تکیهکلام اردلان تمجید (پدر رها) در فیلم مادرانه،«بگو خب» است. او صحبت میکند، نظرش را میگوید و منتظر شنیدن نظر طرفمقابل نمیشود. بعد از اینکه حرفش تمام شد، آخر جملهاش میگوید: «بگوخب». در واقع تمام مشکلات از همین بگو خب شروع میشود. بگو خب ، فقط یکعبارت ساده نیست. این عبارت از نبود فرهنگ گفتوگو خبر میدهد. شخصمیخواهد فقط خودش صحبت کند و دوست دارد وقتی حرفش تمام شد، دیگریکوچکترین مخالفتی نکند. وقتی اردلان تمجید این دیدگاه را دارد، نتیجهاشاین میشود که نمیتواند با زنش سازش کند، از همسرش جدا میشود، چونتوانایی و هنر گفتوگوکردن را ندارد، نمیتواند با دخترش رابطه خوبیبرقرار کند و آنچه در خانواده آنان پرسه میزند، فقط خشونت است.
رها، دختر اردلان برای تسکین خشونتهای پدر به مواد مخدر پناه میآورد. اعتیاد و انواع بزهکاریها یکی از نتایج خشونتهای خانگی است. خانه که قرار است امنترین مکان و جایگاه آرامش و پرورش شود، با خشونت تبدیل به شکنجهگاه میشود. مادر رها به اردلان میگوید: «دخترت از ترسِ تو میخواسته به قاچاقچیهای انسان پناه ببره، اونها توی مرزها سر آدمها رو میبُرن...». در واقع خشونت خانگی کاری میکند که فرد خطرپذیر میشود. دختران فراری یکی از نتایج خشونتهای خانگی است. چه اتفاقی میافتد که فرد، خانه را که هیچ غریبهای نمیتواند به آن راه پیدا کند، رها میکند و در شب به خیابان و پارک که پر ازغریبه و خطر است، پناه میبرد. چقدر باید در یک خانه احساس ناامنی باشد که فرد ناامنی موجود در شبِ خیابان و پارک یا قاچاقچیهای انسان را به جان بخرد؟
جواب این پرسشها چیزی نیست جز «خشونت خانگی زیاد»؛ عنصری که در خانوادههای امروزی بشدت و بهوفور دیده میشود. خشونت ابعاد مختلفی دارد. یکی از انواع خشونت، خشونت فیزیکی است. اما با توجه به تغییرات پیشآمده در جامعه، نوع خشونت نیز تغییر میکند. امروزه میتوان خشونت را به انواع گوناگون دستهبندی کرد: خشونت فیزیکی (ضرب و شتم)، خشونت کلامی، خشونت عاطفی، خشونت جنسی، خشونت اجتماعی، خشونت روانی و... .
تا حدودی میتوان گفت بیشتر این خشونتها در فیلم مادرانه دیده میشود. اردلان در بیمارستان شروع میکند به تحقیر زنِ سابقش و خانواده او. او میگوید: «آینده یعنی کلفتی پیرزنها و پیرمردهای اتریشی؟ با اینکه کلفت شدی، هنوز اخلاقت تغییر نکرده و هنوز صدات بلنده و معترض» در اینجا او خشونت روانی میکند.
با صحبتکردن، دیگری (همسر سابقش) را تحقیر و خرد میکند. او ادامه میدهد: «مادرت هم هنوز عوض نشده؟ هنوز میگه فلانی نیاد دنبال من چون بو میده؟ پدرت چی؟ اگه وقتی داره توی رستورانهای اتریش همبرگر سرخ میکنه، یه همبرگر رو بسوزونه، وقتی صاحبکارش به اتریشی بهش فحش میده و میگه گوساله، باز هم پدرت اون لبخند ملیحش رو میزنه؟» در واقع با این نوع رفتار بدون اینکه به فیزیک فرد آسیبی وارد شود، روان او صدمه میبیند و او شکسته میشود. در اینجا ما شاهد اعمال خشونت روانی اردلان هستیم... .
اردلان خشونت فیزیکی نیز میکند. در بیمارستان هنگامی که با همسرش بحث میکند، پرستار گوشی تلفن را میآورد و او با دوستش چند کلمه صحبت میکند و گوشی را به دست پرستار نمیدهد، بلکه گوشی را سمت او پرتاب میکند. سپس به اتاقی که دخترش در آن بستری است میرود، سرم را با خشونت از دست دخترش میکشد و تخت او را به بیرون بیمارستان هل میدهد. در راهروی بیمارستان، زن سابقش جلوی او میآید، اما او تخت را هل میدهد و با شتاب به او میکوبد، رعنا (همسر سابقش) به سمت دیوار پرت میشود و آسیب میبیند.
این سریال از خشونت کلامی اردلان نیز خالی نیست. او دائم تهدید میکند. به دوستش میگوید: «الان میرم بیمارستان و هر کسی که بالای سر دخترم بود رو آتیش میزنم». اردلان از لغتهای توهینآمیز نیز استفاده میکند. پرستار کلینیک به او زنگ میزند و میگوید ما به مادر رها خبر دادیم تا برای مشاوره بیاید، اردلان در جواب میگوید: «شما خیلی غلط کردید».
در واقع اردلان درخواست موافقت بیچون و چرای دیگران را دارد. او به دوستش میگوید: «تو دخالت نکن، بگو خب»، به زنش میگوید: «دست از سر بچههای من بردار، بگو خب» اما افراد دیگر قادر به برآوردهکردن این انتظار نیستند، چرا که آنها نیز زنده هستند و برای زندگیکردن یکسری ایدهها و نظرهایی دارند. در پاسخ به انتظار موافقت بیچون و چرا، آنها در ظاهر سکوت میکنند، اما در باطن عذاب میکشند. رها برای کاهش عذابش به مواد مخدر پناه میبرد، رعنا میگوید در این چند سال به خاطر دوری از بچههایش ذرهذره آب شده است.
حال سوال اینجاست که اردلان در اینفیلم در جایگاه قهرمان داستان است یا ضدقهرمان؟ فیلمبرداری و موسیقی فیلمطوری اردلان را جلوه میدهد که گویا او یک قهرمان است. هنگامی که اردلانوارد بیمارستان میشود، موسیقی حماسی و پر طنینی پخش میشود و صدای قدمهایاو را میشنویم. دوربین از زاویه پایین فیلمبرداری میکند و هیبت او رادو چندان میکند. نوع بازنمایی شخص خشن، اهمیت زیادی در رسانهها دارد. چنانچه شخص خشن در رسانه بهصورت قهرمان داستان نشان داده شود و در کل حسمثبتی را در بیننده بهوجود بیاورد. بر اثر این بازنمایی نرخ خشونت درجامعه افزایش مییابد و اما چنانچه فرد خشن به صورت منفی و ضدقهرمانتصویرسازی و بازنمایی شود و حس منفی را در بیننده ایجاد کند، میتواند بهکاهش نرخ خشونت در جامعه منجر شود.
زینب محمودآبادی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
فؤاد ایزدی، کارشناس حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با «جامجم» تشریح کرد
در گفتوگوی «جامجم» با پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه عنوان شد
اون وقت شخصیت خلافكار اردلان كه با قربانی كردن احساساته دوتا زن به پول و پله رسیده رو بزرگ و محبوب میكنن!!!