براساس شفافیت و زمانی که فضای شفاف اطلاعاتی دچار ابهام میشود، سرمایهگذاران با تامل بیشتری برای ماندن یا افزایش سرمایه خود تصمیم میگیرند و همین موضوع میتواند منجر به کاهش قیمت سهام شود و گردش معاملات را کاهش دهد.
دولت و مجلس در قضیه بورس بسیار ورود کردند، اما به نظر میرسد همه برنامههای آنها حداکثر بهصورت کوتاهمدت پاسخگوی نیازهای بازار سرمایه باشد و ریشهای واساسی نباشد. به نظر شما دولت و مجلس تصمیمات خوبی در این خصوص گرفتند؟ مثلا برخی کارشناسان، مجلس را مقصر اصلی وضع فعلی بورس میدانند، اما خود مجلس میگوید مسئول بورس نیست و تنها برای کمک به بورس وارد عمل شده است. آیا این موضوع را قبول دارید؟
واقعیت این است که مجلس بیش از این که در تصمیماتی که گرفته مقصر باشد، باید به فکر اصلاح ساختار فعلی باشد که در بازار سرمایه حاکم است. مثلا زمانی که اساسا تعیین نرخ برخی مواد اولیه اساسی در تولید شرکتها مانند نرخ خوراک پتروشیمیها یا نرخ سوخت آنها در قالب قوانین بودجه سالانه به مجلس سپرده میشود و این امر هر سال اتفاق میافتد، نگرانی از وضع آینده را چندبرابر میکند و اوضاع را بیثبات میسازد.
فعالان اقتصادی اعتقاد دارند سرمایهگذاری فرآیندی بلندمدت است. اگر کسی قصد دارد کارخانهای تاسیس کند یا در فضایی سرمایهگذاری کند، نیاز به ثبات در روابطی دارد که با دولت برقرار است. بخش عمدهای از صنایع امروز ما تا چند سال پیش دولتی بودند. ما نباید فراموش کنیم که در دوران گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی هستیم. مجلس به زعم خودش میآید برای رفع تضاد منافع بین دولت و سهامداران بخش خصوصی قانون وضع میکند. تا اینجای کار اشکالی ندارد و به نظر من منطقی هم هست، اما نکتهای که بیشتر میتواند برای مجلس قابل توجه باشد این است که باید قوانین این چنینی را متناسب با افق سرمایهگذاری بلندمدت تصویب کند و از این که بخواهد این گونه موارد در قانون بودجه مطرح شود و هر سال محل بحث و بیثباتی و استرس باشد، بر حذر باشد. مجلس باید دولت را مجاب کند و پیشنهادهایی را در این زمینه ارائه دهد که قوانین پنج تا پانزده ساله یا در قالب قانون برنامههای پنج ساله برای هزینههای حیاتی بخش تولید و صنعت تدوین کند. در صورت چنین کاری شاهد این هستیم که هر سال سرمایهگذاران با تصمیمات مختلف میتوانند کل سود شرکتی را چند برابر کنند. به نظر من این ثبات در سیاستگذاری باید به وجود بیاید و از سوی مجلس دنبال شود. مجلس هم تحت هر شرایطی از وضع قوانین این چنینی به صورت بودجههای سالانه و موردی خودداری کند تا بازار بورس نیز از این رهگذر به جایگاه اصلی خود برسد.
وضع این قوانین سالانه از سوی مجلس چه مشکلی در بازار سرمایه ایجاد میکند؟
وضع این قوانین دو مشکل به وجود میآورد که به آنها دقیق اشاره میکنم. مشکل اول همان طور که گفتم، برنامهریزی سرمایهگذاران را به هم میزند و زمان کافی برای تحقیق و اطمینان از این مسأله وجود ندارد، اما در مشکل دوم، زمانی که مجلس ورود پیدا میکند ممکن است به خاطر آن عجله و فورسی که در قالب تصویب قانون بودجه درگیرش میشود، تصمیمی بگیرد که نه به صلاح سرمایهگذاران باشد و نه به صلاح بازار سرمایه و نه به صلاح وضع اقتصادی کشور.
حمایتهای دولت چطور؟ حمایتهای دولت و همچنین بدنه اقتصادی آن از جمله وزارت اقتصاد از بورس چگونه بوده است؟ آیا دولت توانست با اجرای سیاستهای مناسب برای بازار سرمایه مفید واقع شود؟
من حمایتهای دولت از بورس را مناسب و دارای تاثیرات مثبت میدانم. مثلا در مجموعه وزارت اقتصاد، آنها در حوزه تصدیگری و مسئولیتهایشان در قبال بورس پیگیر بودند. چه در ارتباط با وزرای دیگر و چه در ارتباط با مجموعههای سرمایهگذاری نهادهای مالی پیگیریهای لازم را انجام دادند. این پیگیریها منجر شد که مثلا قیمت محصولات پتروشیمی در بورس کالا آزاد شود و بحثی مطرح شود که در بخش پالایشگاهیها و مجموعه پالایش و پخش که سالها در آن رقابتی وجود نداشت رقابت ایجاد شود. همه اینها تصمیمات و پیگیریهای دولت و وزارت اقتصاد بود که اثر فراوانی در بازار سرمایه گذاشت. ممکن است برخی بخشهای دولتی بخش کارکردی خودشان را بهعنوان فروشنده مواد اولیه فراموش کنند و در این میان، تصمیماتی در تنظیم بازار گرفته شود که مغایر با حقوق سرمایهگذاران خصوصی باشد. این بخش به نظر من باید اصلاح شود و برود به سمت این که نگاه، نگاه احترام به بخش خصوصی باشد و این احترام افزایش یابد.
یکی از اقدامات دولت در حمایت از بورس تشکیل یا تقویت صندوق توسعه بازار سرمایه بود، اما برخی کارشناسان معتقدند از زمانی که این صندوق تشکیل شده، بر وضع بازار بیاثر بوده و نتوانسته آن طور که باید و شاید روی بورس تاثیر مثبت بگذارد. بفرمایید که اصولا آیا تشکیل این صندوق به نظر شما درست است یا خیر و آیا این صندوق توانسته برای بازار سرمایه مفید باشد؟
این که برخی میگویند صندوق توسعه بازار سرمایه بیاثر بوده، موافق نیستم. تزریق حدود 500 میلیارد تومان به بازار سرمایه در دوره زمانی رکود بورس، از طریق صندوق توسعه اتفاق افتاده و توانسته بنیه نقدینگی را که بزرگترین مشکل بازار است تا حدی تقویت کند. تقریبا از زمانی که صندوق توسعه بازار وارد بازار شده توانسته روی رشد شاخصهای بورس تاثیر مثبت بگذارد. به معنای دیگر افت شدید بازار تا ابتدای اردیبهشت ماه ادامه داشت، اما از زمانی که این صندوق در بازار قرار گرفت روند شاخصها مثبت یا بهتر بگویم ثابت شد. در نتیجه میبینید که این صندوق توانسته روی بازار سرمایه تاثیر مثبت خود را بگذارد.
به عبارت دیگر، همین ثبات قیمتها و روند رو به رشد آرام بورس نشاندهنده این است که صندوق توسعه بازار تاثیر فراوانی روی بازار سرمایه داشته است. از زمانی که این صندوق در بازار به عنوان یک پشتوانه در نظر گرفته شده کاهش ملموسی در شاخصهای بورس نداشتیم و تنها شاهد نوسانات بودیم که در همه بازارها وجود دارد. یعنی از ابتدای اردیبهشت تا امروز وضع کلی بازار بهبود پیدا کرده است؛ هم به لحاظ ارزش و گردش معاملات و هم به لحاظ شاخصها.
به نظر شما تصمیمات بعضا نادرست مدیران بورس، روی این بازار و رشد بیشتر شاخصهای آن تاثیر نداشته است؟ آیا ممکن است تصمیمات گرفته شده به ضرر سرمایهگذاران یا سیاستهای اتخاذ شده برخلاف منافع آنها باشد؟
آمار نشان میدهد در زمان اجرای سیاستهای بورسی مانند قوانین و مقررات، ما ثبات داشتهایم و عوامل اصلی افت بورس را نمیتوانیم متاثر از آن بدانیم. به هر حال میدانید که بازار درگیر سیاستهای مقطعی و هیجانی بود که اکنون یک ثبات مقطعی در آن ایجاد شده است. برخی سیاستهای کوتاهمدت در بازار اجرا شده و به هر حال این سیاستها در آن مقطع خاص برای حمایت از سرمایهگذاران در نظر گرفته شده و اثرات بلندمدت ندارد. به نظر میرسد انتظاری که مجموعه بازار سرمایه از مدیران بورس دارد عملکرد مناسب نسبت به شرایط انتظار است. هر تصمیمی که در حوزه بورس گرفته میشود ممکن است برخی موافق باشند و برخی مخالف. منافع برخی ممکن است در وضع سیاست در نظر گرفته شده باشد اما اجرای همان سیاست برای برخی سرمایهگذاران نارضایتی به همراه داشته باشد.
با توجه به این که مدیران بازار سرمایه و مسئولان آن مانند داور بازی فوتبال هستند، باید در عین بیطرفی اتخاذ سیاست کنند. لذا مشکلی در تصمیمات این افراد دیده نمیشود. این فرآیند اکنون مشاهده میشود و ادامه خواهد داشت. به نظر میرسد بحث مربوط به مدیریت شرایط بازار که متاثر از آن سه عامل اصلی بود که در ابتدای گفتوگو اشاره کردم، شرایطی است که در دوران گذار قرار دارد و با توجه به وضع که بازارهای دیگر داشته مانند بازار مسکن که شاهد رکود مستمر و همچنین کاهش معاملات چشمگیر بوده، در بازار بورس ثبات نسبی داشته است. هرچند کاهش قیمتها در بورس وجود داشته که امیدواریم بزودی اینها با روشن و شفاف شدن شرایط و همکاری و همیاری نهادهای تصمیمگیر و سیاستهای اثرگذار جبران و باعث شود سرمایهگذارانی که زیاد ضررکردند با بهبود شرایط به بورس بازگردند و سود کنند.
اقدامی که مدیریت بورس در این زمینه باید انجام دهد چیست؟
محور و کلیت اقداماتی که باید انجام شود، حفظ ثبات، تلاش برای تزریق نقدینگی، افزایش نقدشوندگی سهام در بازار و در عین حال افزایش شفافیت در شرکتهاست. در این ارتباط ضمن این که سازمان بورس تلاش میکند با کمک بورسها صندوقهای ویژه بازارگردانی را که میتواند نقدینگی بیشتری به بازار تزریق کند، فعال کند، در تلاش است نقاط ابهام شرکتها را در حوزهها و صنایع مختلف تا حد ممکن با تعامل با وزارتخانههای دیگر رفع کند تا عملکرد شرکتها شفاف شود. همچنین ابزارهای سرمایهگذاری را که میتوانند نقدینگی جذب کنند و در اختیار بازار قرار دهند، اجرایی کند که همین موضوع در دوره کوتاهمدت سه ماهه میتواند بازار را تا حد زیادی تقویت کند. ما سعی میکنیم بستر قویای برای این که رشدهای باثباتتری در ماههای آینده بورس داشته باشیم، فراهم کنیم.
پیشبینی من این است که سطوح قیمتی بازار سطوح قیمتی پایدار است. این سطح قیمتی برای مدت طولانی در بازار مانده و تثبیت شده و از این حیث میتواند قابل اتکا باشد تا ما نگرانی از افت قیمتها نداشته باشیم. بررسیها نشان میدهد قیمت سهام شرکتهای بورسی در وضع مناسبی است و لذا دوره ثابت کوتاهمدتی خواهیم داشت و بعد از آن دوره رشد را شاهد خواهیم بود. در کنار این، رتبه راهبری شرکتی یکی دیگر از اقدامات سازمان بورس برای افزایش شفافیت و سلامت گزارشهای مالی است. رتبه راهبری شرکتها براساس سازگاری و تطبیق آنها با اصول راهبری شرکتی اعلام میشود و هر چه شرکتها شفافیت بیشتری در اطلاعات ارائه شده خود به سازمان داشته باشند، در رتبهبندی آنها موثر خواهد بود.
دولت در بسته پیشنهادی خود برای خروج غیرتورمی از رکود، به بازار سرمایه به عنوان یکی از ابزارهای ناجی اقتصاد اشاره کرده است. آیا اجرای بسته خروج از رکود میتواند بازار سرمایه را به سمتی که دولت در نظر دارد، ببرد؟
سهام و بورس دماسنج اقتصادی کشور است. دولت در فعالیت بورس دخالتی نمیکند بلکه قصد دارد به صورت غیرمستقیم فضای بورس را به سمت آرامش بکشاند. به محض این که دولت قدمی برای افزایش رشد اقتصادی بردارد این رشد اقتصادی عینا اثرخود را در بورس نشان میدهد. پس اگر ما بپذیریم بسته خروج از رکود یعنی حرکت به سمت رشد اقتصادی و رسیدن به رشد اقتصادی مثبت و این بسته موفقیتآمیز اجرا میشود قطعا در بورس موثر است. در همین حال هر قدر دولت بورس را تقویت کند بورس نیز میتواند به تحقق اهداف دولت در تامین مالی اقتصاد کمک کند و یک تعامل دو سر برد شکل میگیرد. دولت تاکنون نشان داده روی این موضوع تاکید فراوان دارد و لذا معتقدم از این رهگذر، به صورت خودکار بورس از رشد خوبی برخوردار خواهد شد و به نظر میرسد سرمایهگذارانی که در شرایط رکودی سهام خریداری کردند، در شرایط رشد اقتصادی از این موضوع منتفع خواهند شد.
با این حال محرک اصلی بازار سرمایه چه عاملی است؟
به نظر من بازار بورس دلایلی منطقی برای افت ندارد. به همین دلیل معتقدم خیلی زود روندهای کوتاهمدت کاهشی بورس با روندهای جایگزین افزایشی اصلاح میشود و در حقیقت کلیت و قیمتهای بورس در یک دامنه متعادل باقی میماند. به نظر میرسد ما نیازمند تحریک و تشویق بازار و همچنین تزریق نقدینگی بیشتر به آن هستیم. به این دلیل که بازار ارزندگی دارد و قیمتها به قول سرمایهگذاران «پایین ندارد». یعنی قیمت سهام از این پایینتر نمیتواند باشد، شرکتها سود تقسیم کردند و به دلیل تقسیم سود، قیمتهایشان افت کرده، به دنبال آن شاخص قیمت به درآمد شرکتها پایین آمده و سهام شرکتها نسبت به یک ماه گذشته ارزندهتر شده است. آمار تولید و فروش سه ماهه شرکتها هم نشان میدهد که روند رو به رشد متوسطی دارند. لذا انتظارم این است در گزارشهای شش ماهه این روند رو به رشد، سرعت بیشتری بگیرد چراکه دولت سیاستهای جدی برای خروج از رکود دارد و این یعنی رونق و سودآوری دربورس.
اگر بخواهید دوره و زمانی را برای بهبود وضع بورس تعیین کنید چه زمانی است؟ چه مدت طول میکشد تا به تعادل در بازار سرمایه برسیم؟
به نظر من الان بازار به تعادل نسبی رسیده است. برای تغییر و چرخش بازار به صورت میانمدت پیشبینی من این است که یک تا دو ماه آینده میتواند این چرخش نسبی اتفاق بیفتد، اما اگر در حوزه مذاکرات هستهای و تصمیمات دولت در حوزه خروج از رکود و سیاستهای انبساطی تغییری انجام شود به نظر من این روند تغییر نسبی میتواند در نیمه دوم سال هم سریعتر و هم پرشتابتر شود.
بورس بتازگی سند راهبردی را تهیه و منتشر کرده است. به نظر شما مهمترین هدف سازمان بورس در سند راهبردی این سازمان چیست؟
مهمترین و شاید پررنگترین برنامه در این سند، بحث تأمین مالی است که امیدواریم بتوانیم از طریق انتشار اوراق بهادار و نهادهای مالی بخصوص صندوقهای سرمایهگذاری، تأمین مالی بخش خصوصی و دولتی را از طریق بازار سرمایه افزایش دهیم. با ارائه و انتشار این سند، برنامههای این سازمان کمی شده و فعالان نیز در جریان اهداف، سیاستها و استراتژیهای سازمان بورس در تمام قسمتها قرار میگیرند و برنامههای خود را متناسب با این اهداف تنظیم خواهند کرد. تحقق اهداف سند مستلزم مشارکت تمام بخشهای دولتی است که از وزارت اقتصاد تا بانک مرکزی و نهادها و بازارهای فعال در بازار سرمایه ازجمله بورسها، کانونها و سایر نهادهای مالی را شامل میشود. برای تأمین مالی کوتاهمدت، میانمدت و طولانیمدت، از پروژههای نوآورانه و تجاریسازی ایدهها تا شرکتهایی که در پروژههایی هستند که برای چندمین بار و در شکلهای بزرگ اجرایی شده باید راه حل داشته باشیم. حتی برای سرمایهگذارانی که در سطوح مختلف پذیرش ریسک هستند، یعنی از افرادی که کمتر ریسکپذیر هستند تا افراد ریسکپذیر، باید ابزارها و نهادهای مالی مختلفی طراحی کنیم. این استراتژی کلی سازمان بورس در زمینه تأمین مالی است، اما راهکار دیگر این است که بازدهی متناسب با ریسک سرمایهگذاری و درخور بازار مالی تعیین شود و این مهم را به صورت دستوری و از پیش تعریف شده، معرفی نکنیم.
به نظر شما چیزی به نام مافیای بورس که در کار عادی خرید و فروش سهام یا تعیین قیمتها دخالت کند وجود دارد؟ آیا افرادی هستند که از این موضوع نفع ببرند و مافیایی عمل کنند؟
بازار سرمایه و بورس شفافترین بازاری است که در همه بازارهای جهان وجود دارد. به دلیل این که سطح افشای اطلاعات معاملات و شرکتها در آن چندین برابر حوزههای دیگر است و بعلاوه سیستمهای نظارتی متعددی بر آن حاکم است و در نهایت افشا و شفافیت اطلاعاتی بسیار بالاست. ما روزانه بین 50 تا 100 هزار معامله در بازار سرمایه داریم و تعداد معاملات بسیار بالاست و لذا تاثیرگذاری یک بخش یا یک گروه در بازار بسیار سخت است. در نتیجه اطلاق چنین مسألهای به بازار سرمایه بیشتر به نظر من ناشی از نبود شناخت کافی از ساز و کارهای بازار است. چون بازار بورس شفافترین، پرمعاملهترین، دقیقترین و تحت نظارتترین بازار در کل کشور است و اگر چنین موضوعی به بورس نسبت داده شود واقعا بازار سرمایه آخرین جا خواهد بود.
محمدحسین علیاکبری / گروه اقتصاد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد