
داریوش فرضیایی(عمو پوررنگ) در گفتوگو با ایبنا درباره برنامه «کتابخانه عموپورنگ» که درطول 6 ماه گذشته توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روی آنتن میرود، اظهار کرد: این برنامه با هدف آشنایی کودکان با فضای کتابخانه و اتفاقاتی که در آن میافتد، اجرا میشود.
وی افزود: بعد از آشنایی بچهها با محیط کتابخانه آنها را کمکم به خواندن کتاب علاقهمند میکنیم و به آنها میگوییم جواب بسیاری از سوالاتشان را میتوانند با مراجعه به کتابهای مختلفی که مناسب سنشان باشد به دست آورند.
فرضیایی با اشاره به اینکه در این برنامه به طور مستقیم از کودک خواسته نمیشود که کتاب بخواند، گفت: ما در این برنامه نمیخواهیم چیزی را به بچهها تحمیل کرده یا کتابخوانی را به عنوان وظیفهای برای آنها قلمداد کنیم زیرا به این شکل از کتاب و کتابخوانی فاصله گرفته و خاطره بدی در ذهنشان نقش میبندد.
وی با اشاره به اینکه بچهها مستقیمگویی و نصحیتکردن را اصلا دوست ندارند و از آن گریزانند، گفت: زمانی که من بچه بودم وقتی معلمم از من میخواست کتابی را بخوانم، مقاومت میکردم و او در آن زمان به من میگفت لازم نیست کتاب را بخوانی فقط آن را ورق بزن و عکسهایش را نگاه کن و من به این طریق تشویق میشدم که حداقل 2 الی 3 صفحه از کتاب را بخوانم و بدین ترتیب به کتاب خواندن علاقهمند شدم.
فرضیایی تصریح کرد: لذا تصویرگری و گرافیک در کتاب کودک و نوجوان نقش بسیار مهمی در جذب بچهها دارد زیرا کودک به بهانه دیدن نقاشی، عکس و تصاویری که در کتاب وجود دارد به خواندن آن علاقهمند میشود.
وی در ادامه با اشاره به اولویت ایجاد شادی و سرگرمی سازنده برای بچهها گفت: در برنامه «کتابخانه عموپورنگ» با شعر، داستان، نمایش و موزیک سعی میکنیم به صورت زیرپوستی و بسیار آرام بچهها را به مطالعه علاقهمند کرده و فضای شادی را ایجاد کنیم و در آن فضای مفرح بچهها را به خواندن کتاب تشویق کنیم. آنها به این شکل میتوانند ارتباط خوبی را با مطالعه و کتابخوانی برقرار کنند.
عمو پوررنگ همچنین در خصوص نقش شادی در افزایش قدرت تفکر و خلاقیت در کودک گفت: در زمانی که انسان ناراحت و غمگین است برای انجام کارها و پذیرشش درباره مسایل مختلف کاهش مییابد و با رغبت کمتری به انجام کارها و فعالیتهای مختلف میپردازد و این امر در مورد کتاب و کتابخوانی هم صدق میکند.
فرضیایی افزود: این موضوع درباره معرفی کتابهای مذهبی به کودکان و تشویق آنها به مطالعه در مورد زندگی ائمه اطهار هم صدق میکند زیرا اگر این کار در فضایی شاد و مفرح مثلاً روزهای تولد و میلاد ائمه صورت پذیرد بسیار تاثیرگذارتر است تا در مراسمهای سوگواری و وفات ایشان که همه اندوهگین هستند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه بچهها با فضای کتابخانه کاملاً بیگانهاند و علاقهای به مراجعه به آن ندارند، تصریح کرد: کتابخانهها شیرینی و جذابیت خاصی برای مراجعه کنندگان ندارند و انتظار میرود بچهها خیلی اتوکشیده وارد کتابخانه شده و بدون هیچ شیطنتی از آن خارج شوند و مانند افراد بزرگسال با رعایت سکوت مطلق به مطالعه بپردازند.
عمو پوررنگ افزود: در این شرایط بچهها با عشق و علاقه وارد کتابخانه نمیشوند و آن را یک فضای کاملا رسمی برای مطالعه میدانند که فقط به آنها میگویند «هیس»!
فرضیایی ادامه داد: همانطور که یک پزشک با هدف تزیین و جذابیت بیشتر مطبش برای کودکان از عروسک، شکلات و سرگرمیهای گوناگون استفاده میکند کتابخانه هم میتواند با رعایت بسیاری از این اصول تبدیل به یک مکان جذاب برای کودکان شود.
وی اظهار کرد: باید توجه کرد که کودکان امروز توقعاتشان با کودکان دیروز تفاوت بسیار زیادی دارد و با اینترنت، فیسبوک و ماهواره سر وکار دارند و با کودکان دیروز کاملا متفاوتند و توقعاتشان هم فرق میکند، لذا باید به زبان خودان با آنها صحبت کرد.
فرضیایی افزود: باید کاری کرد تا بچهها از تلاطم هجوم اینترنت و بازیهای رایانهای خارج شده و با ایجاد شور، نشاط و جاذبههای بصری در فضای برنامههای ساخته شده، بچهها را به کتابخوانی علاقهمند کرد و نمیتوان به طور مستقیم از آنها خواست که کتاب بخوانند و یا به کتابخانه بروند.
وی تصریح کرد: در حال حاضر شخصیت داستانهای خارجی مانند «هریپاتر» و «بنتن» در جامعه ما به خوبی جا افتاده در حالی که ما هنوز شخصیتی خلق نکردهایم که به اندازه آنها بتواند در کودکان و نوجوانان ما نفوذ کرده و تأثیرگذار باشد. اگر هم خلق کردهایم نتوانستهایم به آن بپردازیم و از آن حمایت کنیم تا بچههای ما به آن گرایش پیدا کنند. به طور مثال در مقابل عروسک «باربی»، «دارا و سارا» را ساختیم اما چون چندان به آن پرداخته نشد و مورد حمایت قرار نگرفت به دست فراموشی سپرده شد.
فرضیایی در ادامه با اشاره به اینکه اهمیت کار کودک کمتر از کارهای عمرانی نیست، تصریح کرد: بچهها آیندهسازان این مملکت هستند و باید آثار شاخص و جذاب برای آنها ساخته شود و با برنامهریزی اصولی کودکان را هدایت کرد تا بتوانند افراد مفیدی باشند.
وی با اشاره به وجود نیاز به برنامهریزی و تصمیمگیریهای درازمدت در سطح جامعه برای افزایش آمار مطالعه در بین کودکان و نوجوانان گفت: بسیاری از افراد انتظار دارند با اجرای برنامه «کتابخانه عمو پوررنگ» آمار مطالعه و کتابخوانی در بین بچهها افزایش یابد. اما به عقیده من همین اندازه که ما بتوانیم بچهها را با فضای کتابخانه نزدیک کنیم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که در حال حاضر با وجود افراد کتابخوان در سطح جامعه، کتابخانهها بسیار خلوت بوده و افراد کمی به آنها مراجعه میکنند.
فرضیایی با اشاره به اینکه در حال حاضر کتابهای کودک و نوجوان از کیفیت خوبی برخوردار نیستند و نمیتوانند کششی را در کودکان ایجاد کنند، گفت: در حالی که سالانه تعداد بسیار زیادی کتاب کودک منتشر میشود، تعداد محدودی از آنها با کیفیت و اثرگذار است و این امر مستلزم افزایش نظارت بر روی نوشتهها و کتابهای منتشر شده میباشد.
وی افزود: بسیاری از کتابهای شعری که امروزه برای کودکان چاپ میشود، وزن، قافیه و مضمون زیبایی ندارد و بسیار پیش پا افتاده هستند. با این وضعیت چگونه میتوان امیدوار بود که بچهها به کتابخوانی علاقهمند شده و آن را جایگیزین اینترنت و بازیهای رایانهای قرار دهند.
وی افزود: همچنین باید دقت کرد دوره برنامههای زنده تلویزیونی هم به پایان رسیده و باید با شخمزنی برنامهها را به روز رسانی کرده و با حمایت مسئولین تنوع لازم را در برنامهها ایجاد کنیم و این کار نیازمند یک برنامهریزی اصولی و درازمدت است که سالها به طول میانجامد و در این بین عوامل بسیار زیادی دخیل هستند که باید با هماهنگی در پیشبرد این هدف تلاش کنند.
فرضیایی اظهار کرد: با حمایت مسئولان از تولید آثار فرهنگی مطلوب و با رعایت اولویتبندی زمینه مناسبی را برای ترویج کتاب و کتابخوانی برای کودکان فراهم کرد.
وی با اشاره به اینکه علاقه بسیار زیادی به مطالعه و کتابخوانی دارد، گفت: علیرغم مشغله فراوانم سعی میکنم روزانه بین 30 تا 35 دقیقه از وقتم را به مطالعه کتاب، مجله و روزنامه اختصاص دهم.
فرضیایی با اشاره به اینکه مسائل مختلفی مانند پیامکها هم میتوانند موضوع یک کتاب باشند و سوژههای بسیار جالبی را برای نوشتن کتاب به نویسندگان بدهند، افزود: بهترین کتاب، رفتن به بطن زندگی بچهها و آشنا شدن با دغدغههای آنها است چرا که زندگی کردن با بچهها و بودن در میان آنها کتابی نوشته نشده است که میتواند تجربیات فراوانی را در ذهن انسان ایجاد کند که برای مخاطب بسیار قابل لمس و عینی باشد.
عمو پوررنگ ادامه داد: بهترین کتاب برای من و امثال من میتواند خاطرات من باشد. من در طول سالهای گذشته دست نوشتههایم را در سایتم قرار دادم تا مخاطبان با مطالعه آنها با من بیشتر آشنا شوند.
وی افزود: در آینده تصمیم دارم خاطراتم در طول دورانی که با بچهها بودم را به صورت کتاب منتشر کنم. اما متاسفانه از این کار بسیار میترسم چون احساس میکنم بسیاری از افراد ممکن است از دلنوشتههای من برداشتهای متفاوتی داشته باشند و این تعبیرات سبب شود من نتوانم در کتابم، خود واقعیام را به تصویر بکشانم و در نتیجه کتاب تولیدی آن چیزی نشود که من در نظر داشتهام و من را به ورطه نابودی بکشاند.
فرضیایی با اشاره به اینکه نوشتههایش همان کلام و افکارش است، گفت: بهترین صحنههای زندگیام را با بچههای سرطانی گذراندهام. به طور مثال زمانی که در بیمارستان به ملاقات کودکی رفتم، متوجه شدم که او یک ساعت قبل از ورود من فوت کرده بود در حالی که کتاب «قصههای عمو و امیر» اثر شکوه قاسمنیا که با محوریت من و امیرمحمد نوشته شده بود در دستش بود و مادرش میگفت قبل از اینکه فوت کند این کتاب را مطالعه میکرده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و دیپلمات ارشد کشورمان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد