زن و شوهر متهم منکر قتل هستند و جنازه مقتول نیز کشف نشده است

گره کور در معمای جنایی 10 ساله

ده سال از تشکیل پرونده قتل مرد مجرد به دست زوج جوان گذشته و این پرونده همچنان بدون مشخص شدن نتیجه، باقی مانده‌ است. این ده سال، زندگی زوجی را که متهم به قتل شده‌اند تحت تاثیر قرار داده است. آنها تنها عروس و دامادی هستند که چند ماه بعد از ازدواج‌شان به اتهام قتل به زندان افتادند و هنوز هم در حبس هستند، اما به یکدیگر وفادار مانده‌اند. ابهامات موجود در این پرونده همچنان حل نشده‌ باقی مانده و پرونده این زوج گره‌های کوری دارد. این پرونده دو هفته قبل در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی، ‌اما ادامه تحقیقات به جلسه آینده موکول شد. متهمان و شاکی پرونده نیز در این جلسه اعلام کردند از این روند خسته‌ شده‌اند و دیگر نمی‌توانند ادامه دهند.
کد خبر: ۶۰۰۶۶۷

نماینده دادستان تهران که در جلسه دادگاه حاضر شده ‌بود، در این خصوص می‌گوید: این‌که روند رسیدگی طولانی شده کاملا درست است، اما برای رسیدگی به پرونده قتل باید ادله کافی وجود داشته‌ باشد.

او درباره تشکیل پرونده می‌گوید: این پرونده اولین‌بار با شکایت مادر هرمز ‌ـ‌ مقتول پرونده ‌ـ‌ در دستورکار پلیس قرار گرفت. مطابق گزارشی که مادر مقتول داده ‌بود هرمز برای رفتن به قرار ملاقاتی از خانه خارج شده و در این مدت هم چند ‌بار با مادر و برادرش در تماس بود، اما بعد از آن ناپدید شد. با اعلام گزارش مفقودی این مرد، تحقیقات گسترده‌ای آغاز و مطابق بررسی‌های پلیس مشخص شد مرد جوان با زنی در ارتباط بود و آخرین‌ بار نیز با او تلفنی صحبت‌ کرده ‌است. این زن که رکسانا نام‌ دارد بازداشت شد و اعتراف کرد با هرمز ارتباط داشته و در تحقیقات بعدی مشخص شد رکسانا و شوهرش حامد در قتل هرمز نقش‌ داشته​اند. حامد اعتراف کرد با همسرش نقشه کشیده‌ و مرد جوان را به خانه کشانده، بعد در یک لحظه با وارد آوردن ضربه به بدن مقتول، او را به قتل رسانده و سپس جسدش را در قیر سوزانده​اند. ما تحقیقات زیادی در این خصوص انجام دادیم و بازپرس چند ‌بار شخصا متهمان را مورد بازجویی قرار داد و آنها اعتراف کردند هرمز را کشته‌اند. حتی محلی را که جسد را رها کرده‌ بودند نشان دادند. از آنجا که جسد را در بشکه قیر انداخته و سوزانده‌ بودند ما نتوانستیم جنازه را پیدا کنیم، چون احتمالا به طور کامل از بین رفته ‌است، اما دلایل دیگری که قتل را ثابت کند وجود دارد.

نماینده دادستان در مورد این دلایل می‌گوید: لباس‌های مقتول در محل از بین بردن جسد پیدا شده ‌است حتی کفش‌های او هم کشف شده و آنچه متهمان در اعترافاتشان گفته‌اند کاملا درست است. آنها جسد را از بین بردند تا چیزی باقی نماند و بازداشت نشوند، اما از آنجا که محل از بین بردن جسد یک مکان متروک و زباله‌دانی بوده و جسد نیز در قیر ذوب‌ شده، بنابراین آثاری پیدا نشده ‌است. نکته دیگری که باید در این خصوص اشاره کنم این است که متهمان جزئیات قتل را به طور کامل توضیح داده‌اند و انگیزه‌ هم برای این قتل وجود داشته‌ است. آخرین تماس مقتول هم با رکسانا بوده، بنابراین از نظر دادسرا متهمان مرتکب قتل شده‌اند و باید محاکمه شوند.

او در مورد نواقص پرونده می‌گوید: تنها نقصی که دادگاه به تحقیقات وارد کرد پیدا نشدن جسد بود که از نظر دادسرا به دلیل این‌که جسد را از بین برده‌اند، کشف آن امکان‌پذیر نبوده‌، اما دلایل دیگر موید آن است که هرمز به قتل رسیده‌ است.

کدام قتل؟

حامد می‌گوید آنچه اعتراف کرده دروغ است و او قاتل نیست. او می‌گوید: سه ماه بود که با رکسانا ازدواج کرده‌ بودم. او به من گفت مردی او را مورد آزار قرار داده و اذیتش می‌کند. خیلی ناراحت شدم.

ما تازه‌عروس و داماد بودیم و این حرف یعنی آتش به زندگی من. می‌گفت مرد مزاحم دست‌بردار نیست و دوباره می‌خواهد به خانه بیاید. گفتم بگو بیاید. وقتی مرد تماس گرفت، زنم گفت بیا خانه تنها هستم. من در خانه‌ بودم، او وارد خانه من شد و می‌خواست به زنم نزدیک شود که با چوب زدمش. چند ضربه وارد کردم و او از حال رفت، بعد دست و پایش را بستم و دوستم را خبر کردم. ما او را سوار خودرو کردیم و به بیابان‌های اطراف تهران بردیم. جایی که رفتیم، زباله‌دانی بود. با لگد او را بیرون انداختیم و بعد سوار خودرو شدیم و برگشتیم.

متهم می‌گوید: هرمز آن موقع زنده‌ بود وقتی‌که بیرون انداختیمش، نفس می‌کشید. مدتی بعد پلیس سراغ من و زنم آمد و ما را بازداشت کرد، من نمی‌دانستم باید چکار کنم. از طرفی نمی‌خواستم دروغ هم بگویم، چون واقعا او قصد تجاوز داشت و من هم زدمش، البته نکشتمش.

همین اتفاقی را که افتاده‌ بود به پلیس گفتم. به من گفتند تو او را کشته‌ای. گفتم نکشتم. با هم به جایی رفتیم که هرمز را در آنجا رها کرده‌ بودم، لباس‌هایش را پیدا کردند و گفتند تو باید بگویی جسدش را چه کردی. هرچه گفتم من کاری نکردم، دست‌بردار نبودند، من هم برای این‌که از زیر فشار بازجویی خارج شوم، گفتم جسدش را در قیر سوزاندم و ذوب شد. راستش این را گفتم تا راحت شوم چون راهی نداشتم. جسدی وجود نداشت اگر به بودن جسد اعتراف می‌کردم، به من می‌گفتند دروغ گفتی چرا جسد نیست و دوباره بازجویی شروع می‌شد.

این مرد در ادامه می‌گوید: زندگی‌ام سیاه شد. سه ماه از ازدواجم گذشته بود که این اتفاق افتاد. من و زنم گاهی در زندان همدیگر را می‌دیدیم و در این مدت بچه‌دار شدیم، دختر زیبایم در زندان به دنیا آمد و بعد همسرم مجبور شد او را به خانواده‌اش بدهد تا دخترک در زندان بزرگ نشود. من تازه‌دامادی بودم که به دلیل هوسبازی یک نفر دیگر زندگی‌ام نابود شده‌ بود.

ده سال است برای شرفم در زندان هستم. من هم دیگر نمی‌توانم این وضع را تحمل کنم. اگر می‌خواهند من و همسرم را قصاص کنند، اشکالی ندارد من برای شرفم پای چوبه‌دار هم می‌روم، اما اگر بعد از سال‌ها هرمز پیدا و معلوم شد زنده است جواب دخترم را چه کسی خواهد داد و به او چه می‌گویند، وقتی بداند پدر و مادرش را برای مردی که زنده ‌بود قصاص کرده‌اند. البته من می‌دانم چون بی‌گناه هستم، اعدام نمی‌شوم و به خداوند متعال و کمکش هم معتقد هستم.

همسر این مرد نیز همین حرف‌ها را تکرار می‌کند و می‌گوید اصلا قتلی اتفاق نیفتاده و آنها بی‌دلیل در زندان هستند.

رضایت نمی‌دهم

مادر هرمز که تنها ولی‌دم اوست، می‌گوید: اطمینان دارم این زوج قاتل هستند. پسرم مغازه‌دار و مجرد بود و من از مسائل شخصی او اصلا خبر نداشتم. پسرم روز حادثه از خانه بیرون رفت. چون روز تعطیل بود می‌خواست در خانه بماند، اما با دوستش قرار داشت. چند ساعتی گذشت و برنگشت. وقتی تماس گرفتم گفت چون روز عید است فروشش زیاد بوده و می‌خواهد چند ساعت دیگر بماند.

او با برادرش هم تلفنی صحبت کرده ‌و قرار بود آنها با هم به خانه بیایند. به من هم گفت ظهر می‌آید. آن طور که همسایه‌های مغازه‌اش می‌گویند او تا ظهر در مغازه بوده، بعد مغازه را بسته و دیگر نمی‌دانم کجا رفته ‌بود، اما پلیس می‌گوید تلفنش نشان می‌دهد با زنی حرف زده ‌است. آن زن رکسانا بود. او و شوهرش برای پسرم نقشه کشیدند، او را به خانه بردند و کشتند. اگر رکسانا زن درستی بود، چرا باید این کار را می‌کرد. پسرم مجرد بود حتی اگر او هم به رکسانا پیشنهاد داده‌ بود این زن که متاهل بود، چرا قبول کرد؟ او دروغ می‌گوید. پسرم را کشتند، بس نبود، حالا می‌خواهند خـــانواده ما را بی​آبرو کنند.

این زن می‌گوید به دستگاه قضایی اعتماد دارد و می‌داند اگر حق‌باشد، عاملان قتل مجازات می‌شوند. او می‌گوید: ما مدارک زیادی داریم که نشان می‌دهد آنها مرتکب قتل شده‌اند. لباس‌هایی که پسرم در روز گم شدنش پوشیده ‌بود، جایی پیدا شد که دو متهم می‌گویند جسد را رها کرده‌اند. آنها خودشان به قتل اعتراف کرده و حتی گفته​اند چطور جسد را از بین برده‌اند، پس چطور حالا منکر هستند؟ پسرم را کشتند و حتی جسدش را به من ندادند که لااقل برای دیدنش بروم. ده سال است که عزیزم را از دست داده‌ام و دیگر توان ندارم این درد را این‌طور تحمل کند. اگر قاتل هستند اعدامشان کنند، اگر نه پرونده را ببندند و دنبال قاتل بگردند، اما این را بدانند که اگر این دو قاتل باشند من رضایت نخواهم داد و آنها باید اعدام شوند.

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها