در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
با این که وقتی در مورد هوش صحبت میکنیم همه میدانیم منظور از این واژه چیست، جالب است بدانید تعاریف بسیار متنوعی از این واژه وجود دارد که البته هیچ یک مورد قبول همه صاحبنظران واقع نشده است. چراکه هوش یک مفهوم ذهنی و انتزاعی است و نمیتوان تعریفی کلی در مورد آن ارائه داد، بلکه فقط میتوان ویژگیهای آن را برشمرد.
هوش جنبهها و انواع مختلفی دارد. برخی دانشمندان هوش را توانایی خوب داوری، استدلال و درک کردن و نیز استعداد فکری فرد برای تطابق با محیط میدانند. کسی که توانایی یادگیری بالاتر، تطابق بیشتر و تفکر انتزاعی (استدلال کلامی و ریاضی) بهتری داشته باشد، مسلما از توانایی ذهنی و هوش بالاتری برخوردار است.
یکی از ابعاد مهم هوش، مهارت انجام عملیات ریاضی با سرعت بالا و به صورت صحیح است. این بعد یک عامل عددی است و میتوان تا حدودی از روی آن میزان هوش فرد را سنجید. افراد باهوش معمولا توانایی بالایی برای انجام عملیات ریاضی آن هم به طور صحیح دارند.
جنبه مهم دیگری از هوش، مهارت کلامی است. این مساله را میتوان با استفاده از آزمونهای درک کلامی سنجید. بیشتر تفاوتهای افراد ناشی از میزان تواناییهای شناختی و قدرتپردازش ذهنی اطلاعات است. شیوههای پردازش افراد متفاوت است، برای مثال کسانی که از مهارت کلامی بهتری برخوردارند نسبت به دیگران توانایی بالاتری در پردازش دادههای حافظه خود دارند. این افراد دادهها را در ذهن خود بهتر دستهبندی میکنند و در نتیجه برای یادآوری و استفاده مجدد از این دادهها با سرعت و کیفیت بهتری عمل میکنند. بعلاوه این افراد روانتر صحبت میکنند، چرا که از مهارت به کارگیری سریع کلمات نیز برخوردارند.
همچنین توانایی درک فضایی و تصور اشیا در یک فضای تخیلی در افرادی که هوش بالاتری دارند، بیشتر است. این افراد خیلی خوب میتوانند آنچه را میشنوند یا میخوانند در یک فضای ذهنی تجسم کنند و از این طریق به درک بهتری دست یابند.
درک و استدلال خوب جزء دیگری از هوش محسوب میشود. فردی که از مهارت بالایی در استدلال و تفکر استقرایی و قیاسی برخوردار است، مسلما از هوش بالایی بهرهمند است. (استقرا به این معناست که از کنار هم قرار دادن دادههای جزئی به یک مساله کلی پی ببریم.)
حافظه از جمله تواناییهای ذهنی است که میتواند بیانگر میزان هوش فرد نیز باشد. حافظه بیانگر توانایی ذهن در به یاد سپردن و یادآوری سریع مطالب است و هر چه حافظه فرد قویتر باشد، توانایی ذهن و به دنبال آن هوش فرد بالاتر خواهد بود.
بهره هوشی یا همان IQ معیاری است که امروزه بیشتر برای محاسبه هوش افراد به کار میرود. این مقیاس از تقسیم سن تقویمی بر سن عقلی ضرب در 100 به دست میآید. منظور از سن تقویمی، سن شناسنامهای یا حقیقی فرد است و سن عقلی نیز سنی است که با آزمونهای مختلف قابل شناسایی است. هر چه میزان بهره هوشی فرد بالاتر باشد به این معنی است که فرد نسبت به هم سن و سالان خود از هوش بالاتری برخوردار است.
عوامل موثر بر هوش
به طور کلی باید گفت برخی محققان به این نتیجه رسیدهاند که هر چند هوش عموما جنبه ارثی دارد و تجربیات محیطی ممکن است نقش کمتری در گسترش این توانایی ایفا کند، اما رشد واقعی هوش به چیزی فراتر از وراثت نیاز دارد. آنچه اغلب متخصصان امروزه بر آن توافق دارند، این است که محیط نیز میتواند نقش مهمی در رشد هوشی فرد ایفا کند. پس غنیسازی محیط کودکان بخوبی میتواند هوش آنها را افزایش دهد.
به طور کلی باید گفت 2 عامل مهم محیطی در ارتقای توانایی هوشی افراد، تغذیه فرد و نیز آموزش موثر است. تغذیه در تمام مراحل رشد انسان بر قابلیتهای ذهنی تاثیرگذار است. کودکانی که در نوزادی با شیر مادر تغذیه شدهاند، نسبت به افرادی که با شیر خشک یا انواع دیگر شیر تغذیه شدهاند، از تواناییهای ذهنی بالاتری برخوردارند. این تفاوت با افزایش مدت شیردهی مادر رابطه مستقیم دارد. کودکانی که حداقل 9 ماه با شیر مادر تغذیه میشوند، نسبت به کودکانی که یک ماه و کمتر تغذیه با شیر مادر داشتهاند، به صورت مشخصی هوش بیشتری داشته و از قابلیتهای بیشتر ذهنی برخوردارند.
هرچند هوش عموما جنبه ارثی دارد و تجربیات محیطی ممکن است نقش کمتری در گسترش این توانایی ایفا کند، اما رشد واقعی هوش به چیزی فراتر از وراثت نیاز دارد
تاثیر تغذیه بر هوش چنان است که بر اساس تحقیقات صورت گرفته، اگر کودکانی را که از لحاظ تغذیه از وضعیت خوبی برخوردار نیستند تحت رژیم غذایی مطلوب قرار دهیم، پس از مدتی بهره هوشی آنان افزایش مییابد و این تاثیر به مرور زمان بیشتر نیز میشود. یعنی اگر تغذیه مناسب این کودکان مدت بیشتری ادامه یابد میتوان انتظار داشت به میزان بیشتری به هوش بالاتر دست یابند.
دیدگاهی که بین افراد مختلف دیده میشود، این است که جنسیت کودکان بر میزان هوش آنها اثرگذار است، در حالی که به طور کلی بین دو جنس از نظر هوشی تفاوت چندانی وجود ندارد. البته این به این معنا نیست که دو جنس هیچ تفاوتی با هم ندارند، بلکه برخی تواناییهای ذهنی در دختران و برخی در پسران بیشتر است.
برای مثال دختران بیشتر از نظر خواندن، روانی کلامی، فهمیدن، چالاکی انگشتان دست و برخی مهارتهای دیگر بهتر هستند. از طرف دیگر توانایی دیداری فضایی، استدلال ریاضی، استعداد فنی و سرعت هماهنگی حرکات عضلانی در پسران قویتر است.
البته به نظر میرسد این تفاوتها بیشتر از روش تربیت متفاوت دختران و پسران و نیز عوامل فرهنگی ناشی میشود تا عوامل ذاتی و وراثتی دو جنس. در برخی تحقیقات نشان داده شده است در پسرانی که در سنین مختلف و در حین رشد مورد بررسی قرار گرفتهاند تا 6 سالگی برای پردازش اطلاعات فضایی و غیرکلامی، برتری با نیمکره راست مغز است. در حالی که در دختران، برتری نیمکره سمت راست مغز برای پردازش اطلاعات فضایی تا قبل از نوجوانی قابل مشاهده نیست.
هورمونها نیز در میزان فعالیت مغزی اثر بسزایی دارند. برای مثال هورمون تیروئید برای رشد مغز جنین و نوزاد بسیار ضروری است و اگر مادر یا خود نوزاد دچار کمکاری تیروئید باشند، باید بلافاصله درمان مربوط برایشان انجام شود. این هورمون در افزایش عملکرد ذهنی نوزاد نقش تعیینکنندهای دارد و در گذشته که بیماریهای تیروئیدی در کودکان بسرعت شناسایی نمیشد، بسیاری از این کودکان به مشکلاتی از قبیل عقبماندگی ذهنی دچار میشدند. خوشبختانه در سالهای اخیر تمام کودکان در بدو تولد از نظر عملکرد تیروئیدی بررسی میشوند و دیگر نگرانی خاصی در این زمینه وجود ندارد.
تحصیلات و مطالعه ازجمله عوامل محیطی موثر بر توانایی هوشی افراد هستند. همزمان با افزایش کلی سطح تحصیلات در تمام دنیا و به موازات این افزایش، نمرات آزمونهای هوشی نیز افزایش یافته است، به طوری که اکثر افراد در این آزمونها نمرات متوسط کسب میکنند و بهره هوشی متوسطی دارند، در صورتی که در گذشته سطح هوشی اکثریت مردم در نقاط مختلف دنیا، کمتر از متوسط بود.
در تحقیقاتی که روی کودکان ساکن جنوب آفریقا که 4 سال از مدرسه رفتن و تحصیل بازمانده بودند، صورت گرفت مشخص شد به ازای هر یک سال تفاوت در سطح کلاسی افراد 5 نمره بهره هوشی آنها کاهش یافته است. نکته جالبتر آن که نمرات آزمونهای هوش، در طول ماههای مدرسه رو به افزایش و در ماههای تعطیل رو به کاهش داشته است.
علاوه بر این، کودکانی که متناسب با روز تولد خود یک سال زودتر به مدرسه میروند، نسبت به کودکانی که دیرتر به مدرسه میروند، از هوش بالاتری برخوردارند. مهمتر از همه این که رشد هوشی افراد، نتیجه تعامل مستقیم توارث و محیط است و هوش فرد تا حد زیادی تابع این تعامل است.
باید توجه داشته باشید با این که در عوامل محیطی تاکید بیشتر بر تحصیلات بوده است ولی نقش فرهنگ مسلط بر جامعه، روابط خانوادگی، رسانهها و دیگر عوامل محیطی را نباید نادیده گرفت.
از طرفی دیگر دیده شده سطح اجتماعی افراد تا حد زیادی در هوش آنها موثر است. موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد، بسته به سطح شغلی و تحصیلی و درآمد پدر و مادر تعریف میشود. تفاوت بین متوسط هوش کودکان در رابطه با سطح اقتصادی اجتماعی آنها میتواند ناشی از تاثیر مستقیم شرایط مطلوب خانوادگی و محیطی در جهت پرورش قابلیتهای ذهنی کودکان باشد.
بعلاوه طبیعت و تربیت از دیگر عوامل موثر بر هوش افراد است. برای مثال از عوامل موثر بر هوش کودکان میتوان به جمعیت خانواده و ترتیب تولد فرزندان، انتظارات و نگرش والدین نسبت به فرزندان، محل سکونت، فقر و فشارهای اقتصادی، روشهای تربیتی متفاوتی که از طرف والدین اعمال میشوند، امکانات و فرصتهای آموزشی اشاره کرد. در میان عوامل موثر بر هوش، برخی موارد مثل ژنتیک و وراثت را نمیتوان تغییر داد، ولی موارد محیطی بسیاری وجود دارد که میتوان در آنها تغییر ایجاد کرد و از این طریق، هوش افراد را ارتقا بخشید. یکی از این عوامل محیطی، تغذیه است. یک نکته مهم که به تمام مادران توصیه میشود این است که برای کودکان خود تا حد امکان از شیر خشک استفاده نکنند و به تغذیه کودک خود از همان ابتدا توجه کنند.
موسیقی، هوش را افزایش میدهد
براساس برخی تحقیقات، آموختن موسیقی نیز میتواند باعث افزایش قابلیتهای ذهنی فرد شود. دیده شده است کودکانی که به آموختن موسیقی میپردازند، از بهره هوشی بیشتری نسبت به دیگر همسالان خود برخوردارند. بنابراین میتوانید از این راه برای تقویت هوش کودکان خود استفاده کنید.
جالب است بدانید بازی در فضاهای باز همراه گروهی از همسالان باعث افزایش هوشمندی افراد میشود؛ چراکه این نوع بازیها به روشهای مختلف، مهارتهای افراد را به کار میگیرند و باعث تقویت آنها میشوند. بازیهای کامپیوتری نیز با تمام عوارضی که دارند، میتوانند باعث افزایش قدرت خلاقیت و تفکر بهتر و مناسبتر افراد شوند. البته این بازیها در حد اندک و در زمانهای کوتاه باید انجام شود تا از عوارض ناشی از آنها بر چشمها و ساکن بودن طولانی کودکان جلوگیری شود.
مطالعه، روشی بسیار خوب برای تقویت شناخت و مهارتهای دیگر است. هر قدر میزان مطالعه بیشتر باشد، قابلیتهای ذهنی نیز افزایش مییابد.
سعی کنید کنجکاویهای کودکانتان را بشناسید و به آنها بال و پر دهید. با این کار، کودکان با علاقه بیشتری به شناخت محیط میپردازند و هوشیارتر میشوند. هیچ گاه حس کنجکاوی کودکان را سرکوب نکنید. به جای مقابله با این حس کودکان باید به ایجاد انگیزه در آنها بپردازید و اعتماد به نفس کودکانتان را تقویت کنید تا در آینده با توانایی بیشتری به شکوفایی دست یابند.
به خاطر داشته باشید که نباید کودک خود را کوچک بشمارید، باور داشته باشید میزان آموزشهای شما بر هوش کودکان موثر است. این به این معنا نیست که انتظاراتتان را از کودک خود افزایش دهید، بلکه باید به کودک خود اعتماد کنید، صبور باشید و سعی کنید به وی چطور فکر کردن را بیاموزید. با افزایش روابط اجتماعی کودک، میتوانید اعتماد به نفس و هوشمندی کودکتان را بهبود ببخشید. به او بیاموزید در جمع شعر بخواند یا با دیگران سخن بگوید، با این شیوه مهارتهای اجتماعی کودک افزایش مییابد و به این ترتیب میتواند با جسارت بیشتری محیط خود را بشناسد و رشد کند.
فاطمه خداکرمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد