اینجا لوکیشن سریال 56 قسمتی « کلاه پهلوی» است، سریالی تاریخی که پخش آن آبان ماه امسال، با نمایش حوادث شهریور 1320به پایان میرسد.
واقعهی کشف حجاب پشت سر گذاشته شده است. شهریور 1320 است و متفقین حمله کردهاند ...
به گزارش ایسنا ، هنوز دقایقی به حرکت اتوبوس به سمت لوکیشن «کلاه پهلوی» باقی مانده است که به جلوی در بلال جام جم میرسیم. چشم میچرخانیم و نگاهمان بر روی روابط عمومی شبکهی یک که دورتر از ما زیر سایهی درختی ایستاده و با تلفن همراهش صحبت میکند ثابت میشود به طرفش میرویم بعد از قطع کردن گوشی سلام میکند و میگوید هنوز همه نیامدهاند اما اتوبوس آماده است.
از او دربارهی تعداد مخاطبان و چگونگی دعوتشان برای بازدید از لوکیشن «کلاه پهلوی» میپرسیم، او میگوید: تعدادی از مخاطبان «کلاه پهلوی» خودشان در سایت این سریال برای بازدید از لوکیشنها اعلام علاقهمندی کردند و در حال حاضر هم نام 23 نفر از آنها در لیست ما نوشته شده است.
مدتی منتظر میشویم تا اینکه کم کم آن عده از مخاطبانی که قرار است با ما به لوکیشنها «کلاه پهلوی» بیایند از راه میرسند. سوار اتوبوس میشویم و با نیم ساعتی تاخیر اتوبوس به سمت شهرک غزالی به راه میفتد.
بالاخره بعد از گذشت زمانی به شهرک غزالی میرسیم. آفتاب میکوبد و سکوت در شهرک فریاد میزند. اولین جایی که جلوی چشممان قرار میگیرد مزون مادام بلانش است. خودمان را آمادهی بازدید از لوکیشنها میکنیم ولی قبل از بازدید برای پذیرایی ما را به سمت رستورانی کوچک که از ظاهرش مشخص است آنجا هم زمانی برای خودش لوکیشنی بوده است میبرند.
پس از پذیرایی برای بازدید از لوکیشنها راهی میشویم. در میانهی راه لوکیشنهای زیادی مقابلمان ظاهر میشوند که بخشی از آنها تخریب و به متروکهای تبدیل شدهاند.
درِ بزرگی که به دروازه میماند و بخشهایی از آن سوخته و درختهای نخلی که جلوی آن قرار دارد از لوکیشن یک اثر تاریخی حکایت دارد و در آن آفتاب، خیال ما را به زمانهای خیلی دور میبرد.
نمیدانیم لوکیشن کدام اثر است، از کنارش عبور میکنیم و جلوتر میرویم، یک تابلوی فلزی که فلش آن به سمت چپ است و بر روی آن نوشته شده است «به سمت کوفه» توجهمان را جلب میکند اما از آن هم مجبوریم به سرعت بگذریم تا از گروه جدا نمانیم اما به یادمان میسپاریم که در هنگام برگشت بر روی این لوکیشنها دقیقتر شویم.
همان طور که لوکیشنهای دیگر را برای رسیدن به لوکیشنهای «کلاه پهلوی» رد میکنیم، وحیدی - مدیر برنامهریزی این سریال - به ما و مخاطبانی که همراهمان هستند میگوید: «کلاه پهلوی» هیچ وقت تمام نمیشود و سالهای بعد هم میتوانید برای بازدید از لوکیشنهایش به اینجا بیایید.
نوید دری، دستیار کارگردان و بازیگر این سریال هم از مخاطبان که عدهایشان از شهرهای مشهد و ری آمدهاند تشکر میکند.
بالاخره بعد از طی مسیری کوتاه به شهر سامان میرسیم. روبه روی شهر میایستیم، درست مقابل نماد آویلیکس که فرخ «کلاه پهلوی»(امیرعلی دانایی) آن را به شکل یک میدان کوچک افتتاح کرده است.
***
جلوتر میرویم. تمام مغازههای شهر سامان پیشرویمان است و با اینکه پرنده هم در این شهر پر نمیزند، اما حس میکنیم واقعا در شهر سامان قدم میزنیم. از مقابل مغازههایی که فقط اسمشان روی شیشه گرد و غبار گرفته حک شده عبور میکنیم. گویی مدتهاست که همهی آدمها این شهر را ترک کردهاند و در حال حاضر سامان یک شهر تنها و بدون شهروند است که بخش هایی از آن هم تخریب شده است.
همانطور که از کنار مغازههای سامان عبور میکنیم وحیدی میگوید: تا آبان ماه پخش «کلاه پهلوی» تمام میشود.
او دربارهی لوکیشن هم توضیح میدهد: لوکیشن شهر سامان در واقع در محل لوکیشن سریال «هزار دستان» و «امام علی(ع)» ساخته شده و چون این لوکیشنها در حال تخریب بودند از زمین آنها برای ساخت دکورهای جدید استفاده شده است.
***
همیشه دوربینها معجزه میکنند و هر آنچه را که در کادر خود جا میدهند، بزرگتر از آن چیزی است که در واقعیت است. اینجا، لوکیشن «کلاه پهلوی» هم همینطور است حتی خیابانهای عریض سریال، در واقعیت کمعرض هستند.
از کنار مسافرخانهی پاسارگاد هم میگذریم و درست در مقابل ساختمان فرمانداری شهر سامان قرار میگیریم. یک ساختمان بزرگ و تاریخی که نسبت به سایر لوکیشنهای «کلاه پهلوی» سالمتر مانده است.
جلوتر که میرویم پیانوی بلانش را که بعدها به شادی ارث میرسد، پیش رویمان میبینیم اما آنقدر خاک گرفته است که آدم دلش برای آن پیانو که همانجا در معرض باد و افتاب و گرد و غبار رها شده میسوزد.
همه حواسشان به پیانوی بلانش است که ناگهان صدای الاغی که نمیدانیم از کدام طرف است در محوطه میپیچد و همه را به خنده میندازد.
***
وارد ساختمان فرمانداری میشویم همان ساختمانی که در ابتدا با این هدف که بعدها دفتر اداری شهرک غزالی شود ساخته شد، شاید به همین دلیل است که ساختمان فرمانداری محکمتر و سالمتر از بقیهی لوکیشنهاست.
جلوی در ورودی و در پاگرد داخل ساختمان که متروک است لباسهای زیادی که مربوط به بازیگران است ریخته شده، از پلهها که از جنس چوب است و بخشهای اندکی از آن تخریب شده بالا میرویم.
وارد اتاقی میشویم که سمت چپ آن وسایل گریم روی زمین و کلاههای پهلوی بر روی دیوار قرار داده شدهاند و در سمت راست اتاق نیز لباسهای بازیگران به صورت منظم و نامگذاری شده، در داخل کاور پلاستیکی بر روی جا لباسیهای متعدد آویزان شدهاند که بعد از پایان تصویربرداری به آرشیو شهرک میروند.
آنچه که توجهمان را به خود جلب میکند سقف اتاقهاست؛ سقفهایی کاذب، فقط بخشهایی از دیوارها و دکور که در کادر دوربین قرار میگیرند کامل ساخته و گچ کاری شدهاند.
در این ساختمان جز لباسهای بازیگران چیز دیگری دیده نمیشود و تمام وسایل گران قیمتی که در سریال میبینیم به خانه خود یعنی موزه برگردانده شدهاند.
به گفتهی یکی از عوامل این سریال از آنجا که بعضی از اشیایی که در سریال استفاده شده اصل آن وجود نداشته، مجبور بودند از اشیاء جدیدتر استفاده کنند؛ مثلا جیپی که در 100 سال پیش استفاده میشده در حال حاضر وجود نداشته و عوامل سریال مجبور شدند از جیپی که در 50 سال پیش استفاده میشده است استفاده کنند.
***
به سمت بالکن فرمانداری میرویم، دورنمای شهر سامان به خوبی دیده میشود.
بعد از بازدید از ساختمان فرمانداری سامان میخواهیم به دکور نظمیه هم برویم که به خاطر استفادههای دیگر راهش بسته است اما به جایش از لوکیشن خانه آقای مویدی سریال دیدن میکنیم.
یکی از مخاطبان میپرسد که خانهی محمدرضا شریفینیا، حاج رضای «کلاه پهلوی» کجاست؟ و یکی از عوامل پاسخ میدهد: لوکیشن خانهی آنها در ساوه است.
از بخشهای مختلف لوکیشنها بازدید میکنیم که بسیاریشان تخریب شدهاند و یکی از عوامل این مجموعه علت آن را اینگونه بیان میکند: دکورهایی که لازم نبوده خیلی از آنها استفاده شود، محکم ساخته نشدند به همین خاطر بیشتر تخریب شدند.
به لوکیشن بازارچه و مسجد جامع سامان هم میرویم.
اردستانی - طراح دکور سریال - که در این لوکیشن در میان ما حضور دارد درباره لوکیشن بازارچه میگوید: دکور این بازارچه از قبل ساخته شده بود و ما فقط کمی آن را مرمت کردهایم.
میخواهیم از بازارچه خارج شویم که دوباره صدای الاغ به گوش میرسد و همه را متوجه خود میکند. عدهای الاغ را پیدا کردهاند و به آن نگاه میکنند. در بازارچه در یک فرو رفتگی که به مسیر دیگری منتهی میشود الاغی سفید رنگ که حتما برای حضور در سریال است، در حال خوردن علفهای زرد و خشک اطرافش است و هر از گاهی هم سرو صدا میکند.
از الاغ و بازارچه دور میشویم و کم کم از شهر سامان هم خارج میشویم، در یادمان داشتیم که هنگام برگشتن به سراغ لوکیشنهای مخروبهای که بر سر راهمان دیدیم هم برویم.
دوباره به کنار تابلویی که روی آن نوشته به طرفه کوفه میرسیم. نزدیکتر میرویم. یک نفر با دست خط روی تابلو و زیر «به طرف کوفه» نوشته است حسین نیا به کوفه، کوفه وفا ندارد.
به سمت کوفه که نگاه میکنیم لوکیشن گِلی خانهای را میبینیم که نردههای هندسی شکلش ما را به یاد قطام میندازد، اینجا خانهی قطام در سریال «امام علی (ع)» میرباقری است.
رو به روی لوکیشن کوفه هم که دروازهای با درختهای نخل قرار دارد لوکیشن سریال «نردبام آسمان» است.
از محل لوکیشنهای بلا استفاده خارج میشویم و به لوکیشنهای جدید «کلاه پهلوی» که اکنون در بخشهایی از آن فیلمبرداری میشود، میرسیم.
***
یکی از عوامل سریال توضیح میدهد: این قسمتی که امروز تصویربرداری میشود، قسمت 50 تا 54 سریال یعنی شهریور 1320 و پایان «کلاه پهلوی» است.
برخی از بازیگرهای فرعی سریال را میبینیم که با گریم و لباسهای قدیمی در محوطه قدم میزنند و منتظر شروع فیلمبرداری هستنند.
زمانی که ما به محل فیلمبرداری میرسیم، امین حیایی هم آمده و قرار است بخشهایی از بازی او، سارا خویینیها، حسام نواب صفوی و آناهیتا دری ضبط شود.
صدای موسیقی «الهه ناز» امینالله رشیدی هم که در فضا میپیچد، بیشتر به ما حال و هوای آن دوران را میدهد.
دیگر ظهر شده و امین حیایی آماده میشود تا مقابل دوربین برود. به همین دلیل ما و مخاطبان را به جایی میبرند که دری - کارگردان «کلاه پهلوی» - نشسته و از طریق یک مونیتور کوچک که در مقابلش قرار دارد آنچه را که در صحنه مقابل دوربین اتفاق میفتد هدایت میکند.
در جایی که ما ایستادیم یک بازارچه است که زیر سقف آن از گرمی و نور زیاد خورشید درامانیم.
از اینجا خیلی خوب نمیشود در جریان بازی امین حیایی و آنچه که در جلوی دوربین رخ میدهد قرار گرفت، اما به خوبی میتوان پسرکی را دید که سینی بزرگی پر از بامیه بر روی سر خود گذاشته و در حالی که فریاد میزند «بامیه دارم بامیه»، از مقابل دوربین رد میشود و به داخل بازارچه میآید.
در مدتی که «دری» کات میدهد از بازارچه خارج میشویم و برای مصاحبه با طراح گریم سریال به اتاق گریم میرویم. اتاقی که نمای بیرونیاش به گونهای طراحی شده که انگار جزو یکی از مغازههای کنار خیابان است.
مهین نویدی - طراح گریم کلاه پهلوی - از مرد سالاری حاکم بر حوزهی گریم انتقاد میکند.
او همچنین درباره گریمها در کلاه پهلوی و سختیهای گریم در سریالهای تاریخ معاصر میگوید: تاریخ معاصر مشکلتر است چون تصاویرش همه موجود است و همه آنها را دیدهاند. ولی ما 100 درصد هم نمیتوانیم عین تاریخ گریمها را انجام دهیم؛ چون اگر بخواهیم نوع آرایش و فرم مو و ... را فرم همان زمان بگیریم، تماشاگر کم میشود. ما همیشه در صحنه، لباس و گریم یک تلفیقی از قدیم و جدید داریم تا یک تصویر خوبی ایجاد شود و مورد توجه دیگران باشد و در عین حال تاریخ را هم نشان دهیم.
***
بعد از مصاحبه با طراح گریم که به درازا هم میکشد از اتاق خارج میشویم، دیگر بخش اول تصویربرداری تمام شده و هنگام نهار است.
به داخل سلف غذاخوری بازیگران میرویم. امین حیایی با لباسی که برای بازی پوشیده است (کت و شلوار شیری رنگ) و دست گچ گرفته روی صندلی نشسته و با خبرنگاران صحبت میکند و دربارهی دست گچ گرفتهاش هم میگوید واقعا دستش شکسته و گریم بازی نیست.
قرار است بعد از نهار، بازی سارا خویینیها که تازه از راه رسیده و حسام نواب صفوی که هنوز در راه است و تا چند دقیقه دیگر میرسد ضبط شود.
بعد از نهار به ما خبر میدهند که دیگر باید کم کم راه بیفتیم و لوکیشن «کلاه پهلوی» را ترک کنیم.
برای مصاحبه با امین حیایی به سلف غذاخوریشان میرویم که او را در حال صحبت با سارا خویینیها و عدهای دیگر میبینیم. جلو میرویم و از او میخواهیم با ما مصاحبه کند؛ میگوید: الان با خبرنگاران دیگر اینهمه حرف زدم، با خانم خویینیها صحبت کنید.
رو به سوی خانم خویینیها میگوییم که با شما هم میخواهیم مصاحبه کنیم اما او به شدت امتناع میکند.
اما در نهایت وقتی که امین حیایی مطمئن میشود سوالاتمان تکراری و صرفا راجع به «کلاه پهلوی» نیست حاضر میشود با ما گفتوگو کند. با هم قدمزنان از سلف خارج میشویم و در همان حین که از او سوال میپرسیم ناگهان یک عده از مخاطبان جلویمان را میگیرند و از حیایی میخواهند تا با او عکس یادگاری بگیرند و او با روی خوش میپذیرد، منتظر میشویم تا عکس گرفتنها تمام شود.
امین حیایی که نقش کریم را در سریال «کلاه پهلوی» بازی می کند، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه در پروژههای سنگین چقدر بازیگران از نظر دستمزد تامین میشوند تا در نیمهی کار به سراغ کار دیگری نروند؟ میگوید: ما هیچوقت در هیچ کاری تامین نشدیم. یعنی هر کاری را هم که قراردادش را بستیم، به خاطر کار و احترام و ارزشی که برای آن کار قائل هستیم بوده است. به هر حال قیمتهایی را دوست داشتیم که هیچوقت اتفاق نیفتادند، همه جا هم مورد اعتراض قرار گرفتیم که دستمزدهای بالا و آنچنانی در تلویزیون میگیرم، ولی نه این خبرها نیست. آواز دهل از دور خوش است.
او ادامه میدهد: من در سریال «کلاه پهلوی» ماهی شش میلیون قرارداد داشتم. بروید ببینید کدام بازیگر برای تلویزیون با شش میلیون تومان بازی میکند؟ هیچکس چنین کاری نمیکند. من میدانستم که بازیگران سریال «مختارنامه» در آن زمان ماهیانه 18، 19 و یا 20 میلیون تومان قرارداد بستند. ولی ما «کلاه پهلوی» را با شش میلیون قرارداد بستیم و تا شش سال هم قراردادمان همین بود، در حالی که قیمت همهچیز بالا رفت، اما دستمزد ما به همان اندازه ماند.
حیایی سپس یادآور میشود که برای پول به دنبال پروژه «کلاه پهلوی» نیامده است و میگوید: به خاطر نقشم، فیلمنامه و عوامل خوب و بازیگران قوی به این سریال آمدم و اینکه این مجموعه کامل و پُر و پیمان بود و انگیزهای شد که من وارد کار شوم؛ وگرنه اگر به خاطر پولش بود هیچوقت با این قیمتها کار نمیکردم.
***
بعد از اینکه گفتوگویمان تمام میشود مدیر شبکهی یک - مهدی فرجی - را میبینیم که از راه رسیده و با خبرنگاران صحبت میکند.
فرجی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه با توجه به هزینههایی که برای ساخت سریال کلاه پهلوی شده، آیا تعداد مخاطبانش قابل قبول بوده است؟ بیان میکند: بله، حرفهای خیلی جدی و مهمی در این سریال زده میشود، اما طبیعتا گاهی ممکن است سریالهایی تولید کنیم که خودمان توقع بینندهی 80، 90 درصدی را از آنها نداشته باشیم، اگرچه «کلاهپهلوی» واقعا پربیننده است.
او ادامه میدهد: ما اگر بتوانیم در این سریال هفت - هشت مورد از رخدادهای ضد فرهنگی که در زمان پهلوی اتفاق افتاده است را بیان کنیم، حتی اگر این سریال ببینندههای متوسطی هم داشته باشد، برد زیادی کردهایم.
مدیر شبکه یک همچنین درباره انتقاداتی که به این سریال شده است، خاطرنشان میکند: انتقاد همیشه وجود داشته و شامل همه سریالها میشود. بارها گفتهام «کلاه پهلوی» یک تفاوتی با سریالهای دیگر دارد و آن اینکه سیاستهای فرهنگی رژیم پهلوی را نقد میکند. متاسفانه هنوز رژیم پهلوی در برخی از مکانها پایگاه دارد. بعضی منتقدان را که نقدشان را میخوانیم احساس میکنیم نقدشان از جنس کینه و نفرت نسبت به «کلاه پهلوی» است. گاهی اوقات سر خط این نقدها را هم در خارج از کشور میبینیم.
***
آفتاب در شهرک غزالی و لوکیشنهای کلاه پهلوی کم کم رنگ می بازد که گشتمان در شهر سامان و گفتگو با عوامل این سریال تاریخی هم به پایان میرسد. همراه با 23 بیننده پیگیر این سریال سوار اتوبوس میشویم و شهرک غزالی را با همهی دکورهایش ترک میکنیم.
گزارش: ایسنا - زهرا قدمی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد