آفتاب که بالا آمد، جوشکار جوان راه ساختمان نیمهساز را در پیش گرفت تا کارش را دوباره شروع کند. مهندس ناظر هم سرساختمان بود و سرگرم بررسی امور روزانه. آن روز حادثهای در کمین حسین نشسته بود، اما خودش خبر نداشت. او بعد از رسیدن به محل کارش به طبقه نهم رفت تا مشغول شود البته قبل از آن مهندس ناظر به او گفت خودش را به ابزار و تجهیزات ایمنی مجهز کند، اما حسین که حسابی به خودش مطمئن بود، حرف او را پشت گوش انداخت و به جای استفاده از تجهیزات ایمنی خنده معناداری تحویل مهندس داد و دنبال کارش رفت، غافل از اینکه مرگ هم شانه به شانه او به طبقه نهم ساختمان نیمهکاره آمده و مترصد فرصت است.
برخورد با تیرآهن
عقربهها، ساعت 2 بعدازظهر را نشان میداد. همه کارگران مشغول کار بودند که یکدفعه صدای مبهم و غریبی همه را از جا پراند. مهندس ناظر ساختمان میگوید: «زمانی که این صدا آمد من هم آنجا بودم. صدایی که شنیدیم مثل این بود که جسم سنگینی از ارتفاعی سقوط کرده باشد. من به چشم خودم ندیدم دقیقا چه اتفاقی افتاد، اما یکی از کارگران سقوط مرد جوانی را دیده بود. از وقوع این حادثه همهمان بشدت شوکه شده بودیم.»
مهندس ناظر به همراه چند نفر از کارگران بسرعت خودش را به بالین مرد مجروح رساند و دید این فرد کسی نیست جز حسین که دقایقی قبل به توصیههای مهندس بیتوجهی کرده و از تجهیزات ایمنی استفاده نکرده بود. سر حسین در مسیر سقوط از طبقه نهم به یکی از تیرآهنها اصابت کرده و ضربه شدیدی به او وارد شده بود. همین ضربه باعث شد هوشیاری جوان جوشکار مختل شود و گیج به نظر برسد.
مهندس ناظر میگوید: «حسین در حال شاقولی ستون بود که این اتفاق افتاد. در زمان نصب اسکلت فولادی ساختمان یکسری پل به عنوان جوش اولیه نصب میکنیم. چند روز بعد عمل شاقولی انجام میشود؛ یعنی تعدادی مهار موقتی نصب میشود و ستونها با مهارها که میلگرد هم میتواند باشد، شاقولی میشود. حسین هم مشغول انجام همین کار بود. از پایین ستون را با مهارهایی که زده بودند میکشیدند اما یکی از مهارها به اصطلاح ناگهان برید. در اثر برش مهار، شوکی به ستون وارد شد و حرکت کرد. با شوک و حرکت ایجاد شده ستون تقریبا 10 سانتیمتر جابهجا شد و حسین که روی تیر نشسته بود، نتوانست خودش را کنترل کند و چون کمربند ایمنی نبسته بود روی سقف آهنی طبقات پایینتر سقوط کرد. قبل از این حادثه وقتی به او گفتم کمربند ایمنی را ببند و بعد روی داربست برو، طوری برخورد کرد که معنیاش این میشد که من کارم این است و بیشتر از تو شرایط کاری را درک میکنم.» مهمترین عملکرد کمربند ایمنی که مهندس ناظر در مورد آن صحبت میکند، این است که در مواقع خطر و در ارتفاعات بالاجان کارگر را در صورت به وجود آمدن حادثه غیرمترقبه حفظ و از سقوط او جلوگیری میکند.
حسین خوششانس بود که به جای سقوط در پرتگاه که در این صورت مرگش حتمی بود، سرش به تیرآهن اصابت کرد و همین ضربه باعث انحراف مسیر سقوط او شد. ضربه سختی به سرش خورده و پوست آن از چند ناحیه شکاف برداشته بود. در لحظات اولیه بعد از سقوط ظاهرا حالش خوب بود و مشکلی نداشت، اما مهندس ناظر با اورژانس بیرجند ـ محل وقوع حادثه ـ تماس گرفت و آنها را درجریان حادثه قرار داد. محمد آفتابی یکی از تکنیسینهایی است که به محل حادثه اعزام شد، مردی که چیزی نمانده بود خودش هم قربانی بیاحتیاطی جوشکار جوان شود.
خطر مرگ
با اعلام حادثه، عوامل اورژانس بیرجند خودشان را به محل حادثه رساندند. با شرایطی که ساختمان نیمهکاره داشت دسترسی به کارگر مجروح اصلا کار سادهای نبود و باید چاره دیگری اندیشیده میشد.
آفتابی میگوید: «محل حادثه ساختمان در حال احداث و اسکلتش در حال جوشکاری بود. ورقههای فلزی روی سقف پهن کرده بودند. ساختمان به شکلی بود که نه پرچ داشت و نه جوشی. شدت سقوط کارگر مجروح به حدی بود که یک قسمت از ورق فلزی را کنده و سطح شیبداری درست شده بود. زمانی ما به آنجا رسیدیم که ماموران آتشنشانی بیرجند هنوز نیامده بودند. نمیتوانستم صبر کنم و باید جوشکار را معاینه و وضعش را ارزیابی میکردیم. ارتفاع زیاد بود و چارهای جز استفاده از جرثقیلی که کارش جابهجا کردن تیرآهنها بود نداشتیم. یک بسکت داشتیم و بعد از عبور دادن دو طناب از زیر آن خودم وارد چنگک جرثقیل شدم و به سمت محل حادثه رفتم. الان که فکر میکنم میبینم لحظاتی که درون چنگک جرثقیل میخواستم خودم را به جوشکار مجروح برسانم، چقدر وحشتناک بود. چنگک مدام به چپ و راست متمایل میشد و هر لحظه امکان داشت خودم هم سقوط کنم. به محل سقوط که نزدیکتر شدم، دیگر نمیشد جلوتر بروم چون چنگک به تیر آهنها برخورد میکرد و ممکن بود حادثه تلخ دیگری را رقم بزند. از همانجا به آهستگی و با کمترین جابهجایی ممکن خودم را به جوشکار مجروح رساندم.»
شدت ضربهای که به سر مرد جوشکار وارد شده بود، با روان شدن جوی باریکی از خون از روی ورق آهنی خودش را نشان داد. غیر از جوشکار مجروح و آفتابی یکی دیگر از همکاران او روی سقف آهنی لرزان ایستاده بود. کوچکترین حرکت اضافی از همکار جوشکار مجروح یا خود آفتابی کافی بود شکل ماجرا تغییر پیدا کند و این بار سه مجروح روی دست اورژانس بماند.
آفتابی میگوید: «احتمال اینکه سقوط کنیم وجود داشت برای همین به همکار مرد زخمی گفتم هیچ حرکت اضافی نکن و خیلی جابهجا نشو چون ممکن است همگی با هم سقوط کنیم. مرد جوشکار را معاینه کردم و دیدم سه جراحت ده، پنج و 15سانتیمتری پوست سر او را شکافته است. جراحتش وضعش به حدی عمیق بود که استخوان جمجمه سرش بخوبی مشاهده میشد. از طرف دیگر احتمال میدادم گردن یا ستون فقراتش هم آسیب دیده باشد. به دلیل زخمهای زیاد و خونریزی شدیدی که داشت، احتمال شوک و ایست قلبی هم بعید نبود. پای چپش هم اختلال حرکتی داشت. برای همین پاچه شلوارش را با قیچی بریدم تا ببینم شکسته است یا نه. بسرعت مجروح را فیکس کردم و آماده بودم او را به پایین منتقل کنم.»
در زمانی که آفتابی مشغول آمادهسازی جوشکار مجروح بود، نیروهای ایستگاه 3 آتشنشانی بیرجند هم آژیرکشان از راه رسیدند. نجاتگران پس از حضور در محل حادثه جوشکار را داخل برانکارد بسکت کردند و او را با استفاده از تجهیزات امداد و نجات فیکس و سپس به وسیله جرثقیل حاضر در محل به سطح زمین انتقال و به ماموران اورژانس تحویل دادند.
استفاده از تجهیزات ایمنی
جوشکار زخمی بعد از انتقال به بیمارستان بسرعت جراحی و برای مراقبتهای ویژه به بخش آی.سی.یو منتقل شد. شدت ضربه بالاخره کار خودش را کرد و براساس آنچه مهندس ناظر میگوید، حسین حدود پنج روز در کما بود. او توضیح میدهد:« خوشبختانه خونریزی مغزی نکرده بود. پزشکان گفتهاند خطر را رد کرده و حالا حالش خوب است و از بخش آی.سی.یو خارج شده است. یکی دوماه هم باید فیزیوتراپی در برنامه درمانش داشته باشد تا به شرایط اولش برگردد. نگران حافظهاش بودیم که خدا را شکر مشکلی به وجود نیامده است. در گذشته هم کارگرانی بودند که در اثر حادثه دست یا پایشان شکسته بود اما حادثهای به این شدت نداشتیم. وقتی این اتفاق افتاد همه شوکه شده بودند. طوری که کارگاه یکی دو روز تعطیل شد. متاسفانه استفاده از وسایل و تجهیزات ایمنی هنوز در کشور ما و بین کارگران به فرهنگ عمومی تبدیل نشده و جا نیفتاده است. وقتی به آنها میگوییم از تجهیزات ایمنی استفاده کنند، جواب میدهند 10 یا 20 سال است این کار را انجام میدهند و اتفاقی نیفتاده است. وظیفه کارفرما این است که وسایل ایمنی را به طور کامل در اختیار کارگرش قرار بدهد و تعهدی از او بگیرد مبنی بر اینکه روند کار را رعایت کند.»
لیلا حسین زاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
یحیی آل اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی در گفتوگو با روزنامه جامجم:
در گفتوگو با جواد منصوری به بررسی واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و تأثیر آن در امتداد مقاومت از دانشکده فنی تا نسل امروز پرداختیم