مجری برنامه «قندپهلو» گفت: طنزپردازی من ۸۰ درصد بداهه است. در این برنامه هم اینطور بود، تصمیمی از قبل گرفته نمی‌شد و هر چیزی خودش پیش می‌آمد و خوش می‌آمد.
کد خبر: ۶۳۹۷۵۰
رفیع: زبان قندپهلو تیزتر از طنز رسانه‌های مکتوب است

برنامه طنز «قندپهلو» حدود یک سال است که از شبکه آموزش سیما روی آنتن می‌رود و از معدود برنامه‌هایی است که با توجه به ساختار آن توانسته مخاطبان بسیاری از میان مخاطب خاص و مخاطب عام پیدا کند.

در این برنامه افراد در قالب چند گروه حضور پیدا می‌کنند و با یکدیگر در قالب مشاعره طنز به رقابت می‌پردازند. اجرای برنامه را رضا رفیع برعهده دارد و داوری بر عهده گروهی است که یکی از اعضاء ثابت آن شهرام شکیبا است.

پس از پخش سری اول، واکنش مخاطبان به حدی مطلوب بود که شبکه آموزش را بر آن داشت تا ادامه این برنامه را هم بسازد. برنامه‌ای که جدیدترین سری آن در حال حاضر از شبکه آموزش پخش می‌شود و به قسمت‌های پایانی را می‌گذراند.

به همین بهانه میزبان «رضا رفیع» مجری و «امیر قمیشی» تهیه‌کننده «قندپهلو» بودیم که متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید

** ایده برنامه از تهیه‌کننده بود یا از شبکه؟

قمیشی: پیشنهاد اولیه از طرف آقای قاسمی مدیر محترم شبکه آموزش بود، بعد از آن کارگروهی تشکیل شد با آقای رفیع، بنده و آقای علمداری و در ادامه هم آیتم‌هایش طراحی شد.

**اول آیتم‌ها طراحی شد، بعد آقای رفیع به عنوان مجری انتخاب شد یا برعکس؟

قمیشی: پیشنهاد تولد قند پهلو که در حقیقت طرح اولیه‌اش به دکتر قاسمی برمی‌گردد، براساس حضور محتوایی، علمی و اجرای آقای قاسمی بود.

**پس از ابتدا آقای رفیع هم در جریان اجرای برنامه بودند؟

قمیشی: بله. کاملا می‌دانستند که در این برنامه قرار است چه اتفاقی بیافتد.

**داوری هم پیشنهاد شما بود؟

قمیشی:بله.

**مشاعره به زبان طنز کار راحتی نیست و کار هرکسی نیست. معمولا تعداد چنین افرادی کم است. شما چطور توانستید این تعداد آدم را برای تهیه‌ این برنامه گرد هم جمع کنید؟

قمیشی: خیلی سخت است. اساس حضور شرکت‌کنندگان وابستگی تام به تسلط سیاسی و علمی آقای رفیع در حوزه‌ ادبیات طنز داشت. تمام شرکت‌کنندگان در سری اول قند پهلو و سری دوم  طنزپردازان شاخص شاغل در رسانه‌ها هستند، رسانه‌های مکتوب، دیداری یا شنیداری مثل رادیو و تلویزیون و تمام آنها به صرف روابط پیشینی که با آقای رفیع داشند قدم در برنامه گذاشتند. حس اعتماد می‌کردند اینکه تعدادی شاعر حرفه‌ای، ادیب حرفه‌ای باعث رقابت همدیگر شوند و قبول کنند که باید از این جمع 4 نفره، دو نفر بیاید بالا کار سختی بود که صرفاً تاکید می‌کنم که رابطه‌های صنفی و اعتمادی که از پیش به آقای رفیع داشتند، سبب شد در این برنامه حضور پیدا کنند و تک تک آقایانی هم که حضور پیدا کردند هر کدام صاحب برند فرهنگی و ادبی خودشان در سراسر ایران هستند.

**البته یکی از ویژگی‌های قندپهلو این است که متعلق به پایتخت و پایتخت‌نشینان نیست.

قمیشی: یکی از ویژگی‌های قندپهلو در سری اول همین موضوع بوده که شرکت‌کنندگان آن ساکنین پایتخت نبودند، ما از مشهد مقدس و شهر طرقبه هم شرکت‌کننده داشتیم، آقای قاسم رفیع از سرشناسان حوزه طنز هستند از دوستان آقای رفیع تا قم، کهکیلویه  و بویراحمد و اتفاقا ما در فینال سه نفر شهرستانی داشتیم و یک نفر تهرانی و در سری دوم این ملی بودن کار گسترش پیدا کرد و سهم بیشتری به شاعران طنزپردازن مناطق مختلف کشور تعلق گرفت.

رفیع: افرادی که در قندپهلو حضور دارند، افراد صاحب نامی هستند که سال‌ها می‌نوشتند و می‌نویسند.دوستانی بودند که در حوزه‌های مختلف در شهرستان‌ها حضور دارند و کارهایشان هم به جشنواره فرستادند ولی اتفاقا قند پهلو مجالی به ما داد تا استعدادهای طنز کشف و شناسایی و خنثی‌سازی شوند.

این اتفاق افتاد باعث شد تا به سهم خود به پوشه و پرونده جشنواره‌ها و افرادی که امتیاز آورده‌اند سری بزنیم و از آنها دعوت کنیم و تماس بگیریم که بیایند با اشتیاق و شوق در این برنامه شرکت کنند

 

/Media/Image/1392/05/14/635113004795725903.jpg

 

**برای حضور افراد، گزینش هم داشتید؟

رفیع: گزینش علمی توسط خود من با توجه به شناختی که از دوستان داشتم بود. ما به دنبال این بودیم که اتفاقی که در طرح برنامه دیده شده بود را عملی کنیم و جذابیت‌های تصویری، کلامی و بعد هم ادبی را داشته باشیم.

یک جمله‌ای مدیر شبکه در همان جلساتی که داشتیم گفت، که برای من خیلی جالب بود، گفت: اگر شما بتوانید کسانی را بیاورید در برنامه شرکت کنند که خودشان هم طنزپرداز باشند خیلی معرکه است؛ شاید جمله‌شان این بود که من بعید می‌دانم این اتفاق بیفتد. انتظارش این بود شرکت‌کنندگان عادی مثل برنامه دکتر آذر که صرفا حافظ شعر هستند حضور پیدا کنند. خوشبختانه مدیر شبکه شاهد آن چیزی بود که به دنبالش بود و در سایه همین رسالت و اعتمادی که دوستان داشتند، اتفاق خوبی افتاد و شرکت‌کنندگان به گونه‌ای صحنه‌پردازان بودند که به قول آقای قمیشی هر کدام در سطح خودشان هم بِرند بودند و همین موضوع برنامه را پربار و جذاب کرد. با این آدم‌ها می‌توانستیم آن اتفاق را کلید بزنیم که بداهه بگوییم و بداهه بگویند و خلق اثر کنند، این وجوه ممایز قند پهلو نسبت به دیگر گونه‌های ادبی در حوزه طنز است.

قمیشی: قصد ما برگزاری مشاعره طنز نبود، مشاعره همچنان در شبکه آموزش توسط آقای آذر تولید می‌شود، انشاءالله عمر 120 ساله داشته باشند و پرچمدار مشاعره در شبکه آموزش باشند. برنامه قند پهلو یک برنامه کاملاً‌ تخصصی در حوزه ادبیات طنز بود که مخاطبانی فرای مخاطب هدف داشت. عموم مردم مخاطب این برنامه بودند. شاید خود ما تمایل داشتیم با سری جدید قند پهلو فاصله بیشتری داشته باشیم، اما اشتیاق مخاطب اینقدر زیاد بود، تماس‌هایی که با سامانه پیام کوتاه رسانه گرفته بودند آنقدر زیاد بود که ما مجبور بودیم تقاضای مخاطب را بی‌پاسخ نگذاریم

**برنامه «قندپهلو» در ماه رمضان هم زمان با سریال‌ها پخش می‌شد اما باز هم توانست مخاطبان بسیاری جذب کند.

قمیشی: نمی‌شود گفت که سریال‌ها، سریال‌های‌ خوبی نبودند. حتی در حوزه کمدی ما رمضان امسال کارهای خوبی داشتیم، اما تفاوت کمدی‌هایی که پخش شده با قندپهلو در ژانر و گونه‌شان است. قند پهلو همان طنز است، طنز متعلق به رسانه مکتوب است، طنز متعلق به رسانه دیداری و شنیداری در درجه اول نیست. کمدی گونه‌ای از طنز است که با درام پیونده خورده است. بنابر این ما در صحنه تئاتر، پرده سینما یا صفحه تلویزیون کمدی می‌بینیم، شاید ناب‌ترین کمدی‌ها هم باشد، اما طنز مخاطب خودش را دارد، کمدی مخاطب خودش دارد، هنر قند پهلو به قول آقای رفیع این بوده که طنزی که متعلق به رسانه مکتوب است را در یک رسانه دیداری و شنیداری به محک اقبال مخاطب بگذارد و این بخش اعظمش برمی‌گردد به هنر تیم محتوایی که سرپرستی آن را آقای رفیع برعهده داشتند. شاید ما باید نقش آقای رفیع را در قند پهلو در دو حوزه مجزا کنیم، یکی حوزه مدیریت محتوایی و سردبیری قند پهلو و یکی اجرای قند پهلو. هر دو هنر و ظرایف خاصی می‌خواهد که منحصراً بر آقای رفیع وارد است. شاید اگر یکی از هر کدام از آنها همزمان نمی‌توانست گروه تولید را ساپورت کند، قند پهلو، قند پهلو الان نبود.

گروه تولید هم در جای خود، عواملی که تا پاسی از شب در ماه مبارک رمضان بعد از اذان صبح با زبان روزه برنامه را ضبط می‌کردند با وجود محدودیت زمانی، منتها الحمدالله دعای مردم بوده و لطف مدیران سیما. مدیریت محترم شبکه با تمام وجود حمایت کردند، معاونت محترم سازمان، معاونت محترم سیما آقای دارابی با تمام وجود حمایت کردند، و قطعا اینها بی‌تاثیر نبوده در توفیق برنامه.

**آقای رفیع شما چطور مدیریت محتوایی کردید؟ خلاقیت شما در طنزپردازی بالاست؟ چطور در لحظه می‌توانید اشعار مهمانان را فی‌البداهه تکمیل کنید و یا به شرکت کنندگان کمک کنید؟

رفیع:(اینها شگردهای آشپز است.) مدیریت محتوا دقیقاً از دل همان جلساتی که داشتیم کلید خورد و شروع شد، یعنی از لحظه آفرینش بخش‌ها و آیتم‌ها در حقیقت در ذهن من محتوا داشت و تبیین می‌شد. من با حال و هوای فکری خودم و نوع طنز خودم می‌شود گفت آیتم‌ها را با هم چیدم. به این شکلی هر بخش ما 6 الی 7 دقیقه بیشتر نبود و هر بخشی را در نظر می‌گرفتیم، مختصاتش سوار ذهن من می‌شد و طبق تعریفی که از طنز دارم یا نوع نگاه من به طنز آیتم‌ها متناسب با این ذهنیت و حال و هوا شکل می‌گیرد. مدیریت محتوا و طرح‌ریزی آیتم‌ها شروع شد و بعد مرحله نویسندگی بخش‌ها و در نظر گرفتن مثلا یک بخشی داشتیم به نام عکس و مکث که عکس نشان می‌دادیم شعر می‌گفتند. همه اتفاقات از همان دیدگاهم بود. این بخش نویسندگی هم ادامه بعد محتوایی بود، یک بخشش را خودم نوشتم بعد دیدم نمی‌‌توانم، هم کار اجرا است و هم درگیر کلیت برنامه هستم و بخش‌های دیگر، به دوست و پژوهشگر خودمان آقای مهدی‌نژاد پیشنهاد دادم.

قمیشی: آقای مهدی‌نژاد مولف کتاب قهوه قندپهلو هم هستند.

رفیع: ایشان شعرا و منابع را می‌شناسد و من هم بهشان سپردم و آمدند و بخشی هم که به شکل ابداع است که کمی منحصر کارهای من است. طنزپردازی من 80 درصد بداع است در این برنامه هم اینطور بود، ما تصمیمی در این برنامه نداشتیم که من بروم بنشینم کنار داور و از قبل به تفاهمی رسیده باشیم و صحبت کنیم، هر چیزی خودش پیش می‌آمد و خوش می‌آمد.

قمیشی: و این کار، کار گروه تولید را سخت می‌کند. مثلا ما ساعت 4 صبح که تصمیم گرفتیم فردا می‌خواهیم بخش نهایی را ضبط کنیم شرکت‌کنندگانی که از این دو مرحله حذف شدند جزء هیات داوران ما باشند. این نیاز به تدارکات فرم دارد، باید نورپردازی تغییر بکند و دکور پیش‌بینی شود. تصمیمی که بنده و آقای رفیع و آقای شکیبا گرفتیم و گروه تولید باید آن را حمایت کند.

رفیع: بخشی که گفتم بداهه است چه در بخش صحبت با داور و چه در بخش صحبت با شرکت‌کنندگان شکل می‌گرفت، در این باره ما از قبل ما برنامه‌ای نداشتیم که من مجری از قبل چه بگویم. همه چیز در لحظه اتفاق می‌افتاد. به خاطر همین می‌گویند «الناس ادعو بما جهلوا»، مردم دشمن چیزی هستند که نمی‌شناسند با ترس و لرز به آن نزدیک می‌شوی، قضیه فیلی است که مولانا می‌گوید در تاریک‌خانه قرار می‌دهند. می‌ترسند و هرکدام یک چیزی می‌گویند. ما جلسه اول که کار را کلید زدیم،نه دوستان ما شناختی داشتند که جنس برنامه چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد، نه ما خودمان مطمئن بودیم که همه چیز طبق طرح پیش می‌رود. این تصورات بود و کسی شناخت نداشت. حتی درست است که مشرف به کار بودیم ولی باز این اتفاق در ذهن ما کامل پیاده نشده بود ولی می‌گفتیم توکلت‌علی‌الله، ببینیم در عمل چه خواهد شد. حتی دوستی داشتیم که تا شب اول ضبط‌مان گفت اجازه بدهید من شرکت نکنم، گفتم آقای فلانی تلویزیون که شوخی‌بردار نیست الان شما نباشید ضبط برنامه می‌خوابد. گذشت یک ربع بعد مراجعه کرد گفت آقای رفیع اجازه بدهید من نباشم، ترسیده بود آمده بود در فضا قرار گرفته بود، گفته بود خدایا نکند اینها مرا در مسابقه قرار بدهند. من رفتم زیر گریم مشغول گریم بودیم دیدم باز دوست ما آمد و گفت اجازه نمی‌دهید آقای رفیع من در این برنامه نباشم، من دچار اضطراب شدم گفتم آقای فلانی این تلویزیون است، مطبوعات نیست که بگویم به جای ستون شما یک مطلب دیگری می‌گذاریم، شما الان نباشید برنامه ضربه می‌خورد و چون وقت جایگزینی نیست بعد گفت من به خاطر شما می‌مانم.

چون هنوز تصویری و تصوری نداشت، حق می‌دهم به همه دوستان سخت بود ولی همین دوست ما وقتی برنامه ضبط شد و گرفت دید چقدر تفاوت است بین آن تصوری که داشته و فرضیاتی که داشته با عمل و آن چیزی که در عمل محقق شد و تاکید من به دوستان این بود که برنامه رقابتش بسیار کمرنگ است مگر این نبود که همه با هم رفیق بودیم، همه طنزپرداز، همه داور و همه مجری، همه با هم رفیق بودیم ولی برنامه رقابتی بود. در حاشیه به خاطر آن جنبه هیجانی قضیه توده‌ای از مردم بیشتر خوش‌شان می‌آید چند درصدی هم رقابتی بود که وجود داشت.

قمیشی: اینگونه را سایر همکاران ما در سایر شبکه‌های دیداری و شنیداری تلاش کرده بودند قبل از ما تولید کنند، یکی دیگر از شبکه‌های تلویزیونی با یکی دیگر از شاعران سرشناس حوزه طنز شروع کردند بودند و در تولید متوقف شده بود. در صدای جمهوری اسلامی ایران مشاعره طنز را آغاز کرده بودند نه یک مسابقه ادبی طنز را، بخش‌های متنوع که متاسفانه تولید شده بود و با استقبال مخاطبان مواجه نشده بود. روزی که برای اولین بار من مصاحبه می‌کردم با یکی از رسانه‌ها، گفتم قندپهلو را کلید زدیم نمی‌دانم کار خوبی می‌شود یا نه و شاید بعد از ما هم تجربه شود یا باب خیری باشد که نه تنها شبکه آموزش، سایر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی به حوزه ادبیات طنز با حضور شاعران طنز و برنامه‌سازان کاربلدشان بیشتر بپردازند. همین قدر که قندپهلو نشان داد که می‌شود خودش بهترین موفقیت برای مجموعه شبکه آموزش و گروهی که پشت تولید قندپهلو بودند و این باید تکرار شود چه در شبکه آموزش و چه شبکه‌های دیگر دیداری و شنیداری.

**بحث فی‌البداهه بودن محتوا، موضوع مهمی است. چون معلوم نیست این فی‌البداهگی تا کجا پیش می‌رود و یا اصلا در دایره ممیزی‌های تلویزیون هست یا خیر. ممیزی فی‌الداهه‌ها چطور انجام می‌شد؟

قمیشی: در طول تمام برنامه قند پهلو، خیلی جاها بوده که حتما نظر من بوده که شعر پخش نشود منتها از نظر تلویزیون مشکلی نداشتم. آنقدر همه چیز حساب شده بود از طرف آقای رفیع، ما فکر می‌کنم در طول مثلا اگر من 60 تا پروژه تلویزیونی تهیه کردم کمترین اصلاحیه پخش را داشتیم. فکر کنم در طول کار ما 2 اصلاحیه داشتیم. اصلا به موردی نخوردیم که خط‌شکنی بخواهد بکند و خط قرمزهای اخلاقی و اجتماعی رسانه را پشت سر بگذارد و البته سخت هم است. حوزه‌ای است که شما با یک مخاطب وسیعی در ارتباط هستی و طنز است و شاید در خیلی‌ جاها بخواهد در حوزه‌های رفتاری خط‌شکنی کند. اتفاقا برنامه ما به گونه‌ای بود که در بعضی از آیتم‌ها نه تنها خط‌شکنی نمی‌کرد بلکه بنا بر رسالت شبکه آموزش، آموزش سبک زندگی می‌داد. به طور مثال در آیتم عکس و مکث اکثر عکس‌هایی که انتخاب شده توسط آقای رفیع یک نکته شهروندی داشت، وارد چمن نشویم، به وسایلی در اختیار عموم مردم است مثل باجه تلفن همگانی یا اتوبوس‌های شهری به عنوان یک مال عمومی احترام بگذاریم. اینها همه آموز‌ش‌های سبک زندگی است. من فکر می‌کنم کمترین تعرضی به شخص، گروه یا تیپ اجتماعی نشد در قندپهلو. با وجود اینکه ما انتظار داریم در یک مجموعه طنز حتما تعرض بکنیم تا مردم بخندند. نه اصلا چنین چیزی نبود و اینها هنر آقای رفیع و طنزپردازان حاضر بود.

رفیع: در ادامه همان برنامه و نوع نگاه در طراحی آیتم‌ها، همه مسائل لحاظ شده بود. یعنی چارچوبی که مواد در اختیار دوستان قرار داده می‌شد، یعنی مواد سالم و مواد ادبی، محتوایی که در اختیار قرار داده می‌شد. رویکرد را نشان می‌دهد. شما وقتی در بخش ادبی، ‌فرهنگی، اخلاقی قرار می‌گیرید، مسلما 80 درصد می‌دانید که مصرعی که در تکمیل آن خواهد گفت ادامه همان رویکرد ادبی،‌ فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است. ولی شما یک مصرع بگویید که واجد این نکات نباشد، مسلما جوابی که می‌شنوید یک جواب تند، سیاسی یا رعایت‌نکننده خطوط قرمزی که نباید باشد است.

گاه پیش آمده یک دوستی در مصرعش کلمه خر را می‌آورد من کات می‌دادم، در صورتی که ادبیات ما با این کلمه است و معتقد بودم وقتی ما می‌توانیم با محتوا لبخند را ایجاد کنیم و پیام را بدهیم چرا از حیوانی مثل خر استفاده کنیم و تا بگوییم خر همه می‌خندند ولی هنر طنز نیست یعنی تا این حد که رسانه با این کلمه مشکل دارد نه مردم مشکل دارند و نه خرِ. حافظ بارها در دیوانش گفتند، مولانا و سعدی بارها گفته. تا این حد حساس بودیم چیزهایی که به جریان ادبی طنز ممکن بوده لطمه حاشیه‌ای بزند مواظب آنها هم بودیم و الحمدالله جوابم هم داد و بازخوردش در گروه‌های مختلف، من در بین روحانیون بزرگواران زیادی از گرایش‌های مختلف و گروه‌های زیادی برخورد می‌کردم بالاخره من روزنامه‌نگار هستم و در مراکز ادبی حضور دارم مواجه می‌شدند آنقدر تعجب می‌کردم فکر می‌کردم دوستان من را دست می‌اندازند. یکی می‌آمد می‌گفت ما ماهواره را عوض می‌کنیم و می‌زنیم شبکه آموزش، من فکر می‌کردم اینها من را دست می‌اندازند، خیلی برایم جالب بود و گفتم خدا را شکر ما با یک برنامه توانستیم اثر بگذاریم که یک نفر و دو نفر که ماهواره را بگذارند و تلویزیون را ببینند. گفتم خدا را شکر که اگر ما در ماه رمضان یک قدم ثواب به قول ابوسعید ابوالخیر گفته بود بلند شوید از جایتان یک قدم بیایید جلوتر، از منبر پایین آمد گفت تمام انبیا و اولیا از حضرت آدم تا خاتم آمدند برای گفتن همین نکته که هر کسی یک قدم بیاید جلو همین است که امروزش مساوی با دیروزش نباشد. حس کردم این اتفاق افتاده به سهم خود من در یک شبکه‌ای جنس و صنفش همین است، شبکه آموزش؛ و هیچ کس این انتظار را ندارد که همه مستقیم بروند سراغ شبکه 1، همه ابتدا می‌روند اول سراغ شبکه1 و بعد2 و بعد3 و بعد شبکه آموزش، این یک روال است، بعد اختلاف بیفتد بین خانواده که شبکه آموزش را ببینیم یا فلان برنامه ماهواره را. این به نظر من یک اتفاق جالبی بود که از هزاران تشویق برای من اثرش بیشتر بود یا برای مسئولین و همه عوامل برنامه که این برنامه ادامه پیدا کند.

قمیشی: هنر قندپهلو این بود که ذائقه‌شناسی و ذائقه‌سازی کرد. ابتدا توانست ذائقه را بشناسد و بعد آن را هدایت کند. یکی از رسالت‌های رسانه این است که با همان تناسب که با ذائقه مخاطب باید حرکت بکند و ذائقه را بشناسد، ذائقه مخاطب را هدایت کند، ذائقه برای آن بسازد. درست مثل یک کودک که باید از کودکی عادتش داد در کنار پفک میوه هم بخورد، این وظیفه رسانه است که ذائقه مخاطب را با ادبیات فاخر با کلام سلامت آشنا بکند.

**کارکرد طنز به نظم و زبان تیزی که دارد.

رفیع:زبان قندپهلو خیلی جاها تیزتر از هر طنز برنده‌ای در رسانه‌های مکتوب است. منتها با این وجود برندگی لطمه‌ای به سلامتش نزده است.

**یکی می‌گوید این شعر سیاسی بود..... درباره صدا و سیما بود. یک شعری می‌گویید یک پهلو به شعر سیاسی می‌زند...

رفیع: سعه صدر رسانه ملی در مورد قندپهلو شهادت می‌دهم بسیار بالاست. نمی‌توانم اسم ببرم منتها از روسای قوای سه‌گانه تا مقامات ارشد نظام بیننده برنامه بودند. انتقادی پیرامون حوزه محتوایی ما نداشتیم. و جای قندپهلو شبکه آموزش بود چون یک برنامه آموزشی بود. چون این برنامه کاملا آموزشی است شاهد مثالش این است که بسیاری از بزرگان عرصه طنز که طنزپردازان و آشنایان با این حوزه با آنها مأنوس بودند و مردم اصلا به خاطر نداشتند دوباره به مردم معرفی کرد. بزرگانی مثل زنده‌یاد منوچهر اعتمادی. آموخت که اینها چگونه زندگی کرده‌اند و پیشنیه آنها چگونه با بافت مذهبی موجود در یک خانواده ایرانی پیوست خورده بوده مثل زنده‌یاد کیومرث فومنی، مرحوم فرجیان و ...

**طراحی دکور هم که به نظر می‌رسد کاملا با محتوا هماهنگ است.

رفیع: طراحی دکور با گروه محتوایی بود. مثلا بشکه را دوست عزیزم علی‌اکبری، مجری طرح پیشنهاد داد، کله قند ایده من بود.

وقتی که قرار شما وارد محیط طنز شوید، قرار است همه چیز کاریکاتور بود،‌ همه چیز قرار است کاریکاتور باشد از بیوگرافی، معرفی‌نامه شاعران، بیوگرافی است تا جزئیات صحنه حالا در سری‌های بعدی این قطعا بیشتر خواهد بود. تضاد باید شکل بگیرد. بخشی از طنز را تضاد می‌سازد.

**کسانی بودند که دوست داشتید از شعرهایشان استفاده کنید ولی نتوانستید؟

رفیع: این سوال شما معطوف است به محدودیت‌های ماست که موجب سختی کار می‌شود. طنز به هر حال نوک تیز دارد، در جاهایی به مسائل سیاسی و مسائل اخلاقی ما نزدیک می‌شویم در انتخاب شعرها و مواد اولیه و محتوا دست‌مان بسته بود. ما منابع زیاد داریم ولی همه آنها در رسانه قابل استفاده نیست. یا بعضی‌ها متناسب با شرایط زمانی و مکانی ساخته و پرداخته شدند و جواب نمی‌دهند. شما یک بیت را چند سال قبل در یک حادثه‌ای بخوانید شاید الان در تلویزیون جواب ندهد. شاید من مثلا یک کتاب طنزی را ورق می‌زدم از آن 4 تا 5 تا بیت از آن پیدا می‌کردم. شما با نگاهی از سر پالایش و از سر انتخاب و گزینش، آن گزینش که گفتید اینجا جواب می‌دهد، گزینش در مراحل انتخاب آیتم‌ها و طراحی آیتم‌ها و انتخاب و تهیه و استخراج محتوا اتفاق می‌افتد اینجا گزینش داریم.

من اگر اعتقاد دارم که طنز، طنز فاخر، طنزی که گاهی به نام گل‌آقایی از آن یاد می‌کنیم، شاگرد گل آقا بودیم واجد این شرایط است،‌ پس اینجا من مجبورم گزینش کنم وگرنه آن ادعا صادق نیست. اینجا این گزینش کار را سخت می‌کند، شما نمی‌توانید هر چیزی را بخوانید و هر چیزی را انتخاب کنید و هزار تا مصلحت را درنظر می‌گیرد که این کمک کند به رشد وجه اجتماعی جریان طنز و این کمک کند به بهسازی اخلاق اجتماعی و غربی، این متوجه کند مسئولان را به نقاط ضعف و مشکلات، در قسمت‌های بعد این قسمت بیستر ظهور خواهد داشت و این است که کار را سخت می‌کند.

**گاهی به نظر می‌رسد داور در امتیازدهی اغماض می‌کند؟

رفیع:اسمش اغماض نیست در حقیقت می‌خواستیم بگوییم که رفاقت‌ها بیش از رقابت در این برنامه جایگاه دارد.

خبرگزاری فارس/ مریم فیروزفر

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
ســـــــــــــــاحــــــــل
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
۰
۰
عــــــــــاغآآآآآ دمتــــــون چیــــــــز...
خعلی طرفدار داریــــــــــــن...
یاحق
تارا
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
۰
۰
چطوری می تونم كتاب طنز اساتید كه در برنامه بودند تهیه كنم
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها