هنر هفتم به واسطه نزدیکی اش به صنعت همواره به مساله سرمایه و بازگشت آن از طریق گیشه و بازار نمایش خانگی توجه ویژه ای دارد که سینمای ایران نیز بدون شک از این قاعده کلی مستثنا نیست.
در سال جاری پنجاه و هشت فیلم به روی اکران رفته و از آن میان تنها ده تا دوازده فیلم با توجه به میزان فروش اعلام شده قادر به بازگشت سرمایه و اندکی سوددهی شده و الباقی از این لحاظ با چالشی سخت روبرو هستند. در حقیقت سینمای ایران که در آخرین روزهای اسفندماه با فروش نسبتا مناسب اکران نوروز 93 مواجه شده است در طول سال 92 با حقیقت تلخی به نام ریزش مخاطب مواجه بوده که بخش مهمی از آن به کمبود قصه های جذاب و غیرتکراری بازمی گردد.
همچنین باید به فقدان ستاره در سینمای ایران اشاره کرد که قرار گرفتن نامشان بر سر در سینماها بتواند مخاطبان علاقه مند به آنها را پای گیشه ها بکشاند. حال نگاهی گذرا به ده فیلم نخست گیشه سینمای ایران در سال 1392 خواهیم انداخت.
*رسوایی
مسعود ده نمکی در چهارمین ساخته سینمایی اش که نوروز 92 روی اکران رفت توانست لقب پرفروش ترین فیلم سال را به خود اختصاص داده و از این لحاظ رکوردی را برای خود به ثبت برساند.رسوایی که با نگاهی به داستان مشهور شیخ صنعان ساخته شده و البته نیم نگاهی هم به فیلم مالنا ساخته جوزپه تورناتوره داشته،فیلمنامه ای ساده و یک خطی با شخصیت های مثبت و منفی مطلق دارد که بسیار متکی بر شخصیت اصلی اش(روحانی پیش نماز مسجد محل)می باشد. اکبر عبدی هم با گریمی جدید و ته لهجه آذری این نقش را ایفا کرده که بسیار هم مورد توجه عامه مخاطبان قرار گرفته است.با این حال قصه کشش لازم برای یک فیلم بلند سینمایی را نداشته و از نیمه آن به بعد افت ریتم کاملا به چشم می آید.با همه اینها رسوایی با فروش میلیاردی اش در کشور توانست چراغ بسیاری از سالن ها را روشن نگاه داشته و به اقتصاد نحیف سینمای ایران کمک کند.
**هیس دخترها فریاد نمی زنند!
دومین فیلم پرفروش سال برخلاف اولی یک درام تلخ اجتماع محور است که دست روی سوژه حادی گذاشته و به خوبی از عهده روایت آن برآمده است.شخصیت اصلی فیلم(با بازی درخشان طناز طباطبایی)در کودکی با فاجعه ای بزرگ رو به رو شده که در جوانی هم دست از سرش برنمی دارد تا اینکه درست در شب عروسی اش به یک قتل ختم می شود.
پوران درخشنده در مقام کارگردان درامی تکان دهنده ای را خلق کرده که می تواند برای خانواده ها نیز هشداردهنده باشد.اما این فیلم از بابت فیلمنامه تا حدود زیادی ضربه خورده که در نیمه دوم فیلم بیشتر به چشم می آید.تغییر لحن داستان از یک درام اجتماعی به سمت یک تریلر حادثه ای نیز مشکل دیگر فیلمنامه است که فیلم را با سکته ای خفیف مواجه کرده است.با این حال فیلم با توجه به مولفه های تماشاگرپسندش توانست مخاطبان زیادی را به سالن های سینما بکشاند و پوران درخشنده را به یکی از مهمترین چهره های سال ایران تبدیل کند.
**حوض نقاشی
گونه ملودرام در سینمای ایران همواره مورد توجه مخاطبان عام بوده و بخشی از پرفروش ترین های تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده است:از گل های داودی رسول صدرعاملی گرفته تا جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی.مازیار میری پس از فیلم موفق سعادت آباد این بار به سراغ زوجی رفته که مشکل ذهنی داشته و به مرور در ارتباط با تنها فرزندشان به مشکل می خورند. ایده استفاده از شخصیت هایی از این دست ایده ای قدیمی اما کاملا امتحان پس داده ایست که به خوبی مخاطب را به همذات پنداری با شخصیت ها وامی دارد.میری هم به خوبی از این ایده بهره گرفته و با تکیه بر بازی های روان شهاب حسینی و نگار جواهریان قصه اش را پیش برده است.حوض نقاشی با همه نقاط ضعف و قوتش از این جهت حایز اهمیت است که پایانی امیدبخش داشته و مخاطب را ناامید و پریشان به سمت خروجی سالن های سینما راهنمایی نمی کند.
**گذشته
اصغر فرهادی پس از فیلم موفق جدایی نادر از سیمین به فیلمسازی تبدیل شده که نامش می تواند تماشاگران بسیاری را فارغ از قصه و کیفیت کار راهی سینماها کند.اتفاق نادری که تنها در مورد چند سینماگر معدود همچون:مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی اتفاق افتاده و در میان نسل جوان تر سینمای ایران بی سابقه می باشد.گذشته که تماما در فرانسه فیلمبرداری شده،درام تلخ چندلایه ایست که مخاطب را به فکر فروبرده و آرام آرام در ذهنش رسوب می کند.فرهادی در اینجا نیز به مفهوم قضاوت پرداخته و این بار در فضایی متفاوت با ملیت های گوناگون آن را به تصویر کشیده و قهرمان هایش را به چالش فراخوانده است.بازی خوب و به اندازه علی مصفا بدون شک نقطه قوت بزرگ فیلم است که برنیس بژو و طاهر رحیم آن را کامل کرده اند.گذشته از آن دسته فیلم هایی است که مخاطب را به تفکر واداشته و اثرات آن چندروزی پس از تماشایش نیز برجای خواهد ماند.
**تهران 1500
بهرام عظیمی با سابقه ساخت انیمیشن های جذاب کوتاه برای اداره راهنمایی و رانندگی و نگارش فیلمنامه فیلم آل به صورت مشترک،در تهران 1500 دست به ریسک بزرگی زده و به سراغ ساخت انیمیشن بلند ایرانی رفته است.وی برای این کار قصه اش را به سال 1500 شمسی برده و شخصیت هایش را در این دوران به تصویر کشیده است.شخصیت هایی به شدت نزدیک به چهره صداپیشگانشان که همگی از بهترین های سینمای ایران هستند و از این طریق شوخی های بامزه ای هم خلق شده است.اما مشکل اینجاست که فیلمنامه اساسا برای تبدیل به یک فیلم بلند سینمایی مصالح کافی نداشته و خیلی زود به دور تکرار می افتد.در واقع عظیمی و گروهش که هزینه سنگینی هم صرف تولید فیلم کرده اند به قدری مجذوب وجوه تکنیکی کارشان شده اند که از قصه به عنوان مهمترین عامل موفقیت یک فیلم غافل شده اند.موضوعی کلیدی که می توانست حداقل فروش فیلم را به دو برابر میزان فعلی رسانده و راه را برای تولیدات انیمیشن بعدی باز کند.
**پل چوبی
حوزه هنری به عنوان بزرگترین متولی سینماهای کشور پس از اتمام جشنواره سی امین دوره جشنواره فیلم فجر هفت فیلم را در فهرست فیلم های مسئله دار خود قرار داده و از اکران آن در سینماهای تحت مدیریت خویش ممانعت ورزید.یکی از این فیلم ها پل چوبی ساخته مهدی کرم پور بود که با تاخیری نسبتا طولانی روی پرده رفته و با فروش نسبتا خوبی هم مواجه شد.فیلم داستان زندگی مهندس جوانیست که زندگی آرامی با همسر جوانش دارد،قصد مهاجرت می کند که همزمان با آن ماجراهای انتخابات 88 و دیدار مجددش با نازلی(دوست قدیمی اش)رخ می دهد.کرم پور تلاش زیادی برای ساخت یک کازابلانکای ایرانی را به خرج داده اما ضعف و سستی فیلمنامه از یک طرف بازی های کاملا معمولی ستاره هایش(مهناز افشار،بهرام رادان و هدیه تهرانی) جلوی این امر را گرفته است.لایه های سیاسی داستان نیز به قصه اصلی چفت نشده و راه خود را طی کرده و مخاطب را میان دو طیف مضمونی سرگردان می سازد. از طرف دیگر گذشته بازی های قهرمان فیلم در رستوران دایی اش هم وصله نچسبی است که به هیچوجه با سن و سال و مهمتر از همه شخصیت طراحی شده او از سوی نویسندگان فیلمنامه جور درنمی آید.
**دربند
سال ها پیش پرویز شهبازی با فیلم نفس عمیق مخاطبان خود را در جشنواره بیست و دوم فیلم فجر غافلگیر کرده و خبر از حضور فیلمسازی جامعه گرا در سینمای ایران داد که مخاطب می تواند با قهرمان هایش همذات پنداری کند.حال پس از گذشت ده سال مخاطب با فیلمی مواجه است که قهرمان عاصی اش جای خود را به دختر دانشجوی پزشکی و بسیار هدفمندی داده که در موقعیتی بغرنج قرار گرفته و خود را در آستانه فاجعه قرار می دهد.فیلم تا جایی که نازنین از به زندان افتادن سحر به واسطه چک برگشتی مطلع می شود،خوب پیش رفته و کارگردانی فوق العاده ای هم دارد.اما درست از جایی که نازنین سفته های بدهی سحر را امضا می کند،منطق داستانی به هم ریخته و مخاطب قادر به هضم این حجم از فداکاری آن هم پس از دعوای شدید این دو در اوایل فیلم نمی باشد!.در حقیقت شهبازی نازنین را از دختری ساده و مهربان به فردی با ضریب هوشی پایین تبدیل کرده که خودش زمینه را برای کلاهبرداری سحر آماده می کند که اوج آن را در صحنه دیدن پاسپورت سحر در چمدان آماده سفرش مشاهده می کنیم.
**دهلیز
موضوع قصاص در سال های اخیر مورد توجه سینماگران بسیاری قرار گرفته و فیلم های زیادی هم در این رابطه ساخته شده که دهلیز را می توان یکی از بهترین نمونه های آن به حساب آورد.یک درام درخشان و تکان دهنده درباره مرد جوانی که ناخواسته مرتکب قتل شده و حال در آستانه قصاص قرار دارد.این در حالیست که همسر مرد برای رضایت گرفتن به آب و آتش می زند.بهروز شعیبی در دهلیز به درستی روی پسربچه این زوج متمرکز شده و روی رابطه میان این سه نفر کار کرده که بخش مهمی از قوت فیلم از همین جا نشات گرفته است.در حقیقت شعیبی با این کار مخاطب را به فکر فرو برده و عواقب وحشتناک یک لحظه عصبانیت را به بهترین شکل به مخاطب نشان می دهد بی انکه به ورطه احساسات گرایی بیفتد.رابطه میان پدر و پسر نیز پس از چند سال دوری خوب و باورپذیر از کار درآمده که بخش مهمی از آن به بازی گرم حامد شیرخانلو و رضا عطاران برمی گردد.پایان باز فیلم هم برخلاف بسیاری از نمونه های این چنینی در سینمای ایران خوب از آب درآمده و رگه هایی از امید برای اخذ رضایت از خانواده مقتول را با خود دارد.
**چه خوبه برگشتی
داریوش مهرجویی در ادامه فیلم های دوره تازه فیلمسازی خود پس از نارنجی پوش،کمدی عجیب و غریبی را به نام چه خوبه برگشتی را روانه اکران کرد که در نمایش های جشنواره های با استقبال گرم مردم و منتقدین روبرو نشده بود.فیلم درباره دو دوست قدیمیست که یکی از آنها پس از سال ها به ایران برگشته و در ویلای همجوار دوست قدیمی اش ساکن می شود که این همجواری در نهایت به یک درگیری همه جانبه با کمک سایرین ختم می شود.مهرجویی این داستان ساده و یک خطی خود را در فیلم گسترش داده و با افزودن سکانس طولانی میهمانی و ...مدت زمان آن را با زمان استاندارد یک فیلم سینمایی می رساند.طنز به کار رفته در فیلمنامه چه خوبه برگشتی بیشتر نزدیک به کمدی های اسلپ استیک(بزن،بکوب)بوده که نمونه های درخشانش را در دوران سینمای صامت شاهد بوده ایم.مهرجویی هم در برخی لحظات در اجرای این سبک کمدی موفق نشان داده که بخش مهمی از آن را مدیون حضور رضا عطاران در یکی از دو نقش اصلی فیلم است.انتخاب حامد بهداد با آن گریم و شکم اغراق شده انتخاب نادرستی برای ایفای نقش دکتر خوشگذران پا به سن گذاشته فیلم است که بازی اغراق شده اش کاملا از فیلم بیرون می زند.
**جا به جا
جا به جا ساخته علی توکل نیا سومین فیلم کمدی فهرست ده فیلم پرفروش سال جاریست که قرار گرفتنش در این لیست با توجه به بسیاری از فیلم های اکران شده تا حدودی عجیب نشان می دهد.یک کمدی ساده و سردستی با قصه ای تکراری با تم جا به جایی که تا به حال بارها و بارها مورد استفاده فیلمسازان ایرانی هم قرار گرفته است.در اینجا مردی با فرمانده زمان جنگ اشتباه گرفته شده و ماجراهایی را پیش می آورد که اساس فیلمنامه جا به جا را تشکیل داده است.ستاره این فیلم مطابق کمدی هایی از این دست اکبر عبدیست که بسیاری از ضعف های کار را پوشانده و در کنار او بازیگرانی همچون:افسانه چهره آزاد،مهران رجبی،جواد عزتی و حمید لولایی قرار داده شده اند تا میزان رضایت مخاطب عام از فیلم را بالا ببرند که ظاهرا در این کار هم موفق بوده اند.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد