سریال‌های شرق آسیا از نگاه سازندگان سریال‌های ایرانی

رگ خواب شرقی

گرد و خاکی که جومونگ با افسانه‌اش در سیمای جمهوری اسلامی به پا کرد، شاید پس از مدت‌ها یاد و خاطره خانه‌ای را با آدم‌هایش زنده کرده باشد که سال‌ها دور از آن زندگی می‌کردند.
کد خبر: ۵۱۵۶۱۴

گرایش مخاطب ایرانی به سمت مجموعه‌های تلویزیونی آسیای شرقی در سه دهه اخیر شاید این پرسش را مطرح کند که چرا تقاضا برای پخش این مجموعه‌ها زیاد بوده؟ رگ خواب این مخاطب چیست؟

چرا این قبیل کارها مخاطب خود را خیلی زود پیدا کرده و آیا براستی آن نیاز فرهنگی که همیشه در بحث‌های کارشناسی رایج بوده، از این طریق به مردم تزریق شده است؟ آیا این مخاطبان پیگیر، دنبال اشتراکاتی از فرهنگ خود در میان آداب و رسوم کشورهای آسیای شرقی می‌گردند؟ هر چه هست بابی است برای گفت‌وگوهایی هرچند کوتاه اما راهگشا با کارگردانان ایرانی.

سعید آقاخانی: ساختن قهرمان از آدم‌های معمولی

تاکنون به دلایل اقبال مخاطبان ایرانی از سریال‌های آسیای شرقی دقیق نشده‌ام، اما تصور می‌کنم یکی از مهم‌ترین علت‌های این گرایش، در جذابیت‌های آشنایی با یک فرهنگ دیگر از سوی مردم قابل پیگیری است. همان‌طور که مثلا برای اروپایی‌ها آشنایی با فرهنگ بومی ما جذاب است و کنجکاوی آنها در این‌باره طبیعی به نظر می‌رسد، این کنجکاوی برای مردم ما نسبت به شیوه زیست و رفتار شرقی‌ها نیز امری بدیهی است.

علاوه بر این، رنگ و بوی متفاوت زندگی آنها و عکس‌العمل‌ ناآشنای شخصیت‌ها نسبت به کنش‌های یکدیگر، برای هر کسی که در آن فضا زیست نمی‌کند، می‌تواند محل توجه باشد.

قصه‌هایی که شرقی‌ها در مجموعه‌های تلویزیونی‌شان به آن می‌پردازند، اغلب قصه‌هایی موفق در قالب ملودرام است.

محتوای عاطفی این ملودرام‌ها و گره‌های حسی قصه‌هایشان همواره چشمگیر بوده و این عنصری است که مخاطبان تلویزیون از گذشته تاکنون به آن روی خوش نشان داده‌اند.

در واقع می‌توان گفت ملودرام‌هایی از این دست، به فراخور نوع قصه‌هایشان، مخاطب تضمین ‌شده دارند؛ چراکه مخاطبان یا در تجربه‌های عاطفی خود با شخصیت‌های قصه‌های ملودرام اشتراکاتی دارند یا درباره این اشتراکات فکرکرده‌اند و نسبت به مناسبات برقرار در آن اتفاق نظر دارند.

در بطن همین ملودرام‌های ساده، آنها از آدم‌های معمولی قهرمان می‌سازند و این قهرمان‌پروری وقتی در لوای داستانی تاریخی و مستند نیز اتفاق می‌افتد، علاوه بر جذابیت‌های عمومی، اثر برای مخاطب به نوعی تبدیل به واسطه‌ای برای آشنایی با فرهنگ و تاریخ آن نقطه از دنیا نیز تبدیل می‌شود.

در این‌باره که چرا از محصولات طنز آنها استفاده نمی‌کنیم و اغلب سراغ ملودرام‌های شرقی می‌رویم نیز باید بگویم طبعا طنز، ساخت پیچیده‌تری دارد و از آن مخاطب تضمین‌شده برخوردار نیست.

همچنین کمدی به اندازه ملودرام عاطفه مخاطب را تحریک نمی‌کند؛ زیرا هدف اولش فرحبخش بودن است و همراه کردن احساسات و عواطف مخاطب برایش در درجه‌های بعدی اهمیت قرار دارد.

گذشته از اینها، اقبال مخاطب ایرانی از محصولات آسیای شرقی، دلایل فرامتنی نیز دارد. ما چند سال است که در برنامه‌سازی‌ دچار ضعف شده‌ایم.

برنامه خاص و چشمگیری برای تولید مجموعه‌ها در نظر گرفته نشده و نهایتا در سال شاهد یکی دو اثر خوب و موفق هستیم.

از سوی دیگر، ما که برای تلویزیون کار می‌کنیم، برای اجرای همان ایده‌های ساده ملودرام آسیای شرقی محدودیت‌هایی داریم، در حالی که مناسبات برقرار در آن ملودرام‌ها را در مجموعه‌های غیرایرانی می‌پذیریم. این دو دلیل را می‌توان به دلایل اقبال محصولات تلویزیونی آسیای شرقی در ایران اضافه کرد.

بهترین سریال شرقی که در این سال‌ها از تلویزیون پخش شده به نظرم «افسانه جومونگ» است البته من همه قسمت‌های آن را ندیده‌ام، اما دلایل موفقیت همین سریال نیز به نظرم قابل بررسی است.

 علاوه بر همان جذابیت‌های فرهنگی، در نگاه نخست این‌طور به نظر می‌رسد که بازی‌ها بسیار اغراق‌شده و ضعیف است، اما با دنبال‌کردن عکس‌العمل‌ها و رفتار شخصیت‌ها در مقابل یکدیگر، متوجه می‌شویم این شکل برای ما اغراق‌آمیز، ویژگی رفتاری آنهاست و اتفاقا بسیار طبیعی بوده و نشانه بازی‌ ضعیف نیست.

راما قویدل: موضوعات ساده و روایات خطی

باید صادقانه بگویم در این‌باره خیلی صاحب‌نظر و مطلع نیستم و این‌که چرا مخاطب جذب سریال‌های آسیای شرقی می‌شود، مقوله‌‌ای پیچیده است.

شاید رواج این مجموعه‌ها در سه دهه اخیر، زیاد هم مربوط به آسیای شرقی نباشد. گاهی پخش برخی مجموعه‌ها که شبکه‌های شبه ایرانی رواج داده‌اند و برای پخش در تلویزیون ایران خط قرمز محسوب می‌شود و بجد، قابل پخش هم نیستند دنبال‌کنندگان خود را دارند و بسیار هم مورد استقبال قرار می‌گیرند و این ربطی به موفق یا خوب بودن آن مجموعه تلویزیونی ندارد.

چیزی که شاید بیش از همه باعث جذب مخاطب برای این دسته از مجموعه‌های تلویزیونی شود، موضوع و مضمون به ظاهر تاثیرگذار این نوع سریال‌هاست.

موضوعات بشدت ساده و سطحی و روایات آن خطی و گاهی بسیار سخیف است. نگاه این مجموعه‌های تلویزیونی به ماجرای زندگی کاملا سطحی و پیش پا افتاده است.

البته این‌که گمان کنیم این جذب مخاطب از تشابهات فرهنگی ایران با این کشورها نشات گرفته باشد، زیاد هم موثق و درست نخواهد بود. بین ایران با این کشورها خیلی هم تشابه فرهنگی وجود ندارد. نه در جغرافیا، نه لباس، غذا، نه فیزیک و آرایش‌هایشان.

نوعی حاکمیت فرهنگ عامه در آنجا وجود دارد که این فرهنگ به شکل مستقیم ارائه شده و گاهی جنبه‌های معنایی را هم تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

برای مثال «سال‌های دور از خانه» روایت خطی زندگی عادی فردی است که اوج و فرودهایی هم داشته، اما اصلا درست دراماتیزه نشده‌اند.

تنها چیزی که می‌تواند مخاطب را به این دسته از مجموعه‌های تلویزیونی جذب کند، شاید همان نگاه ساده و دسترسی آسان به اتفاقات و جریان‌هایی است که تماشاگر در این نوع سریال‌ها مسلط به آنها بوده و می‌شناسدشان. چیزهایی که نیاز به فکر و درگیری با داستان و عناصر آن نداشته باشد.

مهدی صباغ‌زاده: ملودرام‌های جذاب

کارگردانان این مجموعه‌های تلویزیونی قصه‌های جذابی از شرایط تاریخی خود می‌سازند و نباید سختگیرانه این مجموعه‌ها را مورد قضاوت قرار داد. کشش‌هایی در قصه است که مخاطبان ما را با روابط سنتی و فرهنگی این کشورها نزدیک‌ می‌کند. البته مردم بیشتر مجذوب قصه‌ها هستند.

قصه همواره نقش مهمی داشته و آن‌طور هم که به نظر می‌آید از این طریق اشاعه فرهنگی نمی‌شود یا به سخنی، تاثیر چندانی در تغییر ذائقه و فرهنگ ما نخواهد داشت.

تنها سعی کشورهای آسیای شرقی ساخت ملودرام‌های جذاب است. بالطبع آن امکانات و شرایط لازم برایشان مهیاست و با دست باز به ساخت مجموعه‌های تلویزیونی اقدام می‌کنند. بسیاری از مسائل نیز با هوش و ذکاوت پیگیری می‌شود که روی مردم تاثیرگذار باشد.

بی‌شک دختری که با فقر بتواند کنار بیاید و با مشکلات مبارزه کند و حتی فرزندش آینده مملکت را تغییر دهد و دفاع از عدالت کند، برای همه مردم ما دلنشین است حتی حضور زنان در این مجموعه‌ها، جذابیت‌هایی را برای مجموعه ایجاد می‌کند که فراز و نشیب‌ها و بازی و... کامل کننده آن است.

اما باید بیشتر روی فرهنگ ایرانی و معیارهای آن کار کرد. نویسندگان باید بیشتر عرصه پیدا کرده و کارهای بهتری ارائه کنند.

درها باید روی کارگردانان و تهیه‌کنندگان کشور باز شده و اجازه کار بیشتری پیدا کند تا عرصه سریال‌سازی رونق بیشتری بگیرد. همین امر مانع نفوذ فرهنگی دیگر کشورها به کشور می‌شود.

اما این مجموعه‌های تلویزیونی در کل مجموعه‌های موفقی هستند. چه خوب، چه بد، کره‌ای، ژاپنی، هندی و... اندک اندک فرهنگ‌ها با کالاها وارد کشور می‌شود و مسئولان باید با رصد دقیق این جریان برنامه‌ریزی کنند.

سید ‌ضیاء‌الدین دری:پخش فرهنگ مقاومتی شرق

این مجموعه‌ها از «سال‌های دور از خانه» گرفته تا مجموعه‌هایی که امروز در حال پخش است، نوعی فرهنگ مقاومتی در برابر مشکلات را ترویج می‌کند و همواره در کشور ما مورد استقبال قرار گرفته‌ است.

البته باید بگویم این‌ کشورها تا جنگ جهانی دوم کشورهای عقب‌مانده‌ای محسوب می‌شدند و با باجی که از آمریکا گرفتند، اوضاع خوبی پیدا کردند و جزو کشورهای صنعتی محسوب شدند.

برای مردم هم به همان اندازه جالب خواهد بود که بدانند این کشورها مردم چه‌ کسانی هستند و از کجا آمده‌اند.

در این کشورها پایه‌های مذهبی کامل و محکمی نیز وجود ندارد و بیشتر گرایش‌ها آیینی است. حتی مسیحیت‌شان از اروپا وارد شده و پایگاه سفت و سختی ندارد.

بحث پیچیده‌ای است و راحت نمی‌توان اظهارنظر کرد، چرا این نوع مجموعه‌ها در ایران مورد اقبال قرار گرفته است. در کل نژاد زرد برای مقابله با خطر کمونیسم، باید خود را مقاوم می‌کرد.

این کشورها در دو دهه اخیر به حدی خود را بالا کشیدند که باورپذیر نیست. به همان اندازه اختلاف طبقاتی زیادی در این کشورها رایج شد.

برای حفظ آرامش و مدیریت در این محیط سعی کردند فرهنگی را نیز در جامعه خود از طریق فیلم‌هایشان رایج کنند و آن فرهنگ مقابله با سختی‌ها و بیرون آمدن از دل آنها با موفقیت بود.

البته در دوبله خیلی چیزها تغییر می‌کند و خوراک مناسب‌تری برای فرهنگ ما می‌شود. باید بگویم تا این مجموعه‌ها به پخش عموم برسد، گاهی قصه نیز به کلی عوض می‌‌شود.

کشورهای آسیای شرقی با استفاده از ورزش‌های رزمی و لحظات اکشن در سریال‌های تاریخی‌شان، به نوعی برای مردم قصه راحت‌الحلقومی درست کرده‌اند.

به همان‌ اندازه این تعلیق و ایجاد لحظات اکشن می‌تواند جذاب باشد و اصلا در جذب تماشاگر اتفاق خارق‌العاده‌ای نیست.

عکس آن در ایران اتفاق می‌افتد که ما با فیلم‌هایمان می‌خواهیم مردم را دانشمند، پروفسور و همه چیزدان کنیم و رموز زندگی را به او آموزش دهیم.

می‌خواهیم انباری از اطلاعات را روی سرش بریزیم. به عقیده من اگر مجموعه‌ای غربی را هم پخش کنیم، موفق خواهد بود. ممکن است کره‌ای‌ها تخم دو زرده کرده باشند!

علاوه بر این موارد، باید این را مدنظر قرار دهیم که امسال سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است. باید غر زدن‌ها و نقدهای غیرمسوولانه را کنار گذاشت تا مجموعه‌های تلویزیونی ایرانی جای خود را راحت‌تر باز کنند.

مردم طبیعتا مجموعه‌های آسیای شرقی را بیشتر باور دارند، چون چیزهایی که شاید در مجموعه‌های ایرانی ممیزی محسوب شود در مجموعه‌های آنان براحتی نشان داده می‌شود و این شمه‌ای از زندگی است که آن را باورپذیر می‌کند.

نباید به این فکر کرد که وقتی ماشین‌سازی ما به کره رسید فیلمسازی ما نیز به آن حد خواهد رسید. کره‌ای‌ها واقعا فیلمسازی بلد نیستند.

چند فیلم کره‌ای را که تعقیب کردم همه کپی از روی هم بود؛ اما همین فیلمسازی ناقص، کم‌کم فرهنگ ملتی را جا می‌اندازد. همان‌طور که خوردن نودل که غذایی آسیای شرقی است در ایران مد شده است.

جلیل سامان: چون متفاوتند جذابند

تا امروز به علت اقبال مخاطبان ایرانی از سریال‌های آسیای شرقی فکر نکرده‌ام و هیچ‌گاه این مجموعه‌های تلویزیونی را نیز دنبال نکردم، اما گمان می‌کنم بخشی از آن فقر داستانی و ضعف کارهای داخلی است. متاسفانه قصه‌های ما آنچنان که باید و شاید جذابیت ندارد.

از سویی نگاه به این مجموعه‌های تلویزیونی از برخی لذات خالی نیست. آرایش موی متفاوت، آداب و رسوم، غذا خوردن و لباس پوشیدن آنها برای مردم ما جالب است.

در کنار این جذابیت‌ها، قصه راحت و روایت تاثیرگذار نیز وجود دارد. مثلا کسی، کسی را دوست دارد، مشکلاتی در راهش هست و... این راه از زمان شکل‌گیری اسطوره‌ها جواب داده و کهن‌الگوهایی است که در روایتی ساده هنوز مخاطبانشان را جذب می‌کند.

آنقدر روایتگری خوب اتفاق می‌افتد که گاهی چیزهای نامتعارف و بعضا چندش‌آور را برای ما تبدیل به موقعیت‌های دوست‌داشتنی می‌کند.

ما در فرهنگ خود قصه‌های دوست‌داشتنی داریم که روایتش را درست در کارها استفاده نمی‌کنیم و اسطوره‌هایی در فرهنگ ما هست که اسطوره بودن را از آنها گرفته و عادی و گاهی غیرهنرمندانه به تصویرشان می‌کشیم. این به نوعی ضعف هنرمندان ماست.

نباید دنبال پر کردن کنداکتور برنامه‌ها بود و باید بیشتر دقت نظر داشت. گاهی برای جذب مخاطب به سمت هجو می‌رویم که اتفاقاتی بدتر برایمان به همراه خواهد داشت البته نظارت چندانی هم در بهتر شدن کارهای ایرانی نمی‌شود. اگر هم می‌شود بیشتر محتوایی است تا فرم‌گرا.

نیاز همه انسان‌ها در هر روایت بیش از هر چیز به عاشق بودن و انسان بودن است و همواره در این مجموعه‌های تلویزیونی جذابیت‌های اخلاقی وجود دارد که مخاطب را حفظ کند.

نباید دنبال این بود که مفهوم بزرگی را طوری دستکاری کنیم که نامتعارف و غیرواقعی جلوه کند. مثل همین سریال ‌های آسیای شرقی که با وجود پراکندگی مخاطب شاید با این مجموعه‌ها پای تلویزیون‌های خود نشسته‌اند البته اکنون عده‌ زیادی از این مخاطبان برای سرگرمی خود با این شبکه‌ها و مجموعه‌ها دچار مشکل می‌شوند. گاهی حتی این مجموعه‌ها هم جوابگوی علایق و نیازهای مخاطب ما نیستند.

علی شاه‌حاتمی: احترام ژاپنی​ها و حس و حال کره‌ای‌ها

به نظرم ویژگی فرهنگی نزدیکی میان ایران و این کشورها وجود دارد که باعث رونق این دست سریال‌ها شده است.

احترامی که در میان خانواده‌های ژاپنی وجود دارد و حس و حالی که در کره‌ای‌هاست، کمی آنها را به فرهنگ ما نزدیک کرده است.

این متفاوت است با آن قبیل مجموعه‌های تلویزیونی که مرزهای فرهنگی ما را درنوردیده و اصول ما را زیر سوال می‌برند و این سریال‌های اسپانیایی و ایتالیایی دکان برخی تلویزیون‌های شبه ایرانی شده‌ است.

البته باید در نظر گرفت مردم ما از اول نوعی گرایش به فیلم‌های هندی داشته‌اند؛ آن هم به ‌خاطر حجب و حیایی بود که در روحیه شرقی موج می‌زند و باعث همذات‌پنداری مردم با شخصیت‌های تلویزیونی می‌شد.

بی‌شک نباید به این مجموعه‌های تلویزیونی ارزان‌قیمت و گاها سخیف بسنده کرد و باید بیشتر دقت ‌نظر داشت تا بازیگران معمولی آن فیلم‌ها قهرمانان ما نشوند.

در بحث تحریم نیز نمی‌توانیم از مجموعه‌های خوب تلویزیونی اروپایی استفاده کنیم که به نوعی کمک‌کننده به سریال‌سازی ماست.

تا به حال بارها اتفاق افتاده که بخواهم برخی از این مجموعه‌ها را دنبال کنم، اما آنقدر هم نزدیک به فرهنگ ما شکل نمی‌گیرد و ادامه‌دار نمی‌شود. باید خود ما سعی کنیم در قالب سریال‌های بلند شبانه، کارهایی ارائه کنیم که بتوانیم ارزش‌هایمان را حفظ کنیم.

درباره انیمیشن هم کمی کار را جدی نگرفته‌ایم. جوانان ما با استعدادهایی که دارند درست مورد حمایت قرار نگرفته‌ و نتوانسته‌اند کارهایشان را وارد بازار کنند.

عکس ما، کشورهای آسیای شرقی سرمایه‌گذاری‌های خوبی در این رابطه انجام داده‌اند. در صورتی که «صبا» تنها اسمی شده که پس از بیرون دادن یک انیمیشن مدت‌ها سکوت می‌کند.

باید بگویم این امکان وجود دارد که خوراک فرهنگی خود را فراهم کنیم، اما همواره نیاز به آشنایی با فرهنگ‌های دیگر داریم که بسیار هم خوب است. نه این‌که تبدیل به شبکه ثابتی برای این کشورها شویم.

خوراک مردم هنوز همان خوراک گذشته بوده و جنسیت آن چندان تغییر نکرده است. هزینه‌های خرید برخی از این فیلم‌ها خیلی پایین است و متاسفانه راحت راه پیدا کرده و بازارشان را پیدا می‌کنند.

شهرام حقیقت‌دوست: دوبله خوب را فراموش نکنید

دلایل اقبال محصولات تلویزیونی آسیای شرقی در کشور ما را از چند زاویه می‌توان بررسی کرد که البته هرکدام از این دلایل در فرصت‌هایی بیشتر، بسیار هم قابل بررسی است.

منتها به نظر من، پیش و بیش از این‌که موفقیت این محصولات مربوط به کم و کیف محتوایی و ساختاری آنها باشد، به دوبله‌های فارسی بسیار خوب و موفق این مجموعه‌ها مربوط است. دوبله‌های مناسب این سریال‌ها باعث می‌شود مخاطب ایرانی با دیالوگ‌ها و بازی بازیگران ارتباط بهتری داشته باشد.

دلیل دیگر موفقیت این سریال‌ها در جذب مخاطب ایرانی، دلیلی کلی‌تر است؛ در واقع باید بگویم که ما در کل، خارجی‌پسندیم و محصولات دیگران را با رغبت و علاقه بیشتری دنبال می‌کنیم، به این علت که آشنایی با چند و چون فرهنگ‌های مختلف همواره برای ما جذاب بوده است و این جذابیت البته تنها مربوط به آثار آسیای شرقی نیست، اگر صداوسیما همان‌طور که پخش سریال‌های کره‌ای و ژاپنی را در طول سه دهه اخیر مدنظر داشته است، پخش مجموعه‌های غربی را هم در برنامه‌هایش بگنجاند با همین مخاطبان انبوه روبه‌رو خواهد بود.

درباره چگونگی بازی‌های این‌گونه سریال‌ها نیز می‌توان گفت که بازی‌های گاه درخشان بازیگران چنین مجموعه‌هایی نیز برخاسته از ساختار مناسب قصه‌هایشان است، اما اگر بخواهم مشخصا درباره دلایل درون‌متنی موفقیت محصولات آسیای شرقی در تلویزیون خودمان صحبت کنم، باید بگویم در این سریال‌ها ما با شناخت و آگاهی عمیق از تاریخ و مناسبات حاکم بر آن مواجهیم؛ قهرمان‌های این سریال‌ها اغلب قهرمان‌هایی تاریخی ـ اساطیری‌اند و همین شناخت عمیق تولیدکنندگان این مجموعه‌ها از تاریخ و اساطیر کشورهایشان، سبب‌ساز پرداخت‌های مناسب ایده‌های مختلف داستانی است.

به نظرم نباید خودمان را گول بزنیم و سراغ بررسی دلایل گمراه‌کننده برویم، ما در برنامه‌سازی‌هایمان با مشکلات عدیده‌ای روبه‌روییم و تا این مشکلات به قوت خود باقی‌اند و پیشنهاد و برنامه خاصی برای حل آنها نداریم، چندان نباید به موفقیت محصولات خودمان در جذب مخاطبان بی‌شمار آثار دیگران امیدوار باشیم. (جام جم - ضمیمه قاب کوچک)

نگار حسینخانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها