بعضی از اشتباهها شاید واقعا دردسرساز و گاه حتی غیرقابل جبران باشد اما بسیاری از اشتباهات ساده و کوچکی که در طول زندگی اتفاق میافتد، قابل چشمپوشی و بخشش است. پس باید باور کنید اگر در زندگی هیچ اشتباهی نکنیم، به مقصد نهاییمان هم نخواهیم رسید. شاید این اشتباهات بخشی از زندگیمان باشد؛ باید آنها را بپذیریم و با آنها کنار بیاییم.
پائولا که امروز خودش مادربزرگی مهربان و دوستداشتنی است، در طول زندگی به این باور رسیده که اشتباه کردن، نه تنها ایرادی ندارد که گاه ضروری است و انسان را به مقصدش نزدیکتر میکند. فقط باید بخواهیم این اشتباههای کوچک و جزئی به بهترین شکل ممکن برطرف شود و برای حل آن هم تلاش کنیم.
او باور دارد اگر در زندگیاش موفق شده، فقط برای این بوده که از اشتباههای ریز و کوچک نترسیده و پیش رفته است. پائولا که حالا بافندهای ماهر و زبردست است و بافتنیهایی زیبا و منحصربهفرد میبافد، میگوید اگر از اشتباهاتش میترسید، هیچ وقت به این موفقیت نمیرسید. پائولا، عاشق بافندگی بوده و هست. تابستان و زمستان هم ندارد و در همه فصلهای سال، کامواهای رنگارنگی دورش ریخته تا با آنها شال و کلاه و لباس ببافد. او هنر بافندگی را از مادرش یاد گرفته و مادرش هم از مادربزرگ پائولا. آنها خانوادگی به بافندگی علاقه داشتند و به این کار مشغول بودند، اما الگوها و شیوههای بافندگی، نسل به نسل میان آنها چرخیده و تغییر کرده تا امروز... بنابراین آنها هیچوقت طرح خاصی برای بافتن نداشتند و هرطور دوست داشتند، میبافتند.
در یکی از روزهای زیبای بهار، پائولا مشغول بافتن شال گردن زیبایی بود؛ شالی رنگارنگ و جذاب. وقتی کار بافتن شال گردن به پایان رسید، بچهها و نوهها از دیدن آن خوشحال شدند و مادربزرگشان را تشویق کردند.
امیلا، کوچکترین نوه پائولا بود که با دیدن شال گردن قرمز و نارنجی ذوق کرد و گفت: «مامان بزرگ چطور این را بافتی؟ چقدر زیباست!»
همه حرف او را تائید کردند و از پائولا پرسیدند رمز زیبایی این بافتنیها در چیست؟ چطور او میتواند این همه بافتنی زیبا و دوستداشتنی ببافد و از این کار هم خسته نشود؟ هیچ کس نمیدانست پائولا این همه طرح و رنگ زیبا را از کجا میآورد و چطور برای بافت آنها برنامهریزی میکند.
پائولا صبر کرد و حرف همه آنها را شنید. بعد لبخندی زد، آرام سرش را تکان داد و گفت: «گاهی، وقتی دارم بافتنی میبافم ذهنم کیلومترها دورتر از اینجاست و به موضوعاتی فکر میکنم که اصلا ربطی به بافتنی ندارد. برای همین هم خیلی پیش میآید که اشتباه کنم و خطی را به اشتباه ببافم. اوایل وقتی این اتفاق میافتاد، بافتنی را کنار میگذاشتم و عصبانی میشدم ولی حالا نه؛ حالا میدانم چطور باید با این اشتباهها کنار بیایم.»
او میخندد و ادامه میدهد: «وقتی متوجه اشتباهم میشوم، به آن دقت میکنم تا ببینم چطور میتوانم این اشتباه را درست کنم؛ طوری که به کل بافتنی صدمهای نزند و آن را خراب نکند. نتیجهاش هم که میدانید چیست؟»
منتظر جواب نمیماند و خودش میگوید: «من طرحهایی دارم که قبلا هیچکس نداشته و به ذهنش هم نرسیده است؛ طرحهایی منحصربهفرد و فوقالعاده.»
او باور دارد اشتباهاتش به او کمک کرده بهترین و زیباترین طرحهای بافتنی را داشته باشد و میگوید اگر امروز در کارش موفق است، فقط برای این بوده که از اشتباه نترسیده و آن را پذیرفته است. پائولا، شال بافتنی را از بچهها میگیرد تا آن را در سبدش بگذارد و همینطور که میرود تا فنجانهای قهوه را از آشپزخانه بیاورد، میگوید: «در زندگی هم نباید از اشتباهاتمان بترسیم؛ شاید همین اشتباههای کوچک آیندهای منحصربهفرد برایمان بسازد که هیچوقت حتی فکرش را هم نمیکردیم. مطمئن باشید خداوند هم حواسش به طرح زندگی ما هست و اگر اشتباهی میکنیم، میداند چطور آن را به بهترین شکل ممکن جبران کند، فقط خودمان هم باید بخواهیم تا اشتباههایمان براحتی جبران شود.»
>> چاردیواری/ ترجمه: زهره شعاع
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه