شاه اسماعیل اول موسس سلسله صفوی در سال 907 هجری قمری به قدرت رسید.
شاه اسماعیل مدعی بود که اموری همچون چگونگی جنگ، اطلاع از احوال یاران و نزدیکان، آگاهی از سوءقصد و حتی اطلاع از فرارسیدن زمان مرگ خویش را نیز در خواب دیده است.
شاهان صفوی به طور مرتب امامان را در خواب دیده و از آنان راهکار میگرفتند یا از امور غیب خبردار میشدند. همچنین خوابهایی شایع شد که بیانگر حمایت همهجانبه امامان از فرزندان شیخصفیالدین و در واقع فرزندان خودشان بود، چرا که در بیشتر این خوابها آنان را با عنوان فرزند خطاب کردهاند.
حتی شاه اسماعیل مدعی بود امیرالمومنین او را از سوءقصدی که سلطان حسین بارانی علیه وی میخواست ترتیب دهد، باخبر کرده است.
شاید به همین دلیل است که میبینیم در مواردی ترجیح دادهاند با بیان رویایی، بر علل ترک مخاصمه سرپوش گذارند. به عنوان مثال؛ زمانی که شاه اسماعیل، قلعه گلستان را در محاصره داشت و احساس کرد به سهولت نمیتواند بر آن دست یابد با توسل به خوابی که بیشتر منابع ذکر کردهاند کار خود را توجیه کرد.
در بیشتر منابع، از درویش یا صاحبدلی خبر دادهاند که در خواب، یکی از مردم گلستان را دید که به او میگوید: به شاه بگو مگر نه این بود که زمانی که از رود کر میگذشتی شرط کردی که اگر شیروان را تسخیر کنم بر مردم گلستان رحم خواهم کرد؟
آن شخص خواب خود را به شاه گفت و شاه نیز پذیرفت که نهتنها چنین شرطی کرده، بلکه از آن تاکنون با کسی سخنی به میان نیاورده بود و به این دلیل گلستان را رها و عازم تبریز شد یا شاه تهماسب با توسل به خواب، به جای ازبکها با عثمانی وارد جنگ میشود. خواب دیدن شاهان حتی ابزاری برای توجیه قتل نزدیکان آنان میشد؛ شاه تهماسب با دیدن خوابی و همچنین از ترس قدرت و محبوبیت برادرش سام میرزا، قتل وی را زمینهچینی و محقق کرد.
در منابع تاریخی صفوی بیشترین رویاها برای شاه اسماعیل بیان و در کتاب عالم آرای صفوی بیش از هر منبع دیگری به خواب و نیز جنبههای قداست خاندان صفوی و شخص شاه اسماعیل پرداخته شده است.
با توجه به اعتقادات و باورمندی مردم جامعه، از رویا به عنوان ابزاری برای کسب مشروعیت و توجیه برخی اعمال خود استفاده کردهاند. در واقع آنها به واسطه همین رویاها میخواستند اوضاع مملکت را اداره کنند.
سلسله صفویه، ید طولایی در این خصوص دارد. اساسا مردم این سرزمین، مردمی هستند، با باورهای مذهبی واندیشههای پررنگ قضا قدری. چنان که باورهای مذهبی که گاه جای خود را به خرافهگرایی نیز دادهاند، در کوچکترین امور زندگی آنها ساری است.
پس از صفویان هم در دورههای مختلف مواردی از این دست را میتوان دید. تاریخ، سرشار از رویاهای حاکمانی است که برخی را در بیداری میدیدند.
به عنوان مثال: نادر در اوایل همکاری خود با شاه تهماسب دوم در 1139 هجری قمری در مشهد خوابی میبیند که مرغابی بزرگی که آن را قو گویند با تفنگی که در دست داشته نشانه میگیرد، اما بدون آنکه زخمی به قو برسد آن را در بغل گرفته است و بعد از آن به خیمه خود که کنار چشمه و حوضی که در آن حوض، ماهی سفیدی به بزرگی بره که چهار شاخ قوی داشته، میرود. حاضران هیچکس نتوانستند آن ماهی را صید کنند و در پایان خود صید کرد و در بغل گرفت. صبح آن روز این خواب را برای نزدیکان نقل کرد و اهل تعبیر آن را رمزی از پادشاهی آینده او دانستند. شخصی از حضار این شعر را خواند:
اگر درخواب بینی مرغ و ماهی
نمیری تا رسی بر پادشاهی
منابع:
ـ رویا و سیاست در عصر صفوی، نزهت احمدی، تهران: نشر تاریخ ایران، 1388.
ـ عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1350.
ـ میرزا مهدی خان استرآبادی، جهانگشای نادری، تصحیح سید عبدالله انوار، تهران: انجمن آثار ملی، 1341.
الهه باقری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد