«شما هیچی نمی‌شید!» این جمله‌ای است که مستقیم یا غیرمستقیم، رک و روراست یا دوپهلو هرچه و هرچه از صبح ازل تا آخر شام ابد آن را می‌شنوید، می‌شنوید و بعد از آخر شام ابد تا اول صبح قیامت آن را در ذهنتان مثل یک کابوس وحشتناک مرور می‌کنید. آیا واقعاً من هیچی نمی‌شوم! درواقع یک‌بار شنیدن و به خاطر سپردنِ این جمله کافی است تا شما دیگر هیچی نشوید! ببینید بیایید یک‌بار هم که شده با خودمان رو راست باشیم، بعد درباره خودمان قضاوت کنیم. دائماً در حال مطالعه هستید اما دست آخر ترازتان از خط‌چین 4800 ـ4700 بالاتر نمی‌آید و اگر گاهی هم بر حسب اتفاق بالا بیاید، آزمون بعدی تا 4600 پایین می‌رود. بعد می‌نشینید (یا شاید هم بایستید) و می‌گویید اصلاً انگار من خنگم و همه چیز را گردن عقل وبارتان می‌اندازید و...
کد خبر: ۴۷۸۹۵۵

در واقع یک حادثه، یک بد شانسی، یک اتفاق بد! مثل نخوردن صبحانه‌، مطالعه ناقص یک مبحث یا استرس‌های ناشی از نتیجه‌های قبلی، یک بیدار شدن آن‌هم از دنده چپ و یا... کافی است که شما یک آزمون را به‌طور اتفاقی خراب کنید. بعد، از فردایش آسمون می‌بافید و ریسمون که من اِل هستم و بِل! به همین خاطر می‌گویم گنه کرد... بالاخره با این آزمون دادن چه می‌شه کرد، البته می‌دانم شما گوشتان از این نصایح پُر است و چشمانتان از انجام نشدن توصیه‌ها پُرتَر، امّا نمی‌دانم چرا اثر نمی‌کند!

و امّا چاره چیست؟

بگذارید داستان را این‌گونه تفسیر کنیم؛ مثل فیلم‌هایی که از وسط شروع می‌شوند و بعد قسمتی از گذشته را به خاطر بیننده می‌آورد سپس از آنجا به بعد را دنبال می‌کنند.

سکانس اول داستان شما هم این‌طور شروع می‌شود:

1ـ‌ کارنامه دستتان می‌رسد و شما می‌بینید که بعد از 10 ساعت مطالعه تحلیلی فقط 30 درصد زده‌اید، در پیش چشمان حیرت‌زده و عصبانی‌تان اولین چیزی که از ذهنتان می‌گذرد، این است: که ای بابا! نمی‌شه، مثل این‌که فایده‌ای نداره بخونیم یا نخونیم فرقی نمی‌کنه، اصلاً خَر ما از کُرگی دم نداشت، در گندگی هم دُم نداره و اصلاً شاید من ذاتاً در این یک درس خنگ آفریده شده‌ام و...

بله داستان از همین جای ساده شروع می‌شود؛ همین اتفاق ساده یک درصد بد! (یک اتفاق بد) غافل از این‌که درصد سر آزمون به‌قول ریاضی‌ها یک تابع چند متغیره است یعنی آنچه شما در آزمون کسب می‌کنید، تحت تأثیر عوامل متفاوتی است.

عواملی مانند:

استرس و ترس از نتیجه آزمون

استرس ناشی از زمان آزمون

سرعت و تسلط در پاسخگویی به سوالات

اطلاعات علمی

1ـ اطلاعات علمی

نتیجه آن به مطالعه تشریحیِ مطالب به اضافه تست‌زنی در زمان‌های آزاد بستگی دارد، حل تست در این مرحله به قصد حل مثال‌های متعدد وتمرین است.

در این مرحله سعی کنید حتی‌الامکان مثال‌ها (یعنی تست‌ها) را خودتان حل کنید و خیلی زود جواب‌ها را از قسمت تشریح سوالات نبینید. با این کار سعی کنید مفاهیم استدلالی درس در ذهنتان تا حد امکان جا بیفتد.

یک مثال: تصور کنید هر روز مسیری را از میدان تجریش تا میدان انقلاب طی می‌کنید، برای این کار اگر هر روز از ماشین‌های راهی یا تاکسی استفاده کنید، می‌دانید که برای رفتن به میدان انقلاب باید ماشین‌های سیدخندان را سوار شده، سپس از آنجا ماشین‌های ایستگاه انقلاب را سوار شوید و...

حال تصور کنید یک روز قرار شد این مسیر را پیاده بروید یا با ماشین شخصی این مسیر را طی کنید، چه می‌کنید! بله تا سیدخندان راه باز است و جاده دراز و امّا خُب از سیدخندان تا انقلاب چه! اینجاست که فرق دیدن و یادگرفتن در حالت اول با تجربه کردن یک مسیر و آموختن آن در حالت دوم معلوم می‌شود. حتی اگر یک‌بار فقط یک‌بار مسیری را خودتان طی کنید، حتی اگر کوچه به کوچه و پرسان پرسان هم بروید، برای به خاطر سپاری همین یک‌بار کافی است.فرق دیدن و آموختن در همین است. هنگامی که شما یکباره سوار تاکسی‌های تشریح تَهِ کتاب می‌شوید و تا مقصد جواب یک دنده می‌روید (یعنی دیدن) با حالت دوم که با چالش‌ها و دست‌اندازها و کوچه پس کوچه‌های میانبُر آشنا می‌شوید و خودتان به مقصد می‌رسید (هر چند دیر!) فرق دیدن در حالت اول و آموختن در حالت دوم است.

مهدی عزیزآبادی / مشاور تحصیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها