قصه تلخ سرنوشت تلخ و زندگی تلخ تری است که اکنون شماری از زنان هموطنان ما را در غبار گمشدگی و بیهویتی و حتی بیپناهی فرو برده است، این بانوان ایرانی گناهی ندارند جز اینکه روزی مانند همه دختران جوان به امید تشکیل زندگی رویایی به مردانی از آن سوی مرزها، «بله» گفتهاند.
عراقی، افغانستانی یا... فرقی نمیکند، بسیاری از زنان ازدواج کرده با اتباع بیگانه که مدارک قانونی هم ندارند، اکنون گرفتار روزهای سختی هستند.
حکایت زنان ایرانی بویژه بانوان اهل استانهای مرزی مانند کرمانشاه که با مردانی از آوارگان و پناهندگان عراقی پیمان زناشویی بستهاند، روح و روان هر انسان میهن دوستی را میآزارد.
زنانی که شوهران بیتعهدشان با فروپاشی رژیم بعث به زادگاه خود برگشتند و حتی پشت گوششان را هم نگاه نکردند که گویا اینجا زنی ستاندهاند و فرزندانی دارند.
اکنون این زنان باید در خانههای مردم رختشویی و نظافت کنند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه دارند، اما به نظر میرسد بر درد «بیهویتی» و گمنامی فرزندان محصول این ازدواجهای تلخ که به گفته مدیر کل اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری کرمانشاه عمدتا از نوع شرعی بوده تا قانونی، تاکنون هیچ طبیبی نسخهای عملی نپیچیده است.
* ۳۶۹ زن ایرانی و کرمانشاهی در عقد مردان عراقی!
مدیرکل اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری کرمانشاه گفت: از سال ۱۳۶۷ به این سو ۳۶۹ مورد ازدواج زنان ایرانی و کرمانشاهی با مردان عمدتا عراقی صورت گرفته که برای آنها پروانه ازدواج صادر شده است.
«اردشیر عزیزی» افزود: در همین مدت مردان ایرانی و کرمانشاهی نیز ۳۱۳ زن عراقی ستاندهاند که برای آنان نیز مجوز ازدواج صادر شده است.
وی گفت: از سوی وزیر کشور، اختیار صدور پروانه ازدواج به استانداران و اختیار صدور مجوز ازدواج نیز به مدیران کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانهای مرزی تفویض شده است.
عزیزی البته شمار ازدواجهای میان مردان و زنان ایرانی و عراقی در سالهای گذشته (در زمان جنگ تحمیلی) را بیشتر از این ارقام عنوان کرد و گفت: بیشتر این ازدواجها شرعی بوده تا قانونی که منشا پیدایش مشکلاتی شده بود و به همین دلیل این گونه ازدواجها در کمترین زمان و با کوچکترین اختلاف میان زوجین بخصوص در مورد ازدواج زنان ایرانی با اتباع عراقی به سرعت از هم میپاشید.
وی گفت: بعد از پایان یافتن جنگ، همسران زنان ایرانی عمدتا به کشورشان بازگشتند و زنان را به حال خود رها کردند و تعدادی از زنان با همسران عراقیشان به کشور محل تولد شوهران خود مهاجرت کردند اما به دلیل اختلافات فرهنگی و عدم تحمل فرهنگ آن کشور، ناچار به ایران بازگشتند که مشکلات زیادی برای آنان و فرزندانشان پیش آمده است.
* زنان بیمهریه و نفقه!
خبرنگار ایرنا پای صحبت چند تن از این بانوان که اکنون ساکن شهر کرمانشاه هستند، نشست.
«م - ح» بانویی که اصالتا اهل شهر قم است و اکنون در کرمانشاه زندگی میکند، گفت: سال ۷۳ با مردی از اهالی بصره که در کرمانشاه سکونت داشت و از آوارگان بود ازدواج کردم و ماحصل این ازدواج هم سه دختر ۱۶، ۱۵ و ۱۰ ساله است.
وی گفت: هفت سال است که شوهرم بیآنکه از جا و مکانش آگاهی داشته باشیم به عراق بازگشته است و با سه فرزند دانش آموز مجبورم ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان اجاره خانه پرداخت کنم و برای تامین مخارج زندگی هم ناچارم در خانههای مردم به کارگری و رختشویی و نظافت بپردازم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا مهریهای هم دارد که بخواهد آن را به اجرا بگذارد، گفت: برای اینکه تحت پوشش کمیته امداد بروم یکی از شرایط این بود که باید طلاق نامه داشته باشم به همین دلیل و بدون اینکه از قانون اطلاع چندانی داشته باشم اقدام به درخواست طلاق غیابی از دادگاه کردم و همان زمان در دادگاه گفتند که شما نمیتوانید مهریه را مطالبه کنید اما بعد از آنکه طلاق گرفتم تازه فهیمدم که سرم بیکلاه مانده و نه مهریهام وصول شد و نه از پوشش نهاد حمایتی خبری، از اینجا رانده و از آنجا مانده شدم!
ˈر - کˈ هم بانوی اهل کرمانشاه است که با اینکه یک فرزند دارد اما هیچ گونه حقوقی ندارد و تنها از کمیته امداد کرمانشاه هر دو ماه ۴۰ هزار تومان دریافت میکند.
وی گفت: شوهرم که اهل بغداد بود فوت شده است و زمانی هم که ازدواج کردم برایم مهریه ۵۰ سکهای تعیین شد، اما شوهرم بعد از فروپاشی رژیم بعث به کشورش بازگشت و در آنجا کشته شد و از سوی دولت عراق هم هیچ توجهی به این مسئله و کمک به خانواده وی نشد.
وی گفت: سال ۷۷ تنها با جاری شدن یک صیغه موقت ازدواج به عقد شوهرم درآمدم و اکنون با دخترم که محصول این ازدواج است و در کلاس اول راهنمایی درس میخواند زندگی میکنم و به این دلیل که توان پرداخت اجاره خانه را نداشتم ناچار شدم همه وسایل خانه را بفروشم و الان هم نزد عروسم زندگی میکنم.
* بیشناسنامه و بییارانه!
آنچه در این بین مایه ناراحتی بیشتر است، وضعیتی است که فرزندان محصول این ازدواجهای با اتباع بیگانه در آن دست و پا میزنند به طوری که آنان نه شناسنامه عراقی دارند و نه شناسنامه ایرانی، از دریافت یارانه ماهیانه که به شهروندان ایرانی تعلق میگیرد نیز محرومند.
خانم ح گفت: هر سه فرزندم شناسنامه ایرانی ندارند و فقط یک کارت پناهندگی دارند که برای تمدید آن باید سالی ۵۰ هزار تومان پرداخت کنیم، بچههای من از دریافت یارانه هم محروم هستند، چون ایرانی محسوب نمیشوند و متاسفانه حمایت چندانی هم از ما به عمل نمیآید.
وی گفت: به ما گفتهاند که برای فرزندانی که به سن ۱۸ سال برسند، شناسنامه ایرانی صادر میشود اما باید بگویم که دو سال طول میکشد که شناسنامه صادر شودف ضمن اینکه گرفتن شناسنامه دست کم ۷۰۰ هزار تومان هزینه دارد که از توان زنی بیسرپرست همچون من خارج است.
وی گفت: ۱۸ سال است که با عذاب زندگی میکنم و هیچ کسی را ندارم، گرچه پنج برادر و پدر و مادرم هم زندهاند اما آنها مرا به دلیل این ازدواج به کلی طرد کردهاند به طوریکه دیگر انگیزهای برای زندگی در شهر زادگاهم یعنی قم نداشتم و برای رفع مشکلاتم نیز به اغلب ارگانها نامه نگاری کردهام اما دریغ از یک اقدام مفید و برداشتن قدمی برای رفع مشکلات ما.
خانم کرمی هم با همین مشکل روبروست و از اینکه تنها دخترش بیشناسنامه است ابراز ناراحتی کرد و گفت: برای رفتن به شهری دیگر باید حتما به اداره اتباع اطلاع دهیم و اگر هم بخواهیم شب را در مهمانسرا یا هتلی سپری کنیم نیز مشکل داریم چون فرزندم شناسنامه ندارد، اتاقی به امثال ما نمیدهند.
یکی دیگر از زنانی که در سال ۶۸ با مرد عراقی ازدواج کرده و دو فرزند پسر و دختر دارد گفت: در زمان دولت آقای خاتمی قرار شد که برای فرزندانی که ازدواج والدین آنها قبل از تولدشان رسمیت یافته، شناسنامه صادر شود اما این کار هم محقق نشد.
وی که خواست نامش فاش نشود، افزود: خودم بیمارم و قبلا عمل جراحی انجام دادهام و در چنین شرایطی نیاز دارم که شریک زندگیام کنارم باشد که نیست و از سویی از گرانیها و درد نداشتههایم در عذابم، هرجا میرویم شناسنامه یا کارت ملی میخواهند که فرزندانم از آن بیبهرهاند.
وی اضافه کرد: این معضل بر روحیه بچههایم اثر گذاشته به طوری که فرزندم برای مسابقات کشوری قرآن پذیرفته شد، ولی چون مدارک هویتی نداشت حاضر به شرکت در آن نشد زیرا میگفت که با این وضع حتی اگر رتبه اول را هم بدست آورم، تحقیر میشوم نه تجلیل! پسرم هم در مسابقات شنا مقام اول را کسب کرد اما چون شناسنامه نداشت، حتی زیر سوال هم رفت!
این بانوی کرمانشاهی گفت: بچههایم گوشه گیر و منزوی شدهاند و دچار نوعی بیهدفی در زندگی هستند، ۱۴ سال است در حسرت یک زیارت قم یا مشهد هستیم اما چون مشکل جا و گرفتن هتل داریم حسرت به دل ماندهایم.
وی ادامه داد: بچههای من به دلیل نداشتن شناسنامه در سالهای گذشته درس نخواندند اما اکنون به روش جهشی توانستهاند خود را به مقاطع بالای تحصیلی برسانند، اما واقعا به بچههای ما از باب نداشتن شناسنامه ظلم میشود.
وی گفت: مدتی در عراق بودیم و زمانی که امریکا به عراق حمله کرد دخترم دچار تشنج شد و هنوز هم عوارض آن را دارد.
وی از دولت دکتر روحانی خواست به مشکلات خانوادهاش و صدها خانوادهای که در وضع مشابه به سر میبرند رسیدگی کند.
در این حال، مدیر کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری کرمانشاه از تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی در دوم مهر سال ۱۳۸۵مبنی بر اعطای تابعیت و صدور شناسنامه ایرانی برای فرزندان محصول ازدواجهای مرزی به شرطی که به سن ۱۸ سالگی رسیده باشند به عنوان گشایشی در وضع فرزندان این خانوادهها یاد کرد.
* قرارداد استرداد مجرمین میان ایران و عراق
اردشیر عزیزی گفت: اسفند سال گذشته میان دو دولت جمهوری اسلامی ایران و عراق قرارداد استرداد مجرمین امضا شد که بر این اساس اگر هر کدام از زنان ایرانی که مورد بیمهری شوهران عراقیشان واقع شدهاند، شکایت رسمی ارائه کنند و جرم نیز محرز شود، میتوانیم پیگیریهای لازم را به ویژه برای دریافت مهریه و نفقه انجام دهیم.
وی افزود: با کنسولگری عراق در کرمانشاه نیز در همین رابطه در حال انجام رایزنی هستیم.
عزیزی گفت: هم اکنون ازدواجهای زنان ایرانی با اتباع خارجی و بالعکس با استناد به ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی تا حد زیادی ساماندهی شده است، زیرا بر اساس این ماده قانونی زنان ایرانی برای ازدواج با اتباع خارجی باید اجازه رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
وی در عین حال بهترین اتفاقی که برای بچههای حاصل ازدواجهای زنان ایرانی با مردان عراقی میافتد را همان قانون مجلس که امکان صدور شناسنامه و اعطای تابعیت ایرانی از سن ۱۸ سالگی به بعد را میدهد عنوان کرد.
عزیزی در پاسخ به این پرسش که چه خدمانی هم اینک به زنان و خانوادههای بیسرپرست ناشی از ازدواجهای مرزی استان ارائه میشود، گفت: از سوی کمیته امداد به این خانوادهها کمکهایی میشود و اداره اتباع هم کمکهایی هر چند کم به این خانوادهها ارائه کرده تا از حداقلها برخوردار باشند.
* درخواست از رییس جمهوری و دولت
رفع مشکل بیهویتی فرزندان، ایجاد چتری حمایتی بر سر کانون این خانوادههای بیسرپرست یا بدسرپرست، برقراری یارانه نقدی فرزندان، پیگیری حقوق از دست رفته این بانوان در محاکم بین المللی و در تعامل با دولت عراق و رفع مشکلاتی مانند اشتغال فرزندان و مسئله مسکن، شاه بیت سخنان همه زنانی بود که با اتباع عراقی ازدواج کردهاند بنابراین به طور خلاصه همه خواستههای آنان از دولت تدبیر و امید همین چند سطر اخیر است و بس.
>> اعتدال
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد