احمد مهران فر با ارسطوی سریال «پایتخت» و تکیه کلام هایش حالا به یک محبوبیت نیز در میان مخاطبان نوروزی تلویزیون دست پیدا کرده است.
کد خبر: ۶۶۳۵۰۶
خنجری «ارسطو» را کم حرف کرد

خیلی اهل حرف زدن نیست، کمتر از او مصاحبه ای خوانده اید، معمولاً در زمان تصویربرداری و لحظاتی که قرار نیست جلوی دوربین برود در سکوت ایستاده و به نقشش فکر می کند. بازیگر فیلم سینمایی «درباره الی» که بازی در فیلم های «دربند» پرویز شهبازی،« یه عاشقانه ساده» از سامان مقدم و «استشهادی برای خدا» از علیرضا امینی و... را هم در کارنامه دارد اگر چه سینما را با نقش های متفاوت تجربه کرده و تجارب سالها فعالیتش در عرصه تئاتر را با خود جلوی دوربین سینما و تلویزیون برده است، با ارسطوی سریال «پایتخت» و تکیه کلام هایش حالا به یک محبوبیت نیز در میان مخاطبان نوروزی تلویزیون دست پیدا کرده است.

مهرانفر که همزمان با «پایتخت 3» مجموعه «شاهگوش» داود میرباقری را برای رسانه های خانگی کار کرده است با شخصیت «خنجری» نشان داده خیلی خوب می تواند از دل یک کاراکتر معمولی شخصیتی جذاب و بامزه را به دور از هرگونه اغراق و لودگی در طنز و کمدی خلق کند. همزمان با روزهای پایانی سریال «پایتخت 3» احمد مهرانفر ا از ارسطو گفت، از خنجری، از نمایش« خشکسالی و دروغ »که این روزها روی صحنه تئاتر نیاوران است...



هم‏زمان با پیش تولید سریال «پایتخت3» شوکی به پروژه پایتخت و البته طرفداران کاراکتر ارسطو وارد شد مبنی بر اینکه شاید امسال پایتخت بدون ارسطو به نوروز بیاید.
-صحبت هایی مبنی بر اینکه ما «پایتخت3» را کار کنیم شده بود اما هرگز صددرصد نشده بود. من همیشه خودم با محسن بودم و می دیدم که به آن صورت که هر سال شروع به نوشتن متن می کرد اقدامی نکرده بود. از طرف دیگر قراردادی که من با سریال «شاهگوش» بسته بودم طوری بود که می بایست تا پایان کار حضور داشته باشیم و البته صحبت هایی هم شده بود که این کار حدود برج 9 (آذر ماه) به پایان می رسد.


در واقع مطمئن بودی با پایان «شاهگوش» به «پایتخت3» خواهی رسید؟
-بله ولی شرایط طوری شد که سریال «شاهگوش» طول کشید و حتی تا اسفند ماه ادامه یافت. از طرفی دیگر شرایط طوری رقم خورد که من احساس کردم دیگر نمی توانم به پایتخت برسم. خیلی هم تلاش کردیم ولی....


یادم هست کاملاً ناامید شده بودی؟
-بله چون آقای میرباقری هم می گفتند این شخصیت را تا پایان می خواهم. ولی با تلاش های صورت گرفته توسط مدیران محترم، خانم غفوری، تهیه کننده سریال «شاهگوش» و آقای میر باقری توانستیم با هماهنگی به هر دو پروژه برسیم. در بخشی خنجری را خارج کردند و در بخشی هم تداخل بود که با هماهنگی، من سر هر دو کار حاضر می شدم. به هر حال گذشت و من توانستم در هر دو سریال حضور داشته باشم. خیلی دوست داشتم در سریال «پایتخت» حضور داشته باشم و شرایط طوری بود که خیلی آزارم می داد. دوست نداشتم پایتخت بدون ارسطو باشد. خدا را شکر که امسال هم توانستم همراه پایتختی ها باشم.


ارسطوی سریال «پایتخت3» تغییرات بسیاری نسبت به دو سری قبلی داشت، قطعاً یکی از دلایل این تغییرات در جنس و جمال ارسطو به گذشت زمان در قصه بر می گشت و بخشی هم به اینکه نویسنده و بازیگرش به دنبال این بودند ثابت کنند ارسطو همان خنجری «شاهگوش» نیست؟
- درست می گویی، به دلیل اینکه خیلی ها معتقد بودند شباهت ارسطو و خنجری زیاد است ما باید تمهیدی می اندیشیدیم....


البته این شباهت در فیزیک و استایل نبود؟
-دقیقاً، ما به هیچ وجه شباهتی میان این دو در بازی و فیزیک نمی دیدیم، اما موفقیت هایی که این دو شخصیت در آن قرار می گرفتند تقریباً شباهت داشتند از سویی استراکچر کاراکترها هم نزدیکی های نامحسوس به هم داشت. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در «پایتخت3» از خنجری و حتی ارسطوی «پایتخت2» یک جورهایی فاصله بگیریم، صحبت هایی با آقای تنابنده داشتم، نظرات ایشان بسیار خوب بود، خودم هم پیشنهاداتی داشتم و در نهایت اتفاقات زیادی رخ داد از جمله اینکه ارسوط مسافرت هایی به خارج از کشور داشته، دوره های زبان انگلیسی را پشت سر می گذارد تا وقتی که به خارج از کشور می رود به لحاظ زبان انگلیسی مشکلی نداشته باشد.


به لحاظ فیزیک چهره هم تغییراتی دیده شد.
-بله ، این بار موی بلند برای ارسطو طراحی شده بود.


یک مقدار با تغییر لحن ارسطو هم به دنبال این بودید که او از خنجری پر حرف سریال «شاهگوش» فاصله بگیرد؟
-بله پر حرفی های خنجری باعث شد اینجا از پرحرفی های ارسطو کم کنیم ارسطو این بار خیلی کم و تک جمله، صحبت می کرد. برعکس خنجری ما اصلاً این بار دیالوگ های طولانی از ارسطو نمی دیدیدم.


و این چهارچوب دار شدن نقش و حفظ راکورد قطعاً کار تو را در اجرا سخت می کرد؟

- بله دقیقاً، این محافظت به حدی بود که وقتی خودم سریال را می دیدم حس می کردم یک اغراق هایی در شخصیت ارسطو وجود دارد که البته ناخودآگاه بوده است. خدا را شکر، مردم این نوع از بازی را دوست داشتند و من هم بازخوردهای بسیار خوبی را دیدم اما معمولاً سعی می کنم این نوع اغراق در بازی ام نباشد اصولاً خودم رنج می برم از بازی درشت اغراق شده....


بعد از تکیه کلام موفق (حساس نشو) و.... اینجا حالا به دنبال این بودی نسبت به موقعیت جدید ارسطو برای او تکیه کلام جدید طراحی کنی؟
-وقتی صحبت این شد که ارسطو مدتی است با زبان انگلیسی در ارتباط است به این سمت و سو می رفتیم که حالا تکیه کلام هایی از این منظر برایش پیدا کنیم. اتفاقاً تکیه کلام های انگلیسی ارسطو هم گویا دوست داشتنی از آب درآمد.


از یک جمله ای یک بار استفاده کردی و حس شد می تواند بامزه باشد اما دیگر تکرار نشد (سربازتم)
(می خندد) سربازتم خوب بود. در ذهنم بود ولی جایش پیدا نمی شد. آنقدر دیالوگ داشتیم برای گفتن که واقعاً فرصت نبود. من از سربازتم برای دو قسمت پایانی بیشتر استفاده کردم.


ضلع سومی این بار کنش و واکنش های کمیک ارسطو و نقی در سری سوم بود و آن بهبود هم با شرایط وضعیت خاصی که داشت اضافه شد. از این پاسکاری ها و موقعیت های کمیک ایجاد شده میان شخصیت ها صحبت کن، چقدر از این اتفاقات حاصل استعداد و توانایی بازیگران در اجرا بود و چقدر از فیلمنامه می آمد؟
- گرچه نمی توان استعداد و توانایی بازیگران این سریال را در اجرای نقش ها در موقعیت های مختلف نادیده گرفت اما باید بگویم خشایار الوند و حسن وارسته در کنار محسن تنابنده به عنوان نویسنده این بار بسیار در شکل گیری روابط مؤثر بودند. شاید در دو سری اول ما خیلی فرصت بداهه داشتیم و در خود سکانس خیلی چیزها تغییر می کرد. اینجا ما خیلی کمتر به سمت بداهه رفتیم چرا که در خود فیلمنامه بسیاری از موقعیت ها تعریف شده بود و اگر چه ما بخش هایی را در اجرا به دست آوردیم اما به فیلمنامه وفادار پیش می رفتیم.


تغییرات روحی و روانی ارسطو در سری سوم نیازمند این بود که تو بنشینی دو سری قبلی را به لحاظ لحن و بیان، فیزیک و استایل، حرکت ها و.... بازبینی کنی و تغییراتی در کار خودت لحاظ کنی، این اتفاق رخ داد؟
-درست می گویی، قبل از اینکه من بروم سر صحنه «پایتخت3» نشستم و چند قسمت از «پایتخت2» را دیدم. فکر می کردم بیش از این حرف ها باید در سری سوم تفاوت ایجاد کنم تا هم گذر زمان نسبت به کاراکتر ارسطو حس شود هم اتفاقاتی که قرار است در این سری برایش رخ دهد و هم تفاوتش با خنجری، من این دو شخصیت را به هیچ وجه نزدیک به هم نمی دیدم اما بالاخره خصوصیات شبیه به هم در این دو نقش محسوس بود.


فکر می کنم خنجری هم از آن دست نقش هایی بود که مثل ارسطو تو به آن علاقه مند بودی چون تغییرات کاراکتر نسبت به بازخورد مخاطب در بازی تو در کار هویدا بود؟
-من خنجری و ارسطو را خیلی دوست دارم. قبل از اینکه جلوی دوربین بروم راجع به نقشم تحقیق می کنم. خنجری ابتدا قرار بود یک سرباز از سیستان بلوچستان باشد. ما گفتیم لهجه آن خطه خیلی برای مردم آشنا نیست بهتر است به سمت لهجه گیلان برویم. خودم هم با زبان و لهجه گیلکی آشنایی داشتم. روی شخصیت کار کردیم، بعدها اضافه شد که او یک آرایشگاه دارد، پس تکیه کلام هایی می شد راجع به این حرفه از زبان او طرح کرد. خنجری در ابتدای فیلمنامه یک نقش فرعی بود اما در همان چند جلسه اول و در اجرا جای خود را باز کرد. ویژگی هایی که آوردیم و به خنجری اضافه کردیم آقای میرباقری را ترغیب کرد تا روی این کاراکتر بیشتر کار کند و برای او بیشتر نوشته شود.


استایل، فیزیک و حرکت خنجری از کجا و چگونه آمد؟ (یک نوع فیزیک کاریکاتور گونه در حرکت های او گاهی دیده می‌شود، حتی در میمیک صورت و...)


-مدتی به بلوار ارتش می رفتم و جلوی پادگان به شکل نامحسوس می نشستم و به سربازها نگاه می کردم. دنبال این بودم که از روی آنها برداشتی داشته باشم. در واقع فیزیک خنجری را آنجا پیدا کردم.


در واقع ارسطو و خنجری از دو استان مختلف شمال کشورمان هستند ما زندران و گیلان، پس نمی توان لهجه آنها را به هم خیلی شبیه دانست؟


-همین طور است. خیلی ها این تفاوت را نمی دانند. کل شمالی ها را رشتی می دانند. در حالی که هر یک از دو استان مازندران و گیلان فرهنگ،زبان و لهجه مخصوص به خودش را دارد. شاید سریال پایتخت تفاوت این دو داستان را به لحاظ و لحن و آوای کلام و حتی زبان مردم گوشزد کرد. خیلی از مردمی که در گیلان و مازندران زندگی می‌کنند تفاوت خنجری را با ارسطو خوب حس می‌کنند و متوجه می شوند.


جدا از دو شخصیت هما و فهمیه بین دیگر کاراکترهای پایتخت، ارسطو تا حدود زیادی منطقی تر از نقی و حتی بهبود در برخورد با اتفاقات نشان می داد...
-بله همین طور است...


او بیشتر از بقیه کوتاه می آمد و کمتر به دنبال خواسته های شخصی اش براساس توطئه بود
-بله، این از ابتدا در فیلمنامه طراحی شده بود.


یکی از دلایل محبوب شدن ارسطو هم شاید همین کوتاه آمدنش در مقابل خواسته های نقی بود که گاهی حتی دور از منطق می نمود، قبول داری؟


-(می خندد) راست می گویی؟ شاید. نکته مهم این است که ما عین فیلمنامه را کار کردیم. راستش را بخواهی من به این فکر نکرده بودم. در میان کل کل های نقی و ارسطو یکی معمولاً مهاجم بود اما اکثر اوقات ارسطو کوتاه می آمد. این طراحی از ابتدا در رابطه ارسطو و نقی شکل گرفته بود از پایتخت یک تا الان... در سری سوم قهر و آشتی بیشتر نمود پیدا کرد.


و کار با سیروس مقدم در سری سوم پایتخت برایت چطور تجربه ای بود؟
-بسیار خوب، آقای مقدم لیدر بسیار خوبی در راس کار هستند. ایشان خیلی خوب گروهشان را هدایت می‌کنند. امسال به ما خیلی خوش گذشت با اینکه شرایط بسیار سختی را در شمال تجربه کردیم. آقای مقدم سعه صدر بسیار خوبی سر کار دارند، من با کارگردانان مختلفی کار کردم اما صبوری آقای مقدم را هیچ کجا ندیده ام. واقعاً سیروس مقدم صبورترین هنرمند ایران است. هرگز طوری رفتار نمی کند که کوچکترین عضو گروه از او آزرده شود همیشه طوری برخورد می‌کند که همه شرمنده اخلاق و رفتار خوبش می شوند. این در کار ما خیلی تأثیرگذار است چرا که خلاقیت در فضایی شکل می گیرد که آرامش در آن حکمفرما باشد. به هرحال هر کار گروهی نیازمند یک لیدرمن کار بلد و مدیریست که ما سیروس مقدم را داشتیم. ما گروه خوبی بودیم از تهیه کننده تا نفرات پایین تر، این در نتیجه کار امروز محسوس است. شک نکنید یکی از دلایلی که امروز «پایتخت3» ساخته می‌شود و می تواند مخاطب تلویزیون را تا این حد جلب کند همین است که اعضای گروه خیلی خوب انتخاب و در کنار هم قرار گرفتند. البته که مدیریت درست تهیه کننده و کارگردان نیز در این امر دخیل است.


فکر می کردی سریال «پایتخت 3» هم بتواند برای مخاطب جذاب باشد؟
ـ به گروه و لیدر گروه اعتماد کامل داشتم. به همین دلیل «پایتخت 3» را کار کردم و می دانم حالا دیگر ساخت سری چهارم «پایتخت» کار سختی نیست. چون دیگر بیننده در مقام مقایسه، پایتخت ها را نمی بیند به شکل روتین بیننده کار است. باورکن اعضای سریال «پایتخت» طوری کنار هم قرار می گیرند و کار می کنند که تو در مقام بازیگر بااطمینان قلبی کار می کنی. به طور مثال آقای معقولی که وجودش برای هر پروژه ای غنیمت محسوب می شود. بارها به خود من تذکرهایی داد که به شدت در بازیگری به کار من آمد. من معتقدم هرکس در هر جایگاهی قرار دارد خودش باعث شده است. اگر سیروس مقدم الان به جایی رسیده که همه کارش را می بینند و دوست دارند بر می گردد به تجاربش در کارگردانی، به صبرش، به خلاقیتش در کار و اخلاق حرفه ای و هنری اش...


فیزیک چهره، لحن و جنس بازی تو طوری است که قطع به یقین سپردن نقش یک جوان عاشق، ساده و گاهی زودباور به احمد مهرانفر بدون برو برگرد با موفقیت همراه خواهد بود، یه عاشقانه ساده، خنجری سریال «شاهگوش»، ارسطو، یه عاشقانه ساده برای سرباز وظیفه رحمت و... کدامیک را خودت بیشتر می پسندی؟


ـ خودت می دانی هر جا به من مجال داده شده خودم را ثابت کردم و خودم را در آن کارها دوست دارم چون برایش تلاش کرده ام. من در سینما سالهاست کار می کنم از نقش های 2 سکانس و 3 سکانس شروع کردم. الان که بر می گردم می بینم برای نقش هایی زحمت کشیده ام که واقعاً 2 سکانس بیشتر نبوده اند. باور کن همان نقش اگر نقش اصلی یک سریال یا یک فیلم بود واقعاً می توانست همین اندازه دیده شود. به همین خاطر تمام تجربه هایم را دوست دارم. من در فیلم «آتش بس» نقش دل آرا را بازی کردم او هم یک کاراکتری بود که می توانست یک فیلم سینمایی را پیش ببرد. هر جا که مجال داده شده، گروه خوب بوده متن خوب بوده، کارگردان خوب بوده، خودم هم بیشتر لذت بردم چون خوب راهنمایی شدم و نتیجه اش هم بهتر بوده است.


بلافاصله پس از سریال «پایتخت» رفتی سر یک کار تئاتر« خشکسالی و دروغ»؟
ـ بله این نمایش قبلاً هم اجرا شده که اتفاقاً با استقبال هم روبرو نشده است. نقشی که پیمان معادی در آن کار بازی می کرد را امسال چون نتوانست گروه را همراهی کند من بازی می کنم. قبلاً هم که برای اسکار رفته بود من این نقش را بازی کردم. این نمایش در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه می رود.


اگر صحبتی مانده...
ـ از همه بچه های پشت صحنه سریال «پایتخت» که خیلی زحمت کشیدند تا ما یک کار خوب ارائه بدهیم تشکر می کنم. «پایتخت 3» یادآور یک گروه خوب و یک تیم کاربلد بود که نتیجه کارشان را شما دیدید. (بانی فیلم / مجتبی احمدی)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها