امسال و به صورت خاص در تاریخ ساخت برنامههای مناسبتی تلویزیون، شاهد تمام شدن پروسه تولید و آماده شدن سریال ویژهای در ژانر کمدی به نام «خروس» به تهیهکنندگی علیرضا ابراهیمی دلیجانی و کارگردانی سعید آقاخانی هستیم که چند ماه قبل از فرا رسیدن مناسبتش برای سفره افطار شبکه دوم سیما آماده میشود.
وقتی اسم سعید آقاخانی بهعنوان کارگردان اثری در خبرها میآید، مخاطب انتظار کار طنز دارد و این خود نشاندهنده سبک کاری این بازیگر، نویسنده و کارگردان تلویزیون است تا مخاطبانش را در بازار بلبشوی کارهای تلویزیونی که بهعنوان طنز به مخاطب تحمیل میشود، نمونه منطقیای از طنز ارائه کند.
نام حمید لولایی، جواد رضویان، یوسف تیموری و سپند امیرسلیمانی در فهرست بازیگران سریال خروس کفایت میکند تا در ماه رمضان امسال منتظر اثر جذابی از جمع دوستان قدیمی باشیم و مرضیه صدرایی که در دو کار گذشتهاش «مهمانان ویژه» و «تهران پلاک 1» خود را بهعنوان یک استعداد جدید در بازیگری طنز معرفی کرد نیز در کنار آنان به همراه هنرمندی کریم اکبریمبارکه، عزتالله مهرآوران و ملیکا شریفینیا، چیدمانی از بازیگرانی هستند که بر این مدعا صحه میگذارد.
«خروس» روایت جالبی از زندگی پدری است که دچار مشکل غیرمنتظرهای میشود. این مشکل خانواده را به تکاپو میاندازد و پسر خانواده با همفکری دوستانش تلاش میکنند چارهای برای رفع این مشکل بیندیشند. در نقشه بچهها، مغز متفکر یک خروس است.
هر سکانس، مانند یک صفحه حوادث روزنامه
علیرضا ابراهیمی دلیجانی، تهیهکننده سریال خروس درباره روند کار تولید چنین توضیح میدهد: در دی ماه 91 با شبکه دو صحبت شد و مصطفی کیایی نگارش را آغاز کرد و از اواسط دی پیش تولید و از اواخر همان ماه تولید را آغاز کردیم و با توجه به تعدد لوکیشنها که البته در تهران بود، خدا را شکر با برنامهریزی دقیق، همانگونه که انتظار داشتیم در 75 جلسه تصویربرداری کار خوب پیش رفت و به پایان رسید و براساس تصمیمی که مدیران محترم گرفتند، قرار است این سریال در26 قسمت 30 دقیقهای برای ماه مبارک رمضان امسال از شبکه دو سیما پخش شود.
وی با اشاره به گروه حرفهای که او را در این سریال همراهی میکنند، میگوید: طبق توافقی که با سازمان داشتیم قرار بر این شد کار را با بودجه خودمان تولید کنیم، ولی در طول کار حمایتهای معنوی مدیران شبکه همواره شامل حال ما شد و همه گروه نیز همت کردند تا بتوانیم کار خوبی را به سرانجام برسانیم که از تک تک آنها تشکر میکنم.
این تهیهکننده درباره حال و هوای قصه سریال میگوید: نصرتکیا، پدر خانواده قصه، با بازی کریم اکبری مبارکه با ناراحتی قلبی وارد بیمارستان میشود و عمل قلب باز میکند. پیش پرداختی توسط داماد خانواده با بازی سپند امیرسلیمانی تهیه شده، اما موقع ترخیص، بیمار پولی برای تسویه حساب ندارد که به بیمارستان بدهد و اسماعیل که پسر کیاست و جواد رضویان نقش آن را بازی میکند، سعی میکند با کمک دوستش کامران با بازی یوسف تیموری، یک جوری پدر را از بیمارستان بیرون بیاورند که داستانهای بسیار جالب و دیدنی را رقم میزند.
او که هر سکانس این سریال را به یک صفحه حوادث روزنامه تشبیه میکند، معتقد است در هر سکانس شاهد اتفاقاتی هستیم و قصه طوری پیش میرود که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
این تهیهکننده در پایان از سریال بعدی خود با کارگردانی سعید آقاخانی خبر داد که توسط مصطفی کیایی در مرحله نگارش است و همچنین به اولین فیلم سینمایی آقاخانی اشاره میکند که در دستور کارشان قرار دارد و بزودی خبرهایش اعلام خواهد شد.
بخشی از فیلمنامه
امیر معقولی، دوربین بهدست برای گرفتن سکانس جلوی بیمارستان آماده است. تاکسی جلوی در بیمارستان توقف میکند و همدم همراه دخترش فرانک و پسرش حمیدرضا از تاکسی پیاده میشوند. حمیدرضا از راننده هزینه کرایه را میپرسد و رو به مادرش با دست عدد چهار را نشان میدهد و مادرش از کیف 4000 تومان در میآورد و به پسرش میدهد و او نیز با شوخی وجدی میگوید:
ـ هزار تخفیف همکاریمون.
ـ راننده با عصبانیت رو به حمیدرضا میگوید: من چه همکاریای با تو دارم بچه پرو، گفتم پنج تومن!
ـ حمیدرضا چانه میزند و همدم پشت پیراهن او را گرفته و او را به گوشهای هل میدهد و هزارتومان دیگر را میدهد تا راننده راضی برود.
ـ حمیدرضا: چهارتومنم میگرفت!
ـ همدم: خجالت بکش، یکی با بابات این کار رو بکنه خوشت میآد؟
تلاش کردم خروس گامی به جلو باشد
سعید آقاخانی سال ۱۳۵۰در شهرستان بیجار استان کردستان به دنیا آمده و دانش آموخته تئاتر از دانشگاه تهران است. پس از مطرح شدن به عنوان بازیگرتئاتر حرفهای در بیجار گروس، کار خود را با تلویزیون همراه گروه «ساعتخوش» آغاز کرد و آرام آرام به هدف اصلی خود یعنی نویسندگی و کارگردانی نزدیک شد. وی که بزودی شاهد اولین اثر سینماییاش در سمت کارگردان خواهیم بود درباره سریال خروس میگوید: اصولا باکسهای نوروز و ماه مبارک رمضان جزو بهترین و پرمخاطبترین زمانهای پخش تلویزیون هستند بنابراین سریالهایی که برای این ایام تولید میشوند باید در سطحی باشند که مورد توجه و استقبال مخاطب قرار گیرند و امیدوارم سریال خروس نیز که قرار است در ماه مبارک رمضان روی آنتن برود، از اقبال عمومی برخوردار شود.
وی ادامه میدهد: در کنار قصه جذاب این سریال و حضور بازیگران کمدی شناخته شده تمام تلاش خود را به کار بستم کهبه مدد تجربیات قبلیام، سریال خروس گامی رو به جلو برای خودم بهعنوان کارگردان و همچنین سایر عوامل پروژه باشد.
این بازیگر آثار طنز که «خروس» هفتمین سریال وی در مقام کارگردانی محسوب میشود، درباره فعالیت خود در پشت دوربین اظهار میکند: خوشبختانه طی سالهای اخیر که تمرکزم روی کارگردانی افزایش پیدا کرده است، شانس این را داشتهام که با گروه تولید، بازیگران و تهیهکنندگان حرفهای و مسلط به شاخصههای یک سریال تلویزیونی موفق کار کنم. چه زمانی که با آقایان مهران مهام و ایرج محمدی کار کردهام و چه با محسن چگینی تهیهکننده سریال
«دزد و پلیس» و حالا هم که با علیرضا ابراهیمی دلیجانی در این کار همکاری میکنم. تهیهکنندهای که با مقوله بازیگری نیز آشناست و جلوی دوربین را تجربه کرده و همین عامل تعامل و تفاهم بین ما در این کار شد. آقاخانی در پایان درباره ادامه فعالیت خود در زمینه طنز میگوید: نمیدانم. شاید در آینده کاری در ژانرهای دیگر هم تجربه کنم.
بخشی از فیلمنامه
خانواده نصرت به سمت بیمارستان میروند. فرانک نگران گیردادن و برخورد پرسنل بیمارستان است و همدم که عزمش را جزم کرده برای دیدن نصرت وارد بیمارستان شود، میگوید:
- همدم: گیر بدن... مگه قبلا گیر ندادن؟ ایست و بازرسی هم بذارن بازم میرم... راه بیفت.
همدم قابلمه به دست همراه فرزندانش حرکت میکند که تاکسی ون بزرگی بسرعت جلوی آنها روی ترمز میزند. پسر بزرگ همدم اسماعیل معروف به اسی است که سرش را به شیشه سمت شاگرد نزدیک میکند. او که شاکی است رو به مادرش میگوید:
- دستت درد نکنه مامان... خیلی کارت درسته.
همدم با یک آپارتیگریای سر اسماعیل داد میزند:
- اسی خدا سر شاهده اگه بخوای جلوم رو بگیری از دستت هوار میکشم وسط خیابان.
اسماعیل رو به مادرش تاکید میکند کار او زشت است و او را دعوت میکند داخل ون بنشیند، اما همدم، اتمام حجت میکند تا امروز نصرت را نبیند از جلوی بیمارستان تکان نمیخورد، سپس به گوشهای میرود و مینشیند.
مردی که سرتاپا انرژی است
نام کریم اکبریمبارکه را در تیتراژ خیلی از کارها به عنوان دستیار کارگردان، برنامهریز، کارگردان و بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما دیدهایم. او که سال ۱۳۳۲در تهران متولد شده دارای لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران سال ١٣٦٥ است. کریم اکبریمبارکه، بازیگری است که او را پیشتر در آثار و نقشهای منفی دیدهایم که مهمترین آن نقش ابن ملجم مرادی در سریال امام علی(ع) بوده است.
کریم اکبری مبارکه درباره آخرین کاری که بازی کرده و قرار است در ماه مبارک رمضان 1392 از شبکه دو سیما پخش شود، میگوید: خروس از ترکیب چند داستان شکل میگیرد. من بهعنوان پدر خانواده، درگیر داستان مریضی قلب هستم که بخاطر آن در بیمارستان بستری و برای هزینه ترخیص با مشکل روبهرو میشوم که همه خانواده و بیشتر از همه پسرم را درگیر ماجراهایی میکند.
وی که از شوخ طبعی آقاخانی تعریف میکند، میگوید: آقاخانی سرتاپا انرژی است و این حس را به گروه منتقل میکند. فضای کار بهواسطه وجودش بسیار دلنشین بود و در کار با او راحت بودم و قطعا خندهای که در کار و پشت صحنه داشتیم نشان از روحیه و تاثیر کار عالی اوست که انشاءالله این حس خوب به مخاطب نیز منتقل شود.
این بازیگر ادامه میدهد: بار اصلی کار بر دوش بازیگران کمدین است و نقشی که من ایفا میکنم تقریبا فرعی است، چون براساس قصه فیلمنامه کسی که بیشتر درگیر ماجراست پسرم است که جواد رضویان نقش آن را بازی میکند. من در کنار گروه هستم و وظیفهای که به من محول کردهاند نقش نصرت کیا، پدر خانواده است که تلاش کردم برای ایفای این نقش آنچه را در توان دارم به خدمت بگیرم.
بخشی از فیلمنامه
همدم با قابلمه غذایی که در دست دارد در گوشهای از محوطه بیرونی بیمارستان مینشیند و اسماعیل
ترمز دستی ون را میکشد و برای مذاکره پیاده میشود و پیش مادر میرود. او میخواهد به مادر بفهماند لجبازی او کار درستی نیست و آن لحظه، وقت مناسبی برای ملاقات نیست. فرانک که مخالف نظر اسماعیل است، تاکید به بیتابی مادر دارد و این که کسی به فکر او نیست. اسماعیل از حمیدرضا میخواهد با مادر صحبت کند.
ـ حمیدرضا: ای بابا مادر من نمیشه رفت تو... قانون داره به همین راحتی که نیست.
ـ همدم: هیچ قانونی در کار نیست... هر کی میخواد باباش رو ببینه دنبال من بیاد.
روی دیگری از تهیهکنندگی
سپند امیرسلیمانی، متولد بیست و هشتم آذر ۱۳۵٦ در تهران در مجموعههای تلویزیونی من یک مستاجرم، پدرخوانده، شبهای برره، مرد دو هزار چهره، خوشنشینها، مسیر انحرافی، شبی از شبها، نرگس، پاورچین، آسمان همیشه ابری نیست، کلاه پهلوی، قهوه تلخ و تبریز در مه ایفای نقش کرده و در چند فیلم تلویزیونی از جمله ماه از روی سکو، خاندان سیبیلیان، به رنگ آسمان، پروانه در آتش، اعتراف، کلاه گیس، این یک تصادف نیست و پنگوئن بازی کرده است.
او که از دوستان قدیمی سعید آقاخانی است، میگوید زمانی که از طرف او دعوت به کار شده بدون سوال کردن پذیرفته است.
وی در این سریال نقش دامادی را بازی میکند که طبق داستان خروس، خانواده را به هم میریزد. او جوانی ساده، تحصیلکرده و راننده آژانس است و به دلیل علاقهمندی به همسرش خیلی جاها با مشکل روبهرو میشود و همین سادگیاش که تا انتهای ماجرا گریبانگیر اوست، او را زیر بار برخی مسئولیتها میبرد و باعث ایجاد جذابیتهایی در قصه میشود. او بین خانواده همسرش تنهاست تا جایی که همسرش هم با او خیلی جاها همراهی نمیکند و به نظرش این تنها بودن از جذابیتهای قصه است و در واقع طبق گفتههای امیرسلیمانی در این سریال با دامادی روبهرو میشویم که خیلی مظلوم است.
امیرسلیمانی که از کلمه داماد مظلوم استفاده طنز میکند، با لبخندی که بر چهرهاش نشسته، ضمن اشاره به این که مثل همه مردها او نیز در زندگی واقعیاش مظلوم است ادامه میدهد: خانواده همسرم از آقای اکبریمبارکه گرفته که نقش پدرزنم را بازی میکند تا جواد رضویان بهعنوان برادر زنم، همه پشت دوربین به من محبت داشتند، ولی جلوی دوربین که قرار میگرفتیم به اقتضای قصه، رفتارشان 360 درجه تغییر میکرد و متعجبم از این که از یک جای قصه دردسرها حل میشود، ولی رفتار خانواده زنم تغییر نمیکند و شماتت و سرزنش کردن را ادامه میدهند و دامادشان را جدی نمیگیرند.
همکاری امیرسلیمانی با آقاخانی به سریال من یک مستاجرم باز میگردد و درباره کار با او و همچنین چگونگی نزدیک شدنش به نقشی که در سریال خروس به او محول شده، چنین میگوید: یکی از مزایای سعید آقاخانی این است که هر موقع فیلمنامهای را دست میگیرد به شخصیتهای قصهاش کاملا مسلط است و آنها را خیلی خوب برای بازیگر تشریح میکند، بنابراین وقتی وارد مرحله فیلمبرداری میشویم میدانیم کاراکتری که قرار است ایفا کنیم کیست و چگونه باید باشد و از همه مهمتر این که میدانیم کارگردان از ما چه میخواهد.
او که غیر از کار طنز در آثار جدی (که شاخصترین آنها سریال «نرگس» است)، ایفای نقش کرده میگوید: کاری را بازی میکنم که دوست داشته باشم و با آن ارتباط برقرار کنم، بنابراین تفاوتی ندارد نقش جدی یا طنز به من پیشنهاد شود، ولی از آنجا که خیلی آدم جدیای نیستم ترجیح میدهم بیشتر در کار طنز بازی کنم. ضمن این که فکر میکنم خنداندن مردم برای من خیلی مهمتر از گریاندنشان است و اینگونه، احساس نزدیکی بیشتری به هموطنانم میکنم.
او در پایان ضمن ابراز خرسندی از همکاری با چنین گروه صمیمی میگوید: افتخار میکنم سعید آقاخانی مرا همچنان دوست خود میداند و برای این سریال دعوتم کرده است و همچنین خوشحالم از این که در تجربه اولم با آقای علیرضا ابراهیمی دلیجانی پس از مدتها روی دیگری از کار تهیهکنندگی را شاهد بودم.
بخشی از فیلمنامه
همدم که پافشاری میکند به ملاقات شوهرش نصرت برود به سمت در بیمارستان حرکت میکند و دختر و پسرکوچکتر بهدنبال او میروند. اسماعیل دویده و دوباره جلوی آنها میایستد و برای آنها درباره نگرانی خود از ورود به بیمارستان میگوید و اشاره میکند به محض ورود از نگهبان و پرستار و مریض گرفته تا رئیس بیمارستان به آنها گیر خواهند داد.
همدم هم مستاصل است و معتقد به این که نه تلاشی برای بیرون آوردن پدر از بیمارستان میشود و نه به ملاقاتش میروند و اسماعیل قول میدهد همین روزها پدرش را از بیمارستان ترخیص میکند. همدم که از این قولها زیاد شنیده است رو به اسماعیل میگوید:
ـ الان یک ماه و بیست و هفت روزه که همین رو میگی... من تا بابات رو نبینم یک قدم اونورتر نمیرم... والسلام نامه تمام.
آرزوی بازی در نقش شخصیتهای جوانتر
مرضیه صدرایی از سال 1372 همزمان با تحصیل در رشته تئاتر، در واحد نمایش رادیو و واحد دوبلاژ صداوسیما فعالیت داشته است؛ اما از سال 90 که از شهرداری استعفا میکند، بهطور جدی وارد دنیای بازیگری جلوی دوربین میشود و با بازی در سریال مهمانان ویژه نه تنها به دل مخاطب مینشیند بلکه خود را به اهالی فن نیز میشناساند. او که با معرفی یکی از بازیگران وارد پروژه مهمانان ویژه شده، سربلند از این اعتماد مورد توجه مهدی مظلومی قرار میگیرد و برای بازی در سریال تهران پلاک1 انتخاب میشود. این بازیگر که در تهران پلاک1 با علیرضا ابراهیمی دلیجانی همبازی است، میگوید: اصلا نمیدانستم وی تهیهکننده است و بهعنوان بازیگر با ایشان آشنا شدم و وقتی این کار را با سعید آقاخانی شروع کردند، من هم دعوت به کار شدم.
او درخصوص این سریال اذعان میکند: وقتی فیلمنامه را خواندم دیدم تمام ماجراها براساس سوءتفاهمها شکل کمدی به خود میگیرد و این برایم جذاب بود. به نظرم فیلمنامه به لحاظ چارچوب و به قول معروف چفت و بست قابل دفاع است. همه شخصیتها در این فیلمنامه به گونهای پرداخت شدهاند که مخاطب با تکتک آنها همراهی میکند و نگران سرنوشت آنها میشود و این از فیلمنامه قوی این سریال نشان دارد و از طرف دیگر، آدمهایی که در این پروژه کار میکنند با تجربه بوده و کار خود را بلد هستند.
وی از نگرانی سعید آقاخانی در گفتوگوهای بین آنها درخصوص نقش و سن او پیش از شروع کار چنین میگوید: کارگردان نگران سن من و نقش پیشنهادی بود. شخصیتی به نام همدم که سنش بالاتر از من است و در واقع مادر خانواده اصلی قصه یعنی همسر نصرت است و از همه مهمتر و خوشایندتر این است که در سریال خروس، نقش مادر کسی را بازی میکنم که کارگردان اولین حضور جدی من در دنیای تصویر بود. جواد رضویان که در سریال مهمانان ویژه با آرامش و مهربانی کارگردانی میکرد حالا نقش فرزندم را بازی میکند که برای من اتفاق خوبی محسوب میشود.
مرضیه صدرایی ادامه میدهد: همانطور که گفتم کارگردان نگران سن من بود، چون بازیگر مقابل من که نقش همسرم را بازی میکند آقای کریم اکبری مبارکه است، بنابراین خارج از گریم که خیلی کمک کرد به شخصیت قصه نزدیک شوم، باید از گویش و نوع بازیام هم مراقبت میکردم چرا که گرایش و عادت به سمت بداههگویی و طنز دارم ولی آقاخانی معتقد بود خود متن به اندازه کافی موقعیت شوخی و طنز دارد و بازی من نباید به آن سمت برود، بنابراین با حساسیت و راهنمایی کارگردان و همچنین کمک جواد رضویان توانستم نقشم را به سرانجام برسانم. امیدوارم راضیکننده باشد.
وی درباره سختی کار بهعنوان یک بازیگر جوان در نقش مادر جواد رضویان در سریال خروس اظهار میکند: قبلا تجربه داشتن فرزند بزرگتر از رضویان را در تئاتر تجربه کرده بودم. در واقع سال 1379 که
بیست و نه ساله بود، در تئاتر فی البداههای به کارگردانی مهدی هاشمی با نام حسرت، آرزو، رویا، نقش مادری تقریبا هشتاد ساله را بازی کردم که چهار فرزند بزرگتر از آقای رضویان داشتم.
او که نگران کلیشه شدن نیست و معتقد است کاراکترهایی که ایفا کرده بخصوص در نقش مادر هیچکدام تکراری نیستند درباره ایفای نقش در آثار جدی بیشتر نگران برخورد مخاطب است و میگوید: چون تازه شروع کردهام هنوز نمیدانم مخاطب من را چگونه میخواهد دوست داشته باشد. حضور الکی در کارها را نمیپسندم و دوست دارم مخاطب بعد از هرکاری لذت کافی را از بازی من ببرد و از آنجا که از بچگی همیشه نقشهای بزرگتر از سنم را بازی میکردم، حالا که سنم بالاتر رفته ایدهال و آرزویم این است که نقش شخصیتهای پایینتر از سنم را بازی کنم و خودم را محک بزنم.
دیگر بازیگران این سریال عبارتند از: مهسا کریمزاده، دانیال معصومی، سیروس میمنت، بهشاد شریفی، حمید لیقوانی، کریم قربانی، عاطفه قربانی، بیتا خردمند، اصغر حیدری، سادیا جلالیپور، ابراهیم شفیعی، داوود مقدادی و علیرضا درویش.
فیلمنامه این سریال به قلم مصطفی کیایی نوشته شده و امیر معقولی و فرشید احمدی تصویربرداری و صدابرداری این پروژه را به عهده دارند و از عوامل دیگر این پروژه میتوان به علیرضا نجفزاده مجری طرح، زهره سیهپوش طراح گریم، قاسم ترکاشوند طراح صحنه و لباس، ایمان غیرتمند برنامهریز، محمود مقدسی جانشین تولید، مصطفی تنابنده دستیار یک کارگردان، امین عابدی تدوینگر، رضا خسروی آهنگساز، مهدی رجبی مدیر تدارکات، ساناز بصیر و رضا امیرنیا دستیار کارگردان، بیتا ارسطویی منشی صحنه، علی حمدخدا تصویربردار پشت صحنه، سعید غلامی مدیر صحنه، میلاد صفری و فرشید عباسی عکاس، هادی داداشی روابط عمومی و مرتضی سالخورده و فرامرز کاکی خدمات اشاره کرد.
بهناز وفاییوحدت/ قاب کوچک
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد