چکامه‌چمن‌ماه بازیگر به‌شیراز خانه‌پدری‌اش سفر‌می‌کند تا از آنها خوشحالی‌و‌امید به‌زندگی را یاد‌بگیرد

اول کشور خودمان را ببینیم‌

من با کمال افتخار می‌گویم در شیراز به دنیا آمدم و مسلما شهر دوست داشتنی‌ام را بخوبی می‌شناسم. از زمان تولدم تا کلاس چهارم، در همین شهر زندگی کردم و بعد به تهران آمدیم. البته اقامتم در تهران موجب نشده که شیراز را فراموش کنم. زیرا هنوز هم که هنوز است دائم به شهرم سر می‌زنم.
کد خبر: ۶۰۴۹۱۹
اول کشور خودمان را ببینیم‌
دلبستگی من به شیراز دلایل متعددی دارد. مردم این شهر از غنی و فقیر گرفته، همه خوشحال هستند. گرچه دغدغه‌هایشان مثل تمام مردم ایران است، و اگرچه نگران بالارفتن قیمت دلار هستند و اگرچه گرانی‌ها برایشان مشکل‌آفرین است ولی در نهایت برای شیرازی‌ها مهم‌ترین چیز این است که خوشحال باشند.

من هر بار که به شیراز می‌روم حال و هوایم عوض می‌شود و با مردمان شهرم در این فکر همراه می‌شوم که زندگی چقدر خوب و ساده و قشنگ است. بارها شده، در مغازه‌ای که برای خرید می‌روم، با صاحب آنجا مشغول صحبت شوم و بدون آن که گذشت زمان را حس کنم، سرم را به سمت ساعت برگردانم و ببینم که بیش از دو ساعت است که در حال گپ و گفت هستیم. به نظرم شیراز محدود به حافظیه و تخت جمشید و پاسارگاد و باغ هایش نیست. همه می‌توانند با اهالی این شهر حال خوب را تجربه کنند.

در شیراز هیچ جای دیدنی یا آثار باستانی خاصی نیست که مهجور واقع شده باشد و از چشم گردشگران به این شهر دور مانده باشد. زیرا شیرازی‌ها وارثان خوبی برای دارایی‌های قدیمی شهرشان هستند، خصوصا آن بخش از دارایی‌های قدیمی که محافظت از آن در دست خودشان است.

یکی از دیدنی‌های شیراز که دوست دارم رسیدگی بیشتری به آن شود و مردم نیز بیش از پیش به دیدنش بروند، موزه‌ای است در زیرزمین نارنجستان قوام که در آن مجسمه شخصیت‌های بزرگ ایرانی را ساخته‌اند. این موزه می‌تواند به اندازه موزه مادام توسو گسترش پیدا کند و تعداد بازدیدکنندگانش افزایش پیدا کند.

من خیلی زیاد سفر می‌روم و بعضی از نقاط کشورم را آنقدر دوست دارم که ‌بارها به دیدنشان رفته‌ام. مانند ماسوله. بعضی از روزها صبح که از خواب بیدار می‌شوم دلم می‌خواهد به ماسوله بروم. کوله‌پشتی و دوربینم را بر می‌دارم و به راه می‌افتم. هیچ وقت آدم برنامه‌ریزی در زندگی‌ام نبوده‌ام. حتی اگر قرار باشد که با دوستانم قهوه بخورم از آنها می‌خواهم که دو ساعت قبل از قرارشان به من بگویند نه این که از امروز برای یک هفته دیگر و ساعت مشخص دیگری قرار بگذارند. بگذریم... از ماسوله می‌گفتم. ماسوله را به خاطر معماری عجیبش دوست دارم. این که سقف یک خانه حیاط خانه‌ای دیگر است... به نظرم معماری و طبیعت ماسوله خیلی شبیه زندگی است. علاوه بر این‌که، مردم ماسوله صمیمت و محبتی خاص دارند. و من هم خاطرات خوش زیادی در ماسوله دارم.

من طبیعت یعنی درخت و جنگل و... را بسیار دوست دارم. گاهی اوقات با دیدن یک برگ روزم خوب می‌شود. کویر را هم دوست دارم خصوصا عظمتی که در کویر من را مبهوت می‌کند، برایم جذابیت زیادی دارد. ولی با وجود این، یک ذره جنگل را به کویر ترجیح می‌دهم.

در سفرهایم خیلی مایل هستم که با افراد آن شهر یا روستا ارتباط برقرار کنم. و البته فضاهای قدیمی و آدم‌های قدیمی را هم بسیار دوست دارم. هر جا که قدیمی‌ها هستند و نشانی از گذشته‌های دور دارند، خوشحال می‌شوم. حتی دوست دارم در زندگی شخصی‌ام به جای دی‌وی‌دی از گرامافون استفاده کنم. و البته این کار را هم می‌کنم.

علاوه بر این که آدم‌های قدیمی را دوست دارم، دلم می‌خواهد با افراد غریبه بنشینم و گپ بزنم. راجع به خوشحالی‌هایشان، مهربانی‌هایشان،‌ خوبی‌های زندگی‌شان و.... بعد از آنها عکس بگیرم. یا حتی با همان دوربینم یک فیلمبرداری کوتاه کنم. مثلا برایم جالب است که با پیرمردی که با اخم یا با غم با دستان چروکیده‌اش مقابل بساطی که پهن کرده به صحبت بنشیم و از او عکس بگیرم. این‌گونه می‌فهمم که هموطنانم چه کسانی هستند. به چه چیزهایی فکر می‌کنند و حتی آرزوهایشان چیست.

مجموع این نگاه و افکارم باعث می‌شود تا همیشه دیدن بازار شهرها برایم جذاب باشد. چنین افرادی را در بازارهای قدیمی شهرها به راحتی می‌توان پیدا کرد.

من معمولا کارهایم را تنهایی انجام می‌دهم. مثلا تنها به رستوران می‌روم، تنها خرید می‌کنم، تنها به کافی شاپ می‌روم. و در این تنهایی بسیار هم خوش می‌گذرانم. سفرهایم نیز معمولا تنهایی است. در سفر دسته جمعی در نهایت باید نظر جمع اعمال شود و من دلم نمی‌خواهد نظرم را به دیگران تحمیل کنم. دوست دارم در سفر تنها باشم تا اگر دلم خواست از یک منطقه بیش از سه ساعت عکاسی کنم و اگر دلم خواست از یک منطقه به سرعت عبور کنم و به‌دنبال یافتن جاهای دیگر بروم.

اگر راه سفر نزدیک باشد معمولا با خودروی شخصی‌ام می‌روم. البته چون ناراحتی زانو دارم نمی‌توانم زمان زیادی در یک حالت مشخص بنشینم و به همین دلیل گاهی اوقات سفرهایم با هواپیما است و می‌دانم که در این سفرهای هوایی جاده و راه را که حرف‌های زیادی برای گفتن دارند، از دست می‌دهم.

همیشه دلم می‌خواهد یک نکته را به دیگر هموطنانم هم بگویم: مدتی است که رفتن به دبی و ترکیه راحت است. برای بعضی‌ها حتی ارزان به حساب می‌آید. ولی چقدر خوب است که ما اول کشور خودمان را ببینیم. ما توریست‌های زیادی داریم که از آمریکا و اروپا می‌آیند تا روستاهای ما را ببینند. ما باید وارثان خوبی برای مملکتمان باشیم. چون ایران خاک ماست. / ضمیمه چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها