حتما برای شما هم پیش آمده که از دست کسی ناراحت بوده و رابطه خود را با او قطع کرده باشید. در این مدت قطع رابطه یا قهر معمولا انسان‌ها به این فکر می‌افتند که فلانی در کدام بخش از زندگی من چه ظلمی به من کرد و چگونه با من بدرفتاری کرد. فهرستی از این ظلم‌ها و بدرفتاری‌ها در یک دادگاه یکجانبه در ذهن انسان ردیف می‌شود و سرانجام به ادامه قهر یا قطع رابطه می‌انجامد و نفرت را طولانی‌تر می‌کند. این مطلب نگاهی دارد به چند حادثه یا رفتار که در طول سال‌های اخیر باعث شده دیوار رابطه میان ایران و آمریکا همچنان بلند باقی بماند. این توضیح لازم است که در این مطلب از هر دو نظرگاه ایرانی و آمریکایی به ماجرا نگاه شده است.
کد خبر: ۶۰۲۸۸۱

آمریکایی‌ها چه می‌گویند؟

برای آمریکایی‌ها نخستین ماجرا در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ رخ می‌دهد، وقتی که دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران را تسخیر می‌کنند. آنها می‌گویند این کار خلاف قواعد بین‌المللی و اخلاقی بوده و در صورت تخلف کارکنان سفارتخانه، آنها باید اخراج می‌شدند نه این‌ که گروگان گرفته شوند. همین موضوع از نظر آمریکایی‌ها نخستین خشت بی‌اعتمادی است. البته ایرانیان در مقابل می‌گویند در شرایط انقلابی آن روزهای ایران تسخیر محلی که به عنوان جاسوسی و اقدام علیه انقلاب نوپای مردم شناخته شده امری طبیعی و حق ملت ایران بوده است. با این حال هنوز بعد از ۳۴ سال گذشتن از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا، این برهه از تاریخ به عنوان اولین خاطره تلخ آمریکایی‌ها از ایرانیان شناخته می‌شود.

دومین خاطره تلخ آمریکا باز هم مربوط به گروگانگیری است. آمریکایی‌ها معتقدند دست ایران در اسارت چند گروگان غربی و آمریکایی که در سال‌های پایانی دهه ۱۹۷۰ و کل دهه ۱۹۸۰ در منطقه خاورمیانه بخصوص در لبنان ربوده شدند، دیده می‌شود. البته ایران این موضوع را رد کرده است و می‌گوید گروگانگیری این آمریکایی‌ها بخشی از تنشی بوده که در آن سال‌ها در لبنان وجود داشته است. البته در خاطرات برخی مسئولان ایرانی همچون هاشمی‌رفسنجانی تلاش‌هایی برای آزادی این گروگان‌ها دیده می‌شود که با استفاده از عمق استراتژیک ایران در این کشور و جامعه شیعی آن انجام شده است.

اما چند بمبگذاری هم باعث شد که رابطه میان ایران و آمریکا شکرآب شود. سه بمبگذاری مهم، یکی در برج‌های خبر عربستان، دیگری در پایگاه نیروهای آمریکایی در لبنان و یکی هم در سفارت این کشور در بیروت باعث شد که باز هم انگشت اتهام آمریکایی‌ها به سوی ایران نشانه رود. با این حال این مسائل هم صرفا در حد اتهام باقی ماند و هیچ‌گاه در یک رویه دادرسی عادلانه بین‌المللی ثابت نشد. جالب این که بعدها به دلیل مسائلی مانند این بمبگذاری‌ها و چند اتهام دیگر، اموالی از ایران (مثل لوح‌های باستانی در موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو) توقیف شد تا غرامت شهروندان آمریکایی با آن پرداخت شود.

انتهای جنگ تحمیلی، اما حادثه دیگری باعث شد قفل چهارم بر رابطه ایران و آمریکا بخورد. جنگ نفتکش‌ها در خلیج فارس که از سوی عراق شروع شد؛ ایران و ایالات متحده را روبه‌روی هم قرار داد. آمریکا در پوشش برقراری امنیت خلیج فارس به عراق کمک می‌کرد تا بتواند ایران را از نظر تجاری ضعیف کند و مانع فروش نفت شود. ایران هم از طریق مین‌گذاری وسیع در خلیج فارس به این کنش، واکنش نشان داد و بعد از این، درگیری‌های مستقیمی میان قایق‌های تندروی ایران و ناوهای آمریکایی رخ داد. در عین حال آمریکایی‌ها بهانه‌های دیگری هم دارند. امنیت اسرائیل، موضوع حقوق بشر در ایران و مساله هسته‌ای سه موضوع دیگری است که از سوی آمریکایی‌ها دیده می‌شود و مانع اصلی در برقراری رابطه دو کشور است.

ایرانیان چه خاطرات بدی دارند؟

اما در طرف ایران وضع چگونه است. اولین کینه ایرانیان مدت‌ها قبل از آمریکایی‌ها شکل گرفت. وقتی در صبح بیست و هشتم مرداد بیدار شدند و دیدند آمریکایی‌ها و عده‌ای عناصر ایرانی به همراه اراذل و اوباش، کار نیمه تمام بیست و ششم مرداد را تمام کردند و دولت قانونی و منتخب محمد مصدق را از کار برکنار کردند. این کینه آن‌قدر عمیق و آشکار بود که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا در سال ۲۰۰۰ از چنین کاری ابراز تأسف کند و باراک اوباما دو بار در فاصله کوتاهی در همین سال جاری میلادی به چنین کاری اعتراف کند. البته اسناد سیا از این ماجرا چیزی را ناگفته نگذاشته است. در فاصله سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ شش حادثه و رفتار نفرت ایرانیان از آمریکا را عمیق کرد. حمایت از دیکتاتوری شاه، پناه دادن به او، قطع رابطه سیاسی و وضع تحریم اقتصادی و محدودیت‌های مالی و سپس حمله به ایران برای نجات گروگان‌ها. از این میان حمله به ایران در طبس با توفان شن مهار شد، اما قطع رابطه سیاسی و تحریم اقتصادی و محدودیت مالی تا همین روزها هم ادامه دارد. عاقبت حمایت از شاه هم در جریان تسخیر سفارت آمریکا دیده شد. این در حالی است که دخالت آمریکا در مناطق حاشیه‌ای و مرزی ایران را هم باید به این فهرست اضافه کنیم و البته بگوییم که آمریکا در جریان جنگ تحمیلی به صورت بارزی از عراق حمایت کرد.

آمریکایی‌ها اگر از مین‌گذاری در دریا برای ناوهای جنگیشان ناراحتند؛ ایرانیان از ساقط کردن هواپیمای ایرباس پرواز ۶۵۶ به مقصد دبی در انتهای جنگ نفتکش‌ها ناراحتند که باعث شد بیش از ۲۰۰ انسان بی‌گناه روی آب‌های خلیج‌فارس به شهادت برسند. ایرانی‌ها در سال‌های اخیر هم به نفرت خود از آمریکا افزودند. وقتی رئیس‌جمهور آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد، وقتی به بهانه حقوق بشر و حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی تمایل دولت آمریکا برای فشار به دولت ایران و ایرانیان را دیدند.

با وجود همه اینها می‌توان در عالم سیاست این نفرت‌ها را کنار گذاشت و پای یک میز نشست. در جایی که گفت‌وگو کردن بهتر از حرف نزدن و اضافه کردن تنفرها در ذهن است؛ به نظر می‌رسد برای گفت‌وگو بتوان توجیهی پیدا کرد، اما هیچ‌گاه این توقع صحیح نخواهد بود که به همین زودی‌ها نفرت‌های عمیق سی و چند ساله بخشیده شود و از خاطر جمعی برود. گو اینکه کفه ظلم‌ها به سمت طرف آمریکایی خیلی سنگینی می‌کند و این طبیعی است که ایرانیان در برقراری مجدد این رابطه احتیاط بیشتری به خرج دهند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها