«خوب، بد، زشت» داستان ناتمام آدم‌ها

سریال «خوب، بد، زشت» به کارگردانی منوچهر هادی تولید امسال شبکه 2 است. هادی پیش از این سریال «خداحافظ بچه» را در ماه مبارک رمضان سال 91 کارگردانی کرده بود.
کد خبر: ۶۶۴۸۱۸
«خوب، بد، زشت» داستان ناتمام آدم‌ها

از ویژگی‌های آن سریال این بود که بسیاری از مخاطبان تلویزیون با شنیدن نامش، خلاصه داستان آن و نقش‌های اصلی‌اش را که مهراوه شریفی‌نیا و شهرام حقیقت‌دوست بازیگرش بودند به یاد می‌آورند. این به یاد آوردن حداقل به این معناست که آن سریال یک اثر متفاوت بود که بین مردم محبوبیت پیدا کرده بود. اما آیا خوب، بد، زشت هم این ویژگی را دارد؟ آیا سال آینده می‌توان به یاد آورد خلاصه داستان این سریال چه بود؟ به نظر می‌آید خوب، بد، زشت این ویژگی‌ها را به صورت تمام و کمال از سریال پیشین کارگردان به ارث نبرده است.

خوب، بد، زشت از بازیگران معروف و توانمندی بهره برده بود که قبلا در سریال‌ها و فیلم‌های دیگری تجربه بازی در کنار یکدیگر را داشته‌اند و ویژگی‌های بازیگری یکدیگر را می‌شناسند. به همین دلیل خیلی زود جای خود را در کنار یکدیگر پیدا می‌کنند. هر کدام از نقش‌هایی که این بازیگران ایفاگر آنها هستند، دارای ویژگی خاصی است که آنها را از یکدیگر متمایز می‌کند.

می‌توان گفت هیچ کدام از شخصیت‌های این سریال شبیه هم نیستند و وجه اشتراک زیادی با هم ندارند. تا جایی که به نظر می‌رسد مثلا سه خواهر و یک برادر که فرزندان یک خانواده هستند، در کنار هم و با یک فرهنگ بزرگ نشده‌اند، بلکه هر کدام مربوط به قشری از جامعه هستند و در تضاد با یکدیگر زندگی می‌کنند.

از آنجا که خوب، بد، زشت شخصیت‌های متعددی دارد و تنوع فرهنگ و اخلاق در میان آنها به وفور وجود دارد، شناساندن هر کدام از این شخصیت‌ها مدت زمانی مخصوص می‌طلبد. این زمان مخصوص برای هر کدام از شخصیت‌ها اختصاص داده می‌شود و داستانی از زندگی هر کدام از آنها با حوصله مطرح می‌شود.

بعضی از آدم‌های این سریال تکراری و کلیشه‌ای هستند، اما شخصیت‌های جالبی هم در میان آنها پیدا می‌شود. مثلا شخصیت بهنوش (بهنوش بختیاری) با خصوصیات ظاهری و کاملا همسو با مد روز، کمتر در سریال دیگری تکرار شده است.

همین طور شخصیت دایی (محمد کاسبی) که درست برعکس بهنوش، یک آدم قدیمی است که انبانی از اصطلاحات قدیمی و منش سنتی را به همراه دارد که بتدریج آنها را به نمایش می‌گذارد، اما امین حیایی در نقش بهادر، هم شخصیتی تکراری را به نمایش می‌گذارد و هم یک بازی تکراری. پیش از این در فیلم‌های دیگر زیاد پیش آمده بود حیایی نقش یک لمپن را بازی کند که آن مدلی که همه می‌شناسند حرف بزند و راه برود. برای این که چنین نقش چند بار دیده‌شده‌ای بتواند مخاطب را جذب کند، حداقل باید داستان جالب و پرهیجانی داشته باشد. البته با رسیدن سریال به قسمت‌های پایانی، بهادر پررنگ‌تر و جذاب‌تر می‌شود و به طور کل بیشتر جایش را پیدا می‌کند، اما در خوب، بد، زشت نه‌تنها برای بهادر که برای هیچ کدام از شخصیت‌ها، داستان پیچیده‌ای طراحی نشده است. مثلا اختلاف بهنوش با همسرش یا خواستگار نداشتن سوسن نمی‌تواند یک داستان مهیج باشد که بیننده را ترغیب کند سرنوشت آنها را بداند. داستان با هیجان و افت و خیز بسیار کمی پیش می‌رود و اتفاقات داستان بیشتر بر مبنای بازی‌ها و شوخی‌ها رخ می‌دهد تا این که طبق یک نقشه هدفمند، یک ماجرای پیچیده را رقم بزند. این که یکسری شخصیت جالب و بامزه کنار هم جمع شوند، بازیگری آنها هم به بازیگران توانا سپرده شود، می‌تواند بخشی از موفقیت سریال را قابل حصول کند، اما ضامن موفقیت و جذابیت همه‌جانبه آن نیست.

خوب، بد، زشت یک سریال دوست داشتنی است که برای ایام نوروز بسیار مناسب و سرگرم‌کننده است. شروع سریال، امیدوارکننده و جذاب بود و به نظر می‌رسید یکی از سریال‌های موفق نوروز باشد. گرچه میانه‌های کار از کشش و جذابیت آن کاسته شد و شاید بعضی از بینندگان را دلسرد هم کرد، اما در پایان دوباره ریتم و جنب‌وجوش خود را به دست آورد. به نظر می‌رسید لازمه سریالی با سر و شکل خوب، بد، زشت یک پایان شاد باشد که با عروسی و آشتی و حل‌شدن مشکلات همراه باشد؛ گرچه این پایان برای بعضی از آدم‌های سریال رقم خورد، اما یک پایان محتوم برای همه نبود. آنچه غیرمنتظره بود، گذشتن بهادر از عشقش به خانم دکتر بود که از ابتدای داستان به خاطر این علاقه سختی‌های زیادی را متحمل شده بود. این پایان‌بندی دور از ذهن و فاصله گرفتن از کلیشه‌های تکراری و مرسوم، خوشایند و تحسین‌برانگیز است.

شروینه شجری کهن / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها