افسانه بایگان؛ ستاره دوران بی‌ستارگی

شبکه نمایش ،این هفته هفت فیلم افسانه بایگان را برای علاقه‌مندان هنرهای نمایشی پخش می‌کند.
کد خبر: ۶۵۲۰۳۱
افسانه بایگان؛ ستاره دوران بی‌ستارگی

شبکه نمایش این هفته را به مرور آثار افسانه بایگان، ستاره محبوب دهه 60 سینمای ایران اختصاص داده است و هفت فیلم «مجازات»، «نابخشوده»، «دبیرستان»، «شانس زندگی»، «مریم و میتیل»، «گل مریم» و «گمشده» ساعت 21 هر شب به ترتیب از شنبه تا جمعه هفته جاری برای علاقه‌مندان هنرهای نمایشی به نمایش درآمده و درمی‌آید.

سینمای پیش از انقلاب شرایط و اقتضائات خودش را داشت و با الگوپذیری از سینمای هالیوود و سایر کشورهای پیشرفته دنیا در این زمینه فعالیت و ارتزاق می‌کرد. البته این پیروی و سرمشق گرفتن در بیشتر اوقات، شکل تقلید و کپی‌برداری نعل به نعل را پیدا می‌کرد و سینمای ایران در همه ابعاد به الگوبرداری بدون خلاقیت و چشم بسته از نمونه‌های مشابه در جهان می‌پرداخت. این قضیه بیشتر در موضوعات داستانی فیلم‌ها و فیلمنامه‌ها نمود داشت و تماشاگران گاهی شاهد ضعیف‌ترین و ناشیانه‌ترین سرقت‌ها ـ عمدتا بدون ذکر و اشاره به منبع اصلی ـ از فیلم‌های حتی بی‌مایه ترکی و عربی بودند.

از جنبه‌ای منصفانه این نکته را هم نباید نادیده گرفت که سینما به هر حال هنر و صنعتی وارداتی بود و ناگزیر باید برخی موارد آن را هم طبق اصول و قاعده مرسوم می‌پذیرفتیم و باید روش‌های مختلف تولید یک اثر، مراحل پس از تولید و آماده‌سازی، شیوه‌های تبلیغاتی و عرضه و نمایش را براساس قواعد تثبیت شده جهانی اجرا می‌کردیم. روندی که با وجود گذشتن 119 سال از اختراع سینما با تغییراتی محسوس و رو به پیشرفت، کم و بیش ثابت و دست‌نخورده باقی مانده است و همه دست‌اندرکاران سینما در همه کشورهای جهان با آن آشنایی دارند.

یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها و مولفه‌های غیرقابل انکار جهان سینما وجود ستاره‌های سینما بوده و است و تا زمانی که سینما پابرجاست این موضوع همچنان از اهمیت و اولویت فراوانی برخوردار است. اگر از برخی فیلم‌های خاص، هنری و روشنفکرانه بگذریم که نابازیگران را به دلیل بکر و ناشناخته بودن ترجیح می‌دهند یا به دلایل شخصی و سلیقه‌ای کارگردان حاضر نیستند از بازیگران حرفه‌ای و شناخته شده استفاده کنند و بیشتر پیام و داستان فیلم و به رخ کشیدن هنر کارگردانی برایشان اهمیت دارد بگذریم، سینما و فیلم‌های تجاری که خواهان ارتباط با مخاطب عام است روی کاکل ستاره‌ها و چهره‌های شناخته شده و محبوب بازیگری می‌چرخد.

ظهور ستاره‌ها

سینما پس از سپری کردن سال‌های اولیه، خیلی زود صاحب ستاره‌های متعدد بازیگری شد و قدرت گرفتن کمپانی‌های معتبر فیلمسازی بخصوص در هالیوود ـ به‌عنوان قطب اصلی سینمای جهان ـ باعث شد ستاره‌های مرد و زن فراوانی به عالم سینما معرفی شوند. هر کمپانی، ستاره‌های معروف خود را داشت و در این بازار، رقابتی شدید و فشرده شکل گرفته و هر کدام که ستاره‌های بیشتر و نامدارتر و محبوب‌تری داشتند، برنده بودند. جمله تبلیغاتی کمپانی مشهور متروگلدوین مایر ـ همان که فیلم‌هایش با غرش یک شیر آغاز می‌شود ـ در عصر طلایی‌اش این بود که تعداد ستاره‌های ما از ستاره‌های آسمان هم بیشتر است.

ستاره‌ها، وجه هنری و اعتباری داشتند و مهم‌تر از آن سبب چرخش چرخ‌های کمپانی مورد نظر و در نهایت صنعت سینمای هالیوود می‌شدند. یک داستان یک خطی جذاب به اضافه یکی دو ستاره مرد و زن به‌عنوان بازیگران نقش‌های اصلی، موفقیت یک فیلم را تضمین می‌کرد و فقط اتفاقی غیرمنتظره می‌توانست موجبات شکست یک فیلم را در گیشه فراهم کند. کارکرد ستاره‌ها به قدری اهمیت داشت که کمپانی‌ها به هیچ وجه افول آنها را برنمی‌تابیدند و به محض این‌که احساس می‌کردند ستاره‌ای درخشش گذشته را ندارد، بلافاصله او را از نظام استودیویی حذف می‌کردند، اما زندگی و سینما ادامه داشت و ستاره‌های نوظهوری جایگزین ستاره‌های قدیمی‌تر می‌شدند.

این میل ناخودآگاه و خودآگاه به ستاره‌سازی و ستاره‌پروری تنها مختص هالیوود نبود و به‌تدریج همه کشورهای صاحب سینما در اروپا، آمریکا، آسیا و آفریقا و اقیانوسیه با الگوبرداری از قطب قدرتمند سینما به نقش و اهمیت و جایگاه ستاره‌ها در هنر هفتم پی بردند و برای ستاره‌سازی و ستاره‌پروری آستین‌ بالا زدند.

ستارگان سینمای ایران

سینمای ایران هم به تبعیت از سینمای دنیا و برای قوام بخشیدن به صنعت خود، ستاره‌های مرد و زن زیادی را معرفی کرد و هرکدام از آنها در مقاطع زمانی مختلف بار صنعت سینمای کشور را به دوش کشیدند. این مساله بخصوص در دوران پیش از انقلاب برجسته‌تر و محسوس‌تر بود و به دلیل فضای خاص و متفاوت آن زمان، ستاره‌ها جای مانور و فعالیت بیشتری داشتند. گاهی به قدری اختیار ستاره‌ها بیش از حد بود که اختلالاتی را در روند تولید یک فیلم پیش می‌آوردند یا از قدرت خود برای برآورده شدن تام و تمام مقاصد و منافع شخصی خود استفاده می‌کردند. ستاره‌های هالیوود یا دیگر نقاط جهان بخصوص اروپا هم چنین ناز و اداهایی داشتند و به هر حال نازشان در بیشتر مواقع هم خریدار داشت، اما در نهایت قدرت اصلی را صاحبان کمپانی‌ها داشتند و اجازه طغیان و سرکشی را به ستاره‌ها نمی‌دادند.

/Media/Image/1392/12/12/635294629889510862.jpg

اما از آنجا که همیشه هر معادله جهانی در اینجا خیلی جواب نمی‌دهد، برخی ستاره‌های ایرانی نیز بریز و بپاش‌های خودشان را داشتند. مورد دیگر این‌که اینجا در بیشتر مواقع فیلم‌ها بیش از حد به ستاره‌ها تکیه می‌کردند و اغلب فیلمنامه‌های بی‌مایه‌ای را فقط به اتکای حضور ستاره‌ها تولید می‌کردند. درواقع بسیاری از تهیه‌کننده‌ها به نفس حضور یک ستاره و بیشتر وجه کلیشه‌ای، مستعمل و امتحان پس داده او بسنده می‌کردند و اهمیت می‌دادند و تلاش چندانی نمی‌کردند که این ستاره را با فیلم‌ها و فیلمنامه‌هایی بهتر و باکیفیت‌تر تزئین و عرضه کنند. البته در بیشتر مواقع و در کمال شگفتی همین ترفند راحت‌الحلقوم جواب می‌داد و عامه مردم نیز استقبال خیلی خوبی از همین فیلم‌های سطح پایین می‌کردند.

ستاره‌ها در سایه

این وضعیت عرضه و تقاضای کجدار و مریز به هر صورتی که بود تا انقلاب دوام آورد و پابرجا بود، اما با وقوع انقلاب نه‌تنها این شرایط که کلیت سینما با تغییری اساسی همراه شد. سینما به دلیل تغییر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تا مدت‌ها تعطیل بود و دست‌اندرکاران سینما در بلاتکلیفی کامل به سر می‌بردند، اما به مرور و با ثبات وضعیت فرهنگی کشور و اتخاذ تصمیمات تازه سینما جایگاه خودش را پیدا کرد، منتهی سینمای پس از انقلاب متکی بر اندیشه و محورهای ارزشی، دینی و متعالی بود و داستان‌های پرآب و تاب و پرزرق و برق سینمای گذشته دیگر جایی در آن نداشت. یکی از مهم‌ترین جلوه‌های سینمای پیش از انقلاب هم ستاره‌های بازیگری بودند که بنا به اقتضائات امکان ادامه فعالیت در دوران جدید را نداشتند. این روش البته به هر حال جواب داد و حتی هنوز هم بسیاری از صاحب‌نظران و کارشناسان سینما، دهه 60 را پربارترین و باشکوه‌ترین دوره سینمای ایران می‌دانند و گواه آن را هم فیلم‌های شاخص و ماندگاری می‌دانند که در این مقطع ساخته شده است.

ستاره‌های سوخته

از این جنبه بازیگران مستعد و جوان که در دهه 60 قدم به سینما گذاشتند، به دلیل تغییر رویکرد و سیاست سینمایی کشور، پاسوز ستاره‌های پیش از انقلاب شدند و چوب نام آنها را خوردند. مسئولان سینمایی دهه 60 با رفتاری افراطی با یکی از مهم‌ترین مظاهر هنر ـ صنعت سینما یعنی ستاره‌سازی و ستاره‌پروری میانه خوشی نداشتند و اجازه ظهور و رشد هیچ ستاره نوظهوری را نمی‌دادند. به همین دلیل، بازیگران در پوسترها و تبلیغات یک فیلم چندان برجسته نمی‌شدند و هنرشان در فیلم و داستان اثر حل می‌شد.

البته مخاطبان خاص و عام سینما و منتقدان هنر بازیگری و نقش‌آفرینی‌های درست بازیگران خوب را تشخیص می‌دادند و خارج از فضای رسانه‌ای ستاره‌های محبوب خود را داشتند، اما این مساله طوری نبود که در اطلاع‌رسانی‌ها محسوس، برجسته و بزرگنمایی شود و به شکل‌گیری ستاره‌ها به معنای مرسومش بینجامد. شکل افراطی این جریان حتی تا آنجا پیش می‌رفت که پیدا کردن یک نمای درشت از چهره بازیگران بخصوص بازیگران مطرح کار بسیار دشواری بود. از سوی دیگر، کمبود رسانه‌های تخصصی سینمایی هم در این‌باره مزید بر علت بود و آن یکی دو مجله موجود هم امکانی برای تمرکز بیش از حد روی بازیگران نداشت. این مقاومت و امتناع از گرایش به سمت ستاره‌ها باعث شد بازیگران بسیاری باوجود ظرفیت‌های لازم برای ستاره شدن، بهترین دوران بازیگری خود را بدون دست یافتن به‌عنوان ستاره سپری کنند و به پایان برسانند؛ حتی اگر محبوب تماشاگران بودند یا حضورشان فروش فیلم‌ها را در گیشه سینماها تضمین می‌کرد.

ستاره دوران بی‌ستارگی

افسانه بایگان، بازیگر محبوب سینمای ایران یکی از آن ستاره‌های نانوشته دهه 60 است که موفق شد از پس همه آن محدودیت‌ها و مقتضیات، هنر و توانایی بازیگری‌اش را به رخ بکشد و در دوران بی‌ستارگی خودی نشان دهد.

بایگان، سال‌ها پیش از این‌که به‌عنوان بازیگری حرفه‌ای فعالیت خود را آغاز کند، سال 51 و در یازده سالگی در فیلم کوتاه «بوق» ساخته علی علیزاده بازی کرد، اما چند سال بعد و با شاه نقش ترکان بانو در سریال ماندگار «سربداران» به کارگردانی محمدعلی نجفی به‌طور رسمی وارد عالم بازیگری شد و این آغاز محبوبیتی بود که حدود دو دهه دوام آورد.

بایگان همواره انتخاب اول تهیه‌کنندگان سینمای ایران و بخصوص آنهایی بود که گوشه‌چشمی به گیشه داشتند و معمولا بازیگران مرد را هم حول محور حضور او انتخاب می‌کردند. حضور او تا مدت‌ها موفقیت فیلم‌ها را در گیشه تهران و شهرستان‌ها تضمین می‌کرد و باعث می‌شد سیل پیشنهاد‌های بازی در نقش‌های مشابه - که عمدتا شامل ملودرام‌ها بود - به سمت او سرازیر شود. برای همین بایگان در دوران اوج فعالیتش جز مواردی معدود و استثنایی با کارگردانان صاحب‌نام و بسیار بزرگ کار نکرد و برای همین هم نقش چندان برجسته‌ای در کارنامه‌اش به چشم نمی‌خورد که مورد تائید منتقدان سختگیر سینما و داوران جشنواره‌ها باشد، اما او باوجود بازی در نقش‌هایی آشنا و قصه‌هایی اغلب تکراری و محروم بودن از صدای واقعی به دلیل عمومیت مقوله دوبله، تلاش می‌کرد بازی‌های متفاوت و همدلی برانگیزی ارائه دهد.

البته شهرت و محبوبیت بایگان آسیب‌ها و عوارضی هم داشت و مثل ستاره‌های سینما در همه جای دنیا شایعات و حاشیه‌هایی هم درباره او مطرح بود، مثلا تا مدت‌ها خیلی از مردم او را مادر نیما فلاح می‌دانستند که خودش در گفت‌و‌گویی آن را تکذیب کرد.

این مسائل در حالی درباره این بازیگر دوست‌داشتنی مطرح می‌شد که او همواره سعی کرده از جنجال‌ها و حاشیه‌ها دوری کند و باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج، ضمن انتخاب‌هایی هوشمندانه‌تر و متفاوت‌تر و البته بازی‌هایی پخته‌تر به دامن ادبیات و بخصوص شعر پناه ببرد. دفتر شعر «مهر مکتوب» حاصل همین نگاه مثبت و عاشقانه این بانوی موقر به جهان هستی و ارزش‌ها و خوبی‌های آن است. جایی که در آن می‌گوید: مرا عهدی است با یادت‌‌/‌‌ که گرمای حضورت را‌‌/‌‌ میان نیمه‌های شب‌‌/‌‌ به دست واژه‌های شعر بسپارم‌‌/‌‌ اگر روزی تو را، نه... آرزوی با تو بودن‌های جانم را ‌‌/‌‌ نگیرم سخت در آغوش و در قلبم سرود نام تو ‌‌/‌‌ آرام، آرامک ‌‌/‌‌ به سوی سرزمین‌های فراموشی بگیرد راه‌‌/‌‌ مرا بیزاری از خویش است‌‌/‌‌ دگر بیگانه و چون خصم با خویشم‌‌/‌‌ اگر مهر دلم را از تو برگیرم‌‌/‌‌ اگر در کوچه‌های خالی این شعر‌‌/‌‌ به پروازی بجز کویت بگیرد اوج‌‌/‌‌ هردم طوقی غمگین امیدم.

علی رستگار‌‌ /‌‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها