شمال کشور در خاطره همه ما همیشه یادآور ساحل دریا ، جنگل ، بوی نم ، آب تنی و... بوده است ، با هوایی که هربار ریه ها را از آن پر کرده ایم نشاط موقتی یک زندگی لذتبخش به زیر پوست مان سر خورده است.
کد خبر: ۵۸۷۷۵
ساعتی از نیمه شب گذشته است. پیکانی که من و یکی از بازیگران سریال را به بابلسر می برد ، ساعتی قبل از تهران حرکت کرده و حالا در سکوت ممتد شب ، جاده را دنبال می کند. آنچه آرام آرام از مقابل چشمانم رژه می رود ، با آن تصویر همیشگی شمال تفاوت زیادی دارد. انگار در کارگاهی ساختمانی حرکت می کنیم.
هجوم سیمان و آهک و تیرآهن به این منطقه سرسبز ، شهرهای حاشیه دریای خزر را به یکی از محله های شهر تهران تبدیل کرده است.
در دو طرف جاده برج و ساختمان بالارفته و بسختی می توان برای چند دقیقه نگاه خود را به دریا دوخت.
محمدتقی رنجبر و حسن میر چولی در سومین همکاری مشترک خود ، این بار داستان دیگری را درباره مشکلات زوج های جوان مقابل دوربین می برند.
«هتل پاپلی» روایتی از چگونگی تبدیل شدن ماه عسل زوجهای جوان به ماه سرکه - شیره است. این تعبیر طنزی است که صبح روز بعد از زبان یکی از دست اندرکاران درباره این سریال می شنوم.آسمان شمال کشور بعد از باران شب قبل به آرامش رسیده است.
در یکی از ویلاهای مجتمع تفریحی -آموزشی بانک رفاه در بابلسر همراه گروهی از دست اندرکاران سریال و بازیگران ، پس از صرف صبحانه ، به جمع عوامل تولید می پیوندیم.
در یکی از ویلاهای همین مجتمع ، پنجره ها با پتو پوشانده شده تا بتوان از فضای داخل اتاق به عنوان فضای شب استفاده کرد.این توضیحات را فرید کلهر دستیار کارگردان و برنامه ریز سریال می گوید.
کلهر فیلمنامه ای در دست دارد و از روی آن به روشنک عجمیان ، بازیگر نقش فرشته می دهد.عجمیان همان بازیگری است که 2 سال قبل با ایفای نقش در سریال «کوچه اقاقیا» در میان بینندگان سیما جایگاه خوبی پیدا کرد. حالا او در این سریال نقش زنی را ایفا می کند که با مرد مسنی ازدواج کرده و حالا به دلیل گرفتاری و مشغله بیش از حد همسرش ، مجبور است به تنهایی به مسافرت بیاید.میرچولی ، تهیه کننده سریال با تلفن همراه خود با مرکز مازنداران گفتگو می کند.این سریال به صورت مشترک توسط شبکه اول سیما و سیمای مازندران تهیه می شود و گاه نیاز به هماهنگی هایی است که انجام آن به مکالمه ای طولانی نیاز دارد. پس از پایان این مکالمه ، او طی گفتگوی کوتاهی توضیح می دهد این سریال در30 تا 40 قسمت تولید می شود و کلا شامل 7 اپیزوداست.
پیش تولید آن از مرداد ماه آغاز و پس ازحدود 2 ماه ونیم سر انجام در این منطقه مقابل دوربین رفت.
به گفته وی 50 درصد از سریال در همین لوکیشن مقابل دوربین می رود. از او درباره این همکاری مشترک می پرسم. پاسخ می دهد: معمولا برای تولید سریال های شهرستانی بودجه زیادی صرف نمی شود ، اما طی همکاری خوبی که این مرکز با ما داشته ، امکانات خوبی همچون فیملرو ، پروچیپ ، تراولینگ ، کرین و... برای ساخت این سریال در اختیار ما قرار گرفته است.


برگزاری جشن عروسی برای عروس و داماد بی بضاعت



روشنک عجمیان و نرگس مینایی ، دو بازیگری هستند که در این سکانس مقابل هم بازی دارند.عجمیان در نقش فرشته و مینایی در نقش مریم ایفای نقش می کنند. مینایی در داستان ، نقش مشاوری را به عهده دارد که همراه امید زندگانی به این هتل می آیند. اینجا محلی است که زوجهای جوان برای گذراندن ماه عسل به آن می آیند. نقش مدیر آن را محسن زهتاب ایفا می کند که دایی مریم است.
امید زندگانی در نقش مجید ، کارگردانی است که می خواهد فیلمنامه ای درباره مشکلات زوجهای جوان بنویسد.حضور این مشاور و کارگردان در این محل ، محمل خوبی برای بررسی مشکلات این زوجها از نزدیک است.حالا مریم به دیدن فرشته آمده است.

  • «هتل پاپلی» روایتی از چگونگی تبدیل شدن ماه عسل زوجهای جوان به ماه سرکه - شیره است

  • آنها تصمیم گرفته اند با کمک مالی فرشته برای عروس و دامادی که وضع مالی خوبی ندارند ، جشن بگیرند. آنها می خواهند با این کار خاطره خوبی برای این زوج به جا بگذارند. جالب است بدانید در طول داستان ،هیچ گاه همسر فرشته را نمی بینیم و تنها صدای او را می شنویم و عکسی از او را در قاب عکس می بینم.عکس هم متعلق به آقای عظیمی یکی از رانندگان گروه است.
    اگر دوست دارید تا از جزییات این عروسی باخبر شوید ، باید کمی صبر کنید. گروه تولید تا زمان ناهار به تصویر برداری این بخش می پردازند. با توجه به این نکته که کار قرار است پس از پخش دوبله شود ، سرعت گروه زیاد است ، اما این سرعت باعث نمی شود تنوع نماها و حساسیت های کارگردان در بازی گرفتن از بازیگران رعایت نشود.
    با ضبط این صحنه ها دستیار کارگردان روی دیالوگ ها خط می کشد و منشی صحنه برگه هایی را پر می کند. همه اینها به معنای پیشرفت کار و این چیزی است که برای همه اعضای گروه شیرین و جذاب است.


    نیمه پر لیوان



    در بعد از ظهر یک روز کاری ، در حیاط مقابل محل اقامت کارگردان ، با رنجبر گفتگو می کنم. او دانش آموخته سینماست ، از دانشگاهی در شهرک چینه چیتای رم.
    پیش از انقلاب برای ادامه تحصیل به ایتالیا می رود و پس از پایان تحصیلاتش مدتی در یک شبکه استانی فعالیت می کند ، اما در روزهای آغاز جریان انقلاب ، به ایران باز می گردد و مدتی بعد در صدا وسیما فعالیت خود را آغاز می کند. از جمله برنامه هایی که ساخته می توان به «سیمای اقتصاد» اشاره کرد که در سالهای دهه 60 ، با آقای اقتصادی مشهور بود. رنجبر کلاه بره ای بر سر دارد و ته لهجه ای گیلکی که یادگار محل تولدش بندر انزلی است.
    ابتدای گفتگویمان تاکید می کند که: فیلمنامه این سریال به دنبال دادن پیام مستقیم به مخاطب نیست.
    ساختار فیلمنامه به گونه ای است که تجربه های شیرین زندگی زوجهای جوان و مسائل مثبت زندگی آنها را بسط می دهد و مسائل منفی را به صورت غیرمستقیم طرح می کند. پایان داستان ها امیدوارکننده است. به قول روانشناسان در این کار بیشتر نیمه پر لیوان دیده می شود.به تعبیر دیگر، این سریال سعی دارد موضوع دوست داشتن را مطرح کند.می پرسم: آیا این مجموعه مخاطب شهرستانی را نیز مورد توجه قرار می دهد؛
    پاسخ می دهد: دراین مجموعه تنها به زندگی خانواده های تهرانی پرداخته نشده و زندگی خانواده های شهرستانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
    به اعتقاد او، مخاطبان یک مجموعه نباید احساس کنند که مسائل خودشان را با الگوی خط کشی شده و تکراری یک خانواده مرکز نشین می بینند.آنها باید احساس کنند که به طور مستقیم به مسائل آنها هم پرداخته می شود.کارگردان را با مشکلات و گرفتاری های کاری اش تنها می گذارم و به سمت غذا خوری می روم.


    عروسی



    امشب قرار است یک جشن عروسی در رستوران مجتمع برگزار شود.از صبح گروه های مختلف برای تصویر برداری این صحنه تدارک خود را آغاز کرده اند.برای این صحنه نیاز به تعدادی از اهالی محلی است که توسط چند تن از همکاران سریال از شهر بابلسر می آیند.گروه صحنه نیز در حال آماده کردن محل هستند.این آماده سازی با کمک تعداد زیادی بادکنک ،ریسه و سایر وسایل تزیینی انجام می شود.قرار است این محل به یک سالن مناسب برای برگزاری جشن عروسی تبدیل شود.محمد تیموری نویسنده سریال نیز امروز به جمع دست اندرکاران پیوسته است.
    دقایقی با هم قدم می زنیم و او در چند جمله ،کلیت کار را برایم توضیح می دهد.به گفته تیموری مسائلی همچون :عدم شناخت زوج های جوان نسبت به یکدیگر، تصمیم گیری از روی عواطف ،بافت سنتی خانواده ها و عدم توجه آنها به مسائل زوج های جوان بخشی از مسائلی است که در این داستان به عنوان گره داستانی بیان می شود.او در توصیف بیشتر داستان به چند نمونه اشاره می کند: مثلا در یکی از قسمت ها حیدر که یک شاگرد مکانیک است ،دختری را از داخل چاله مکانیکی می بیند و بدون هیچ شناختی عاشق او می شود.او به دلیل فوت مادرش با عمه خود به خواستگاری می رود که پیر زنی حراف است و یک کلاغ را چهل کلاغ می کند. همین مساله دردسرهایی را برای او به وجود می آورد.در داستانی دیگر مساله تالاسمی مطرح می شود و در یکی دیگر از داستان ها به زندگی زوج جوانی پرداخته می شود که بدون اطلاع خانواده خود با تصوری کودکانه قصد ازدواج با هم را دارند.از او می پرسم: پاپلی به چه معنا است؛ می گوید:در زبان گیلکی به معنای پروانه است.


    ماه عسلی در پشت دیوارهای هتل پاپلی



    رنجبر به همراه عباس باقریان مدیر تصویر برداری در حال بررسی صحنه هستند. مهرداد نظری در نقش داماد کت و شلواری طوسی با پیراهن یقه اسکی پوشیده است.نقش عروس را هم مهناز غمخوار ایفا می کند که پیش از این در سریال خانه ای در تاریکی نقش کلفت را ایفا کرده است. رنجبر به میهمان ها درباره صحنه توضیح می دهد:
    این عروس و داماد بعد از ازدواج برای ماه عسل به این هتل آمده اند اما چون پول نداشتند ، به جای آمدن به این هتل پشت دیوارهای آن چادر زده اند و فرشته که امشب شب تولدش است و همسرش نیامده ، تصمیم می گیرد تا برای آنها جشن بگیرد.با این توضیح مقدمات کار آغاز می شود.مجری مراسم هم یکی از افراد محلی دعوت شده از بابلسر است.ابتدا بخش های مربوط به حضور او بر روی سن و برگزاری برنامه شاد و مفرح او تصویر برداری می شود. من هم به همراه عوامل پشت دوربین ، روی مبل های راحتی که در انتهای سالن چیده شده نشسته ام و صحنه را می بینم. کنار من مردی مسن نشسته که همسر ، دختر و دامادش در میان میهمانان نشسته اند.عوامل تولید از تمامی ظرفیت های موجود استفاده کرده اند و حتی میهمان های هتل را هم به این جشن دعوت کرده اند.مرد خمیازه ای می کشد.او فردا صبح عازم تهران است و از من می پرسد که آیا تصویر برداری این بخش امشب تمام می شود که او بتواند فردا به تهران برود؛ به او اطمینان می دهم که تا چند ساعت دیگر او می تواند در کنار خانواده اش باشد.حالا مجری در میان میهمانان با تحرک زیاد حرکت می کند. او در حال برگزاری یک مسابقه است. ساعتی بعد زمان استراحت فرا می رسد.میهمان ها برای صرف شام عازم تالار پذیرایی روبرو می شوند.
    صرف چلو کباب این مجلس را به مجالس عروسی بسیار شبیه کرده است.همه لباس های شیکی به تن دارند و لبخند می زنند. ساعتی بعد کم کم خمیازه ها آغاز می شود و حالا این هنر کارگردان است که بتواند در چند ساعت باقیمانده ، این سکانس سخت و مفصل را با خیر وخوشی ، پیش از خسته شدن میهمان هابه خاتمه برساند.



    رضا استادی
    newsQrCode
    ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

    نیازمندی ها