ردپای دایناسورها در ایران

مدتی پیش با کتابی ایرانی درباره دایناسورها آشنا شدم که تالیفی بودن محتوا و گنجانده شدن تصاویر بسیار زیبا و متفاوت و همچنین اینفوگرافی‌ها در کنار مطالب را می‌توان از ویژگی‌های متمایز آن دانست.
کد خبر: ۶۴۷۵۳۰
ردپای دایناسورها در ایران

کتاب فرهنگ دایناسورها کتابی مشابه کتاب تصویری حیات وحش ایران است که هر دو از سوی یک ناشر منتشر شده است. چند فصل اول کتاب درباره علم دیرینه شناسی، رده بندی جانوران، تکامل، فسیل‌ها و آناتومی و بحث پایه‌ای است.

در ادامه به معرفی خانواده‌های دایناسورها پرداخته شده و در انتها درباره انقراض دایناسورها و دایناسورهای ایران مطالبی ذکر شده است. خیلی خلاصه دائره‌المعارفی است که در آن آخرین اطلاعات درباره دایناسورها از نظر رده‌بندی، شکل ظاهری و نحوه زندگی آنها جمع‌آوری شده است. تصاویر این کتاب هم به وسیله هنرمندان ایرانی طراحی شده است. عرفان خسروی، دانشجوی مقطع دکتری رشته بیوسیستماتیک جانوری که نام او به عنوان نویسنده روی جلد کتاب درج شده است، می‌گوید هر آنچه در توان داشته به کاربسته تا کتابی بنویسد که بتواند متناسب با سیستم آموزشی کشور باشد و آنچه برای دانش‌آموزان مهم است در آن گنجانده شده باشد.

انقراض دایناسورها تدریجی بوده است

عرفان خسروی، نویسنده کتاب «فرهنگنامه دایناسورها»، بر این باور است که در ایران تا 10 ، 15 سال پیش تقریبا هیچ کاری در حوزه دیرینه‌شناسی انجام نمی‌شد. گرچه افرادی بودند در این زمینه تحصیل کرده بودند، اما فعالیت این افراد فقط به تدریس در دانشگاه‌ها محدود بود و در این زمینه تقریبا هیچ کار پژوهشی انجام نمی‌شد.

او درباره لزوم مطالعه موجوداتی که منقرض شده‌اند، می‌گوید: مطالعه درباره موجوداتی که منقرض شده‌اند فواید زیادی دارد. وقتی موجوداتی را که قبلا در کره زمین زندگی می‌کرده‌اند بررسی می‌کنیم، به جای یک اکوسیستم مجموعه‌ای از اکوسیستم‌ها را می‌بینیم که در طول تاریخ تغییر و تکامل پیدا کرده و درحقیقت آزمایشگاهی برای نظریه تکامل است. یعنی آنچه را در زیست‌شناسی تصور می‌شود آزمایش‌ناپذیر است می‌توان با مطالعه موجوداتی که در گذشته می‌زیسته‌اند، مورد بررسی قرار داد. طبیعت خودش این آزمایش را انجام داده است و ما نتیجه آن را در اختیار داریم. تعداد زیادی از گونه‌های موجودات زنده در حال انقراض است که این انقراض بی علت نیست. یکی از راه‌ها برای پی بردن به علت انقراض این موجودات و پیشگیری از آن، این است که ببینیم چه اتفاقی به انقراض دیگر موجودات منجر شده است.

برای مثال، تصور می‌شود 65 میلیون سال پیش به علت برخورد یک ستاره دنباله‌دار یا یک شهابسنگ با سطح زمین، اوضاع زمین در یک بازه زمانی چند هزار ساله دستخوش تغییرات اساسی شده که احتمالا یکی از آنها تغییرات آب و هوایی بوده که موجب یخبندان شدید شده و نور خورشید به سطح زمین نرسیده است و از میان موجوداتی که آن زمان زندگی می‌کرده‌اند آنهایی توانسته‌اند دوام بیاورند که می‌توانسته‌اند با سطوح پایین‌تری از انرژی به زندگی ادامه دهند. این را همه می‌دانند، اما هیچ‌کس توجه نمی‌کند زمانی که دایناسورها منقرض شدند بیش از 30 میلیون سال بود که روند انقراض دایناسورها شروع شده بود؛ یعنی 65 میلیون سال پیش. از بین همه دایناسورهای مختلفی که عکس یا فیلمی از آنها دیده‌ایم شاید فقط چیزی حدود 5 درصد وجود داشتند و بقیه در یک روند تدریجی ناشی از برهم خوردن وضع محیط زیست را تجربه کرده بودند. به عبارتی، مشابه آنچه امروز در حال روی دادن است، آن زمان به‌طور طبیعی در سطح زمین رخ داده بود که می‌تواند ناشی از چرخه‌های طبیعی باشد.

وقتی از گذشته درس می‌گیریم

خسروی در ادامه می‌گوید: شهابسنگی که آن زمان با سطح زمین برخورد کرد، اگر 30 میلیون سال پیش از این حادثه به زمین برخورد کرده بود شاید به انقراض دایناسورها منجر نمی‌شد. این نکته مهمی است و ما باید توجه داشته باشیم 65 میلیون سال پیش، زمین تعداد زیادی از دایناسورهای خود را در روندی طبیعی از دست داده بود و شاید نسل این موجودات ده تا 20 میلیون سال بعد و حتی اگر شهابسنگی به زمین برخورد نمی‌کرد، خود به خود منقرض می‌شدند.

در حقیقت در آن زمان تعداد کمی از دایناسورها باقی مانده بودند وتنوع زیادی نداشتند. این درس بزرگی برای امروز ماست. زمانی که تنوع موجودات زنده کاهش یابد خطر انقراض افزایش می‌یابد. چرا ما اکنون برای یوز ایرانی احساس نگرانی می‌کنیم؟ یوز ایرانی شرایطی را تجربه می‌کند که زمین پیش از انقراض دایناسورها تجربه می‌کرد. تنوع یوز ایرانی کاهش پیدا کرده است. این کاهش تنوع و تعداد موجب می‌شود اثر انتخاب طبیعی روی این موجود از بین برود. انتخاب طبیعی روی جمعیت‌هایی که از حدی بزرگ‌تر هستند، معنی‌دار است.

خسروی درباره انتخاب طبیعی این طور توضیح می‌دهد: انتخاب طبیعی یک فرآیند آماری است. در این فرآیند تعدادی از یک جمعیت حذف شده و تعدادی که سازگاری دارند، باقی می‌مانند. البته این شرایطی دارد. باید جمعیت به حد کافی بزرگ و تنوع باشد. وقتی تعداد کم باشد و تنوع کاهش یابد همه افراد یک گونه شبیه هم هستند و در مقابله با یک پیامد یا همه زنده می‌مانند یا همه با هم می‌میرند. یعنی وقتی تعداد خیلی کم باشد انحراف معیار اثر بیشتری دارد.

برای جمعیت‌هایی مانند یوز ایرانی که فقط 50 تا 100 قلاده از آن باقی مانده است، می‌توانیم از هم‌اکنون در انتظار انقراض باشیم. برای جلوگیری از انقراض این موجودات باید سعی کنیم همین شرایطی را که اکنون وجود دارد بهتر حفظ کنیم. هیچ یک از این موجودات نباید بر اثر شرایط غیر طبیعی کشته شود و باید برای مدت طولانی این شرایط را حفظ کنیم تا تنوع در این موجودات به مرور افزایش پیدا کند و جهش در بین آنها اتفاق افتد. فرآیندهای ژنتیکی که باعث می‌شود تنوع در جمعیت افزایش پیدا کند، موجب افزایش تنوع این موجودات می‌شود و اینها درس‌هایی است که ما از مطالعه موجودات گذشته کره زمین می‌گیریم. بنابراین می‌توان گفت رشته دیرینه شناسی در عمل با همه رشته‌های دیگر زیست‌شناسی در ارتباط است.

چرا دایناسورها منقرض شدند؟

خسروی، داستان از بین رفتن دایناسورها را این‌گونه بیان می‌کند: تنوع این موجودات کم شده بود و سه شهابسنگ یا ستاره دنباله دار به طور همزمان در فاصله نزدیک به قسمت‌های مختلف زمین برخورد می‌کند که یکی از آنها به شبه جزیره یوکاتان در آمریکای مرکزی برخورد کرده که اثرش حفظ شده و دو برخورد دیگر در اعماق اقیانوس اتفاق افتاده که دیرتر شناسایی شده است. 65 میلیون سال پیش این یک تیر خلاص بود و براساس آخرین تحقیقات انجام شده روی دایناسورها آنچه موجب انقراض دایناسورها شد، کم شدن تنوع دایناسورها بود.

دایناسورها از نظر بوم‌شناسی نیچ‌های پیچیده‌ای داشته‌اند. کنام یا نیچ، مجموعه شرایط اکولوژیکی و بوم‌شناسی است که یک موجود در طول زندگی با آن مواجه می‌شود. برای مثال نیچ رفتارها، محیط زیست، شکارها و دشمنان او را شامل می‌شود. بعضی از آنها اثرات محدودکننده دارد و بعضی دیگر رمز بقای موجودات است. معمولا موجوداتی مانند شیرها که شکارچیان بالای هرم اکولوژیک هستند، نیچ‌های پیچیده‌تری دارند و موجودات کوچک‌تر که در طبقات پایین‌تر شکار قرار می‌گیرند نیچ‌های ساده‌تری دارند. دایناسوری مانند تیرانوسوروس وقتی سن کمی داشته شکارچی فعالی بوده است، اما وقتی طول آن به 14 متر می‌رسیده مانند فیل‌ها حرکت می‌کرده و دیگر قادر به دویدن نبوده است. احتمالا نوع رفتارشکارگری این دایناسور با افزایش سن تغییر پیدا می‌کرده است یا این دایناسور به صورت گله‌ای زندگی می‌کرده و همیشه افراد جوان گله برای پدر و مادرشان به‌دنبال شکار می‌رفتند. بررسی دایناسورهایی که بخصوص در 50 میلیون سال آخر حیات دایناسورها ساکن زمین بوده‌اند، نشان می‌دهد آنها که نیچ‌های پیچیده‌ای داشته‌اند شکننده‌تر بوده و بیشتر در معرض انقراض بوده‌اند؛ یعنی این پیچیدگی از یک‌سو در تضمین بقای این موجودات نقش داشته و از سوی دیگر شکنندگی و آسیب‌پذیری این موجودات را افزایش می‌دهد.

پرنده‌ها به‌عنوان تنها گروهی از دایناسورهایی که باقی مانده‌اند، گروهی بوده‌اند که چون اندازه‌شان کوچک بوده نیچ یا کنام ساده‌تری داشته‌اند. وقتی شرایط محیط دچار تغییرات شدید می‌شود موجوداتی که در راس هرم قرار می‌گیرند بیشتر در معرض خطر هستند. این اتفاقی است که موجب شده اغلب دایناسورها منقرض شوند و پرنده‌ها که در طبقات پایین‌تر نیچ قرار می‌گیرند، باقی بمانند.

دایناسورها منقرض نشده‌اند!

کارشناسان درباره علت انقراض دایناسورها نظرات مختلفی دارند. اگر بخواهیم خیلی دقیق در این باره صحبت کنیم باید بگوییم دایناسورها منقرض نشده‌اند. ما زمانی می‌توانیم بگوییم موجودی منقرض شده که همه اعضای این گروه از بین بروند، اما دست کم یک گروه از دایناسورها تا امروز روی زمین باقی مانده‌اند که همان پرنده‌ها هستند. زمانی کره زمین سکونتگاه موجوداتی بود که همه روی بدنشان پر داشتند، یعنی نه فقط تعداد خاصی بلکه همه دایناسورها روی بدنشان پر داشتند. سنگواره‌هایی که امروز پیدا می‌شود این موضوع را تائید می‌کند که پر در جد مشترک همه د ایناسورها به وجود آمده و حتی روی بدن دایناسورهای گیاهخواری که با پرنده‌ها خویشاوندی نزدیکی ندارند هم شکل‌های ابتدایی از پر وجود داشته است. زمانی کره زمین سکونتگاه جانوران دو پا و چهار پایی بوده است که بعضی گیاهخوار و بعضی گوشتخوار بوده‌اند. بعضی از آنها خیلی بزرگ و گروهی نیز بسیار کوچک بوده‌اند. گروهی می‌توانسته‌اند با پرهایشان پرواز کنند یا مانند سنجاب‌های پرنده بپرند. تصویری که ما از دایناسورها به‌عنوان خزندگان غول آسا داریم تصویر نادرستی است. روی بدن همه این موجودات پر وجود داشته و تنوع زیادی داشته‌اند. زمین چنین دنیایی بوده است که در نتیجه یک اتفاق، اغلب این موجودات از بین رفته و گروهی از آنها باقی می‌مانند که امروز ما آنها را به عنوان پرندگان می‌شناسیم. پرنده‌ها از کوچک ترین دایناسورهایی بوده‌اند که آن زمان وجود داشته‌ و می‌توانسته‌اند با خوردن حشرات یا لاشه دیگر حیوانات زندگی خود را حفظ کنند. بزرگ‌ترین دایناسورها از بزرگ‌ترین پستاندارانی که روی زمین وجود داشته‌اند، سنگین‌تر نبوده‌اند. دایناسورها دو گروه اصلی و هر دو گروه یک جد مشترک دارند. گروهی از آنها، دایناسورهایی هستند که دایناسورهای شاخدار یا زره دار در این گروه قرار می‌گیرند. سیستم تنفسی این دایناسورها بر خلاف پرنده‌های امروزی فقط یک شش بوده است و آنها به کمک دیافراگم تنفس می‌کرده‌اند. اما در گروه دیگر که شامل دایناسورهای گوشتخوار و پرندگان می‌شد و دایناسورهای غول پیکر هم در این گروه قرار می‌گرفتند، دستگاه تنفس مانند پرنده‌ها شامل کیسه‌های هوایی بود که از شش به داخل شکم، قفسه سینه و استخوان‌های ستون فقرات و مهره‌های گردن و حتی داخل دنده‌ها و استخوان‌های بازو امتداد پیدا می‌کرد و این موجب می‌شد جرم حجمی بدن آنها بسیار کم باشد، بنابراین این گروه از دایناسورها نسبت به پستانداران بدن‌های پوک‌تری داشتند و اندازه آنها قدری بزرگ‌تر از بزرگ‌ترین پستانداران بود. اما گروهی که این کیسه‌های هوایی را نداشتند از بزرگ‌ترین پستانداران مانند فیل‌ها فقط کمی سنگین‌تر بودند و حدود 10 تن وزن داشتند. بنابراین دایناسورها از نظر جثه با پستانداران تفاوت زیادی نداشتند. در پستانداران هم نمونه‌های بزرگی از موجودات وجود دارد. دایناسورهایی که در دوره مزوزوئیک زندگی می‌کردند به اندازه گاو و گوسفندهای امروزی بودند و آنها که بزرگ‌تر بودند هم با توجه به وجود کیسه‌های هوایی نسبت به ابعادشان وزن زیادی نداشتند. اگر به جای کیسه‌های هوایی در بدن آنها بافت وجود داشت اصلا چنین اندازه‌ای نداشتند.

فرانک فراهانی‌جم ‌/‌ گروه دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
مهسا
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۵
۰
۰
بسیار عالی بود من كه لذت بردم ممنون

نیازمندی ها