کد خبر: ۶۳۵۶۷۴
ماست پارتی! / شهرام وزیری

شهرام وزیری

گفتند: چند می گیری غش بکنی ؟
 گفتش:غش داریم تا غش ... بستگی به جاش داره و طریقه غش کردنش ...از دم دروازه خودی بگیر بیا تا دم دروازه حریف ... نرخ هر غش هرجا فرق می کنه .
گفتند : آخرین باری که غش کردی چند گرفتی ؟
گفتش : رکب خوردم ...ارزون گرفتم ولی برام گرون تموم شد .
گفتند : چرا ؟
گفتش : آخه هر غشی شکل و قیمت خودشو داره ... غش غش داریم و غش و تب داریم و غش و تب داریم و غش و ضعف داریم و... بعضی وقتا که جیب به جیب شدن ها و کارت به کارت شدن ها سهل الوصول باشه و بی شیله پیله ... اون وقته که تو از سرخوشی غش غش می خندی ...بعضی وقتا هم هست که تو می خوای به یه طرف غش کنی اما نه این طررف راه می ده و نه اون یکی طرف ... اینه که تو از سر کسادی بازار دچار غش و ضعف می شی و کارت به ورشکستگی می کشه .
گفتند : ...پس غش و تب چیه ؟
گفتش : آهان ...غش و تب اون وقتیه که تو زیادی نجوری و زیادی غش کنی ...بعدش اون یکی طرف بفهمه و بخواد یقه گیرت بشه و کار بکشه به شکایت و بگیر و ببند و بوق و کرنا ...اون وقته که تو تبت می زنه بالا و کارت می کشه به بخش مراقبت های ویژه .
گفتند : بخش مراقبت های ویژه دیگه چیه ؟

گفتش : یه تخت می ذارن تو یه اتاق و تو رو رویش می خوابونن. رو درش نیز می نویسن ملاقات ممنوع ...یه دهن بندم به دهنت می بندن و بعدش بطور ویژه ازت مراقبت می کنن که نکنه یه موقع غلط زیادی بکنی  .
گفتند : ...نکنه زیادی چه غلطی بکنی ؟
گفتش : زیادی غلط کردن که مهم نیس ... مهم اینه که غلط زیادی نکنی !
گفتند : تکلیف این آخرین غشی که کردی چی شد ؟
گفتش : اولش گفتن سرتو می کنیم زیر آب ...من زیر چشمی یه نیگاه به آب حوض کردم و یهو زدم زیر خنده ...حالا نخند کی بخند ...گفتن چرا داری می خندی ؟ ...بهشون گفتم آخه قد من قد این آبه ؟ ...گفتن اونقدر آب بهت می بندیم که از قدت بزنه بالا و خفه بشی ... منم بهشون گفتم اگه قراره سر من بره زیر آب منم همه تونو می کشم زیر آب ... این دفعه اونا بودن که زیر چشمی به آب نیگاه کردن اما نخندیدن ، یه جورایی داشتن گریه می کردن ... بعد دیدم اومدن دستشونو انداختن گردنم ... اولش جا خوردم فکر کردم می خوان خفه گیرم کنن ...اما بعدش دیدم نه بابا دارن می گن آشتی آشتی تا روز بهشتی.
گفتند : حالا روز بهشتی تو کی می رسه ؟
گفتش : در گوشم گفتند فعلا سه چهار ماه تو این جهنم دره بمون تا بعدش از در پشتی بیاریمت تو بهشت خودمون ... بعد هم صدا زدن یه تغار ماست با یه کیسه بزرگ آوردن ...گفتن می خوایم برات ماست پارتی بگیریم ... اولش ماست ها رو کیسه کردن بعدش مالیدن به سر تا پام ...تازه فهمیدم قضیه ماست مالیه !
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها