نویسنده فیلمنامه «آوای باران»: مگر فیلم‌هندی‌ بودن بد است؟

نویسنده سریال «آوای باران» درخصوص خط قصه این سریال گفت: برخی از منتقدان انگ «هندی بودن» به قصه می‌زنند؛ مگر پرداختن به قصه‌های هندی بد است؟ اگر بد است و سینمای هند سینمای ضعیفی است، پس چرا در تمام دنیا فیلم‌هایشان را می‌فروشند؟!
کد خبر: ۶۳۴۴۱۸
نویسنده فیلمنامه «آوای باران»: مگر فیلم‌هندی‌ بودن بد است؟

سعید جلالی در عین حال به پرسش‌هایی درباره‌ی تاثیرگذاری «آوای باران» بر فرهنگ مردم، ضعف‌های این مجموعه و خط قرمزهایی که در این سریال با آن روبه‌رو بودند پاسخ گفت و این نکته را یادآور شد که متاسفانه بخشی از واقعیت‌های کودکان کار، قابل پرداختن در تلویزیون نیست.

*** تکدی‌گری؛ ایده شروع «آوای باران»

نویسنده‌ی «آوای باران» در گفت‌و‌گو با ایسنا گفت: پرداختن به بچه‌های کار و تکدی‌گری، ایده‌ی شروع «آوای باران» بود اما هر سوژه‌ای به خودی خود قابلیت پرداختن و قصه‌پردازی ندارد. شما دیده‌اید یکسری کارهایی که به بچه‌های کار و بچه‌های خیابان پرداخته‌اند اما هیچ‌کدام دیده نشده‌اند و یا مردم آن‌ها را حس نکرده‌اند؛ در حالی که آنچه لازمه‌ی این هست که مردم قصه را حس کنند و همراه آن بیایند، حضور قصه‌ها در کنار یک قصه ملودرام اجتماعی خوب و تأثیرگذار است.

سعید جلالی در عین حال گفت: ما باید قصه تکدی‌گری و بچه‌های کار را در «آوای باران» در دل یک ملودرام اجتماعی، در دو قصه موازی می‌گنجاندیم تا مردم هم قصه اجتماعی ما را ببینند و هم با شخصیت‌ها و کاراکترهای آن همذات‌پنداری کنند. هم قصه دختری را ببینند که پدرش از او دور افتاده است و در کنار آن با یک پدیده‌ای مواجه می‌شوند که با کاراکتر همذات‌پنداری می‌کند به دلیل آنکه در موقعیت و شرایط کودکان کار و خیابانی قرار گرفته است. مخاطبان چنین موقعیت‌هایی همراهی می‌کنند.

*** خط قرمز کودکان کار در تلویزیون

این نویسنده در ادامه با بیان اینکه در سریال «آوای باران» می‌خواستیم واقعی به ماجرا نگاه کنیم و چیزی را غلو شده به مردم نگوییم، گفت: متأسفانه به بخشی از واقعیت‌هایی که مربوط به بچه‌های کار است، نمی‌توان در تلویزیون پرداخت؛ یعنی بخشی از آن‌ها کاملا خط قرمز است و حتی اگر خط قرمز هم نباشد، من به عنوان نویسنده نمی‌توانم آن را بنویسم چون بخش‌هایی از زندگی این بچه‌ها آنقدر سیاه است که اصلا قابل پرداختن نیست. اما ما آمده‌ایم و بخشی را که می‌توانیم به آن بپردازیم، پرداخته‌ایم تا حداقل آگاهی را به مردم بدهیم که بچه‌های خیابانی چگونه‌اند، کجا زندگی می‌کنند و چه کسانی از این بچه‌های سوءاستفاه می‌کنند.

او در این خصوص به خبرنگار ایسنا گفت: همین دیروز بود که از خیابان رد می‌شدم، مردم که من را نمی‌شناسند اما دیدم که یک مأمور نیروی انتظامی یا راهنمایی و رانندگی از کنار یکی از بچه‌های کار رد می‌شد که او گدایی می‌کرد و به او گفت «چیه می‌خواهی پولاتو ببری و به شکیب بدهی!»؛ جامعه ما این است.

او در ادامه گفت: در حال حاضر بحث جامعه ما این است. باید کارهای افرادی مثل شکیب در ذهن مردم جا بیافتد و مردم دلشان آنقدر برای این بچه‌ها نسوزد. بله بچه‌ها گناه دارند و معصومند ولی روش کمک کردن به این بچه‌ها این‌طور نیست. چون هر چه جیب‌شان چاق‌تر می‌شود جیب آدم‌هایی مثل شکیب پرتر می‌شود و آن‌ها بیشتر سوءاستفاده می‌کنند. در «آوای باران» نیز این مسأله هدفی بود که می‌خواستیم به آن بپردازیم و می‌خواستیم بخشی از این ماجرا را نشان دهیم. ولی خیلی غلو شده نمی‌خواستیم به آن بپردازیم چون مطمئنا بیننده زده می‌شد.

جلالی همچنین با اشاره به استفاده از ژانر ملودرام اجتماعی در سریال «آوای باران» در پرداختن به کودکان کار گفت: ما اگر در سریال‌هایمان عشق نداشته باشیم، اگر روابط خانوادگی نداشته باشیم و اگر درگیری‌های اجتماعی نداشته باشیم، مخاطب با یک موضوع خاص سیاه همراهی نمی‌کند و زده می‌شود.

نویسنده «آوای باران» درخصوص تأثیرگذاری این مجموعه بر روی مردم و فرهنگ آنها توضیح داد: «کودکان کار» پدیده‌ای است که آنقدر به ما نزدیک شده که همه جا دیده می‌شود. تأثیرگذاری این سریال نیز خیلی راحت است. وقتی مردم آدم‌های این سریال را در جامعه می‌بینند درک می‌کنند و می‌دانند تصورشان از بچه‌هایی که می‌گویند؛ «خانم! آقا! تو رو خدا بخر!» چیست. در نتیجه همین آگاهی دادن به مردم برای ما کفایت می‌کند. البته آگاهی دادن به مردم کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم حال وظیفه شهرداری و وظیفه بهزیستی چیست بحث جدایی دارد.

*** تلنگر به شهرداری

نویسنده سریال‌های «زمانه» و «دلنوازان» درخصوص سریال جدید شبکه سه سیما مبنی بر کودکان کار که این روزها به روی آنتن می‌رود، گفت: در ارتباط با مسأله‌ی کودکان کار، در بخش‌هایی به شهرداری هم تلنگر زدیم؛ این که گداها همیشه یک قدم جلوتر از شماها هستند یا اینکه در این سریال کاراکتر «شکیب» که کودکان کار را سازماندهی می‌کند، برمی‌گردد و می‌گوید شهرداری بچه‌های زیر هفت سال را جمع نمی‌کند. باید بدانیم علت چیست. علت این است که امکانات نگهداری این بچه‌ها و سرپناهشان وجود ندارد؛ بنابراین افرادی مثل شکیب یاد گرفته‌اند و می‌دانند که اگر کودکان زیر هفت سال را به خیابان‌ها بفرستند هیچ‌کس کارشان ندارد.

جلالی همچنین به این نکته اشاره کرد که سعی کردیم در سریال «آوای باران» طوری به قصه بپردازیم که سیاه‌نمایی نشود. در عین حال در کنارش به یک ملودرام اجتماعی بپردازیم. اما امیدواریم آن نتیجه‌ای را که می‌خواستیم داده شود.

*** انتقاد صریح نویسنده «آوای باران» از منتقدان

در بخش دیگری از این گفت‌وگو سعید جلالی در واکنش به اظهارنظر برخی منتقدان مبنی بر اینکه این سریال حرفی برای گفتن ندارد، جز اینکه عاشقانه‌های خیابانی را باب‌ می‌کند، اظهار کرد: متأسفانه برخی از منتقدان ما در جامعه یک مقدار نان به نرخ روز می‌خورند و در مطبوعات هم دلالی می‌کنند. سوالم این است که اگر به یک معضل و پدیده‌ پرداخته نشود و طرح سوال نشود، چطور می‌شود جواب داد؟!

*** نمی‌گذاریم مخاطب دستمان را بخواند

این نویسنده همچنین درخصوص شخصیت‌های منفی و مثبت این مجموعه گفت: ما وقتی شخصیت منفی خلق می‌کنیم تمام فاکتورهای منفی را در ملودرام به بیننده عرضه می‌کنیم. در حال حاضر در جامعه ما چه کسی است که کاراکتر بیتا و سینا را دوست داشته باشد؟ این‌ها آدم‌هایی هستند که رفتارشان مشخص است که منفی است. در نتیجه زمانی که مخاطب رفتاری منفی می‌بیند هیچ‌گاه نمی‌تواند از آن‌ها الگوی مثبت بگیرد. در نتیجه این نشان‌دهنده آن است که شخصیت‌ها در سریال «آوای باران» درست اتفاق افتاده‌اند.

نویسنده «آوای باران» با اشاره به دیدگاه یکسری که معتقدند همه چیز عالی و خوب است و هیچ چیز بدی در این کشور وجود ندارد، اظهار کرد: پس اگر همه چیز عالی است اصلا برای چه سریال می‌سازیم. «آوای باران» چه عاشقانه‌هایی دارد؟ سال گذشته سریال «زمانه» را نوشتم، عشق‌ها در این سریال‌ها به شدت قوی‌تر بود ولی طرح سوال نشد. اما «آوای باران» با وجود اینکه با یک عشق ساده و پیچیده‌ همراه نیست، طرح سوال می‌شود. در حالی که در این مجموعه مثلث عشقی هم نداریم. ما در این مجموعه طوری پیش رفته‌ایم که مخاطب نتواند دست ما را جلوتر بخواند.

*** «آوای باران» پایان غافلگیرانه‌ دارد

او اشاره کرد: در حال حاضر خیلی‌ها معتقدند می‌توان انتهای سریال «آوای باران» را حدس زد اما من به جرأت به شما می‌گویم این سریال را نمی‌توان حدس زد. این کار پایانی کاملا متفاوت نسبت به سریال‌های قبلی‌اش دارد و اگر دقت کرده باشید سریال «زمانه» و یا «دلنوازان» پایان‌بندی‌های مشخص داشتند، اما «آوای باران» پایانی کاملا متفاوت از سریال‌های قبلی دارد. برای پایان این مجموعه نیز وقت زیادی گذاشته‌ایم و سعی کرده‌ایم به یک نتیجه‌گیری قابل باورپذیر و در عین حال دلچسب برای مردم ایران برسیم.

جلالی با اشاره به اینکه بیننده ایرانی پایان تلخ را اصلا دوست ندارد، تصریح کرد: مخاطب، پایان خیلی شیرین را هم دوست ندارد. از طرفی پایانی که انتها هم نداشته باشد را دوست ندارد. بیننده دوست دارد در پایان سریال نتیجه ببیند. اگر این‌گونه نباشد تمام زحماتی که در طول سریال کشیده می‌شود به فنا می‌رود در نتیجه یک نتیجه‌گیری مثبت از قصه می‌کنیم در عین حال که پایان این سریال غافلگیرکننده است.

*** در مورد «آوای باران» بی‌انصافی می‌شود

این نویسنده درخصوص برخی نقدها درخصوص این سریال مبنی بر ناسزا گفتن و فحش از زبان کاراکترها، اظهار کرد: درست است در این مجموعه تندصحبتی می‌شود، اما هیچ‌گاه بددهنی به معنای فحش نیست. اگر قشر گداها در سر چهارراه‌ها را ببینید، متوجه می‌شوید که چطور با هم صحبت می‌کنند و با چه الفاظی همدیگر را صدا می‌زنند. ما که نمی‌توانیم از این الفاظ استفاده کنیم. اما اگر قرار نبود لحن تندی به آن‌ها بدهیم و بی‌ادب نباشند اولین سوالی که همین منتقدان می‌پرسیدند این بود که این سریال اصلا شبیه به جامعه نیست. ما سعی کرده‌ایم شبیه به جامعه و واقعیت پیش برویم، اگر غیر از این بود مردم با این سریال ارتباط نمی‌گرفتند.

*** منکر ضعف‌های «آوای باران» نیستیم

سعید جلالی با اعتقاد بر اینکه هر کاری قوت و ضعف خود را دارد، توضیح داد: منکر ضعف‌هایی که در سریالمان وجود دارد، نیستیم و قاعدتا خودمان در طول پخش متوجه می‌شویم، اما واقعیت این است که نقاط قوت‌ این سریال، بیش از ضعف‌هایش است و دلیل روشن آن هم استقبال مردم از این سریال است. در سریال‌های ملودرام در این چند سال اخیر کدام سریال اینقدر بیننده داشته است؟

او افزود: برای این کار واقعا 9 ماه تلاش کردیم به خاطر اینکه خواستیم آن چیزی را که هدف‌مان است به مخاطب القاء کنیم اما دلخور از این هستم که برخی دوستان بی‌انصافی می‌کنند و کار را ندیده قضاوت نادرست می‌کنند. کار ما قطعا ضعف دارد اما چیزی که ما را خوشحال نگه می‌دارد اقبال عمومی مخاطبان است.

*** بازی الهام چرخنده تأثیرگذار بود

جلالی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود به چینش بازیگران این مجموعه اشاره کرد که رضایت‌بخش بوده است و توضیح داد:‌ اتفاقی که در این کار افتاد حضور الهام چرخنده در این مجموعه بود. حضور این بازیگر به دلیل قابلیت‌های بازیگری‌اش بود که از قبل می‌شناختیم و خیلی آگاهانه او را انتخاب کردیم. او از پس نقشش خیلی خوب برآمد و شاید یکی از بخش‌های گیرایی قصه ما و جذب مخاطب غیر از قصه، بازی الهام چرخنده بود که تأثیرگذار بود. در کنار آن سام درخشانی پارتنر خوبی شد و او نیز ایفای نقش متفاوتی نسبت به کاراکترهای قبلی‌اش داشت.

*** ریسک انتخاب بازیگران بسیار بالا بود

نویسنده «آوای باران»‌ در این مجموعه از ریسک انتخاب بازیگران گفت که بسیار بالا بود و توضیح داد: این ریسک به این علت بود که قصه ما در دو مقطع تاریخی پیش می‌رفت.

جلالی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود به بخشی از ضعف‌هایی که در این مجموعه وجود داشته است اشاره کرد و گفت: درست است منکر ضعف‌های «آوای باران» نیستیم. در طراحی صحنه، گریم و بخش‌هایی از تصاویر در فصل اول نیز ضعف‌هایی وجود داشت اما کلیت کار خوب بود.

این نویسنده درخصوص انتخاب بازیگران جوان برای مجموعه «آوای باران»، توضیح داد:‌ در انتخاب این بازیگران ریسک بزرگی داشتیم به جهت اینکه 80 درصد از آن‌ها اولین کارهایشان را تجربه می‌کردند. حتی آزاده زارع که در نقش باران هنرنمایی می‌کند، تجربه زیادی در تلویزیون و سینما نداشت اما با وجود اینکه نقش‌های آن‌ها بسیار پیچیده بود، به خوبی توانستند بیننده را با خودشان همراه کنند و در نتیجه می‌توان گفت کلیت انتخاب بازیگران خوب بوده است اما می‌توانست بهتر از این هم باشد.

***«آوای باران» چه خط قرمزی داشت؟

او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم‌نامه این سریال با خط قرمز مواجه شد به دلیل اینکه به کودکان کار می‌پردازد؟ گفت: به جرأت می‌گویم در این چند سالی که کار می‌کنم، «آوای باران» اولین فیلمنامه‌ای بود که ما در آن هیچ خط قرمزی نداشتیم یعنی اساسا تلویزیون و به ویژه مدیر شبکه سه سیما، همکاری‌های لازم را با ما داشته‌اند. هیچ دخل و تصرفی بر روی فیلمنامه صورت نگرفت و هیچ اذیتی نشدیم با وجود اینکه بخش‌هایی از این سریال کاملا خط قرمز بود.

نویسنده «آوای باران» افزود: خوشحال هستم که تلویزیون در پرداختن به بچه‌های کار به ما اعتماد کرد و نتیجه اعتمادش را در آمار بالای بیننده می‌توان دانست. از طرفی به دلیل اینکه شاخ و برگ این سریال را نزدند و به کار کمک کردند باعث شد که بیننده‌ی خود را داشته باشد و مردم پس از مدت‌ها پای تلویزیون بنشینند و کار خودمان را ببینند. از این بابت خوشحالیم که خط قرمزی نبود و ما خیلی راحت کارمان را انجام دادیم.

*** مگر انگ هندی‌ بودن بد است؟

نویسنده سریال «آوای باران» درخصوص خط قصه این سریال که برخی منتقدان آن را مشابه فیلم‌های هندی دانسته‌اند، اظهار کرد:‌ آیا پرداختن به قصه‌های هندی بد است. اگر بد است و سینمای هند و سینمای ضعیفی است پس چرا در تمام دنیا فیلم‌هایشان را می‌فروشند. حتی کشوری مثل آلمان تلویزیونی اختصاصی مربوط به سینمای هند دارد. سوال اینجاست چرا اینقدر سینمای هند پویاست و سالی چندین هزار فیلم می‌سازد و همه فیلم‌هایشان هم می‌فروشد؟ بنابراین این انگ، شبیه آن است که یک زمانی می‌گفتند فلان فیلم، «فیلم فارسی» است. حال این سینمای هند هم انگ جدیدی است که منتقدان می‌زنند در حالی که اطلاعاتی درخصوص سینمای دنیا ندارند و فقط یک چیزی را به عنوان تقلید یاد گرفتند و تکرار می‌کنند.

*** حرف پایانی نویسنده «آوای باران»

سعید جلالی درخصوص تیپ قصه «آوای باران» به یک نکته‌ اشاره کرد و گفت: اگر ما تیپ قصه‌هایی مثل «آوای باران» را در نظر بگیریم خیلی از قصه‌های کلاسیک و معتبر دنیا از جمله چارلز دیکنز، بینوایان، سیندرلا، آرزوهای بزرگ و اولیور تویست و ... همه قصه هندی می‌شوند. در حالی که قصه «آوای باران» نیز حول این ماجراها ساخته شد. کسانی که انگ فیلم هندی را می‌زنند بهتر است یک بار آثار ادبی دنیا را بخوانند و آن موقع متوجه می‌شوند که ادبیات نمایشی دنیا همه شبیه به هم است. با این تفاوت که یکی را در سینمای هند می‌سازند، یکی را در هالیوود و دیگری را هم در ایران. اما مهم، درست حرف زدن است و نوشتن قصه‌ای که مخاطب را پای تلویزیون بنشاند و آن را با قصه همراهی کند. (ایسنا)

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها