با شاهین فرهت، آهنگساز

برای پول سمفونی نمی‌سازم

در سال‌های اخیر یکی از بحث‌های همیشگی حوزه فرهنگ و هنر، خلق آثار سفارشی در عرصه‌های گوناگون بوده؛ از تئاتر و موسیقی گرفته تا حوزه ادبیات و سینما. برخی هنرمندان هستند که تولید سفارشی اثر را برنمی‌تابند و معتقدند سفارشی کار کردن باعث می‌شود آثار از بعد هنری‌شان فاصله بگیرند و برخی این نوع نگاه را قبول ندارند و می‌گویند می‌شود کاری را سفارش گرفت و خوب آن را انجام داد و همه معیار‌های هنری را هم مدنظر قرار داد.
کد خبر: ۲۹۱۳۸۷

البته در همه جای جهان هم آثار سفارشی در حوزه فرهنگ و هنر تولید می‌شوند و خیلی از این آثار هم به تولید انبوه می‌رسند و از لحاظ زیبایی‌شناسی هم قابل توجه هستند. شاهین فرهت یکی از آهنگسازان برجسته کشورمان است که در زمینه خلق سمفونی در ایران فعالیت‌های چشمگیری داشته و تاکنون 14 سمفونی خلق کرده است. او که مشغول نوشتن پانزدهمین سمفونی خود با نام فردوسی است، تعداد محدودی از این کار‌ها را به سفارش نهاد‌های رسمی ساخته است. با او که عضو شورای عالی شعر و موسیقی صداوسیما هم است، درباره روند خلق سمفونی‌هایش و همچنین نگاهش به مقوله انجام کار سفارشی گفتگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

شما تاکنون 14 سمفونی با عناوین و موضوعات خاص ساخته‌اید. چه عاملی باعث شکل‌گیری این سمفونی‌ها شد؟

علت اصلی این مساله به عشق و علاقه من به فرم سمفونی برمی‌گردد؛ چراکه من از کودکی ساختار ارکستری را دوست داشتم، بخصوص سمفونی که کامل‌ترین فرم ارکستری را دارد. به همین علت شروع به مطالعه کار‌های بزرگ‌ترین سمفونی‌نویس‌های جهان کردم تا در این زمینه به شناخت کاملی دست پیدا کنم. آثار هایدن، موتزارت، بتهوون، شوبرت، برامس، شومان، بروکلن، مندلسون و... را بررسی کردم.

آثار این بزرگان در فکر و روح من تنیده شد و به نوعی نگاه و زندگی من را ساخت. من از کودکی عاشق این ماجرا بودم تا جایی که در دانشگاه نیویورک هم آهنگسازی خواندم و در نهایت برای پایان‌نامه‌ام یک سمفونی ساختم.

پس شما ساخت سمفونی‌های را از دوره دانشگاه آغاز کردید؟

بله. استاد راهنمایم که یک آهنگساز شهیر آمریکایی بود دست من را باز گذاشت و گفت تو برای فارغ‌التحصیلی در رشته آهنگسازی آزاد هستی که یک قطعه ارکستری حدود 20 دقیقه بسازی. من در جواب گفتم که می‌خواهم یک سمفونی بسازم. این مساله برای او هم خیلی جالب بود.

به دنبال این اتفاق، برای ساخت اولین سمفونی‌ام، فرم سونات (قطعه‌ای موسیقایی که برای یک یا چند ساز نوشته می‌شود و شامل چند موومان است) را انتخاب کردم. زمینه پیدایش این فرم در آلمان شکل گرفته و بعد از این کشور به کشور‌های دیگر رفته است.

من در ساخت این سونات 11 رباعی خیام را انتخاب کردم که مانند فرم سمفونی دارای یک ایده شروع و پایان است. این اثر با یک اپیزود به نام چرخ و فلک آغاز می‌شود و در بخش‌های بعدی به جوانی، پیری و سرنوشت می‌رسد. آخرین بخش این اثر هم نتیجه‌گیری است.

این اثر را که نامش خیام است برای 2 خواننده و یک گوینده با همراهی ارکستر بزرگ به 2 زبان فارسی و انگلیسی نوشتم و آن را در آمریکا اجرا کردم.

به دنبال اجرا در این کشور، در تزهای فارغ‌التحصیلی سال 1975 جایزه افتخار را به من دادند و با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شدم. وقتی به ایران برگشتم این سمفونی توسط ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد.

با این حال من بلافاصله سمفونی دوم را نساختم، بلکه با یک فاصله زمانی اقدام به ساخت آن کردم.

به نظر می‌رسد آثار شما از مقطعی به بعد رنگ ایرانی می‌گیرد. این اتفاق چگونه رخ داد؟

بله. سمفونی‌های یک تا 4 متعلق به دوره اول سمفونی‌نویسی من است. این کار‌ها هارمونی مشکلی دارند و تا حدودی پیرو مکاتب موسیقایی اواخر قرن 20 است؛ البته بجز سمفونی شماره یک سمفونی‌های دوم و سوم و چهارم زیاد ایرانی نیستند و بیان موسیقایی خیلی مدرنی دارند.

به هر حال این روند غیرایرانی ادامه یافت تا این که من در کشور سوئد شروع به مطالعه موسیقی ایرانی کردم. موسیقی ایرانی که می‌گویم منظورم نغمه‌های زیبای ایرانی است که ملهم از ردیف سنتی هستند و ملودی‌هایی که از موسیقی نواحی ما سرچشمه می‌گیرند.

پس از این مقطع بود که سمفونی پنجم را به خاطر ارکستر سمفونیک تهران و مرحوم فریدون ناصری ساختم.

در این اثر که نامش سمفونی ایرانی است، در بعضی قسمت‌ها از ملودی‌های محلی استفاده کردم و بقیه ‌‌را از موسیقی ردیف الهام گرفتم. این سمفونی هم البته به‌‌وسیله ارکستر اجرا شد.

متاسفانه مدتی است کنسرت‌های ارکستر سمفونیک تهران بر اساس یک برنامه تدوین شده انجام نمی‌شود، در حالی که همه جای دنیا برنامه‌های ارکستر از پیش مشخص می‌شود

از سوی دیگر من از کودکی محسور کوه دماوند و زیبایی و عظمت آن بودم. به همین علت دلم می‌خواست اثری درخصوص این نماد عظمت ایران بسازم. این حال دوست داشتم زمانی این کار را انجام دهم که از لحاظ تکنیکی به غنای خوبی رسیده باشم. سمفونی هفتم را هم با عنوان ایران ساختم و آن را به فرهنگستان هنر تقدیم کردم.

چه شد که برای ساخت سمفونی هشتم، شما وارد ژانر مذهبی شدید؟

ائمه(ع)‌ و پیامبر(ص)‌ در قلب ما جا دارند و هرکدام از اینها سمبلی هستند که در مواقع مختلف به آنها تکیه می‌کنیم. من دیدم کار مذهبی در زمینه موسیقی جدی خیلی کم داریم، البته کاری که من می‌گویم متفاوت با کار‌هایی است که در زمینه‌های مداحی، نوحه و تعزیه صورت گرفته است؛ بنابراین سمفونی هشتم را به نام نامی امام رضا(ع) نوشتم.

چرا در ساخت کار مذهبی ابتدا به سراغ ساخت اثری برای امام هشتم(ع)‌ رفتید؟

تمام ابعاد وجودی ایشان برای من زیبا و دوست‌داشتنی است، بخصوص مهربانی و رافت ایشان. اتفاقا جالب اینجاست که خود به خود و به طور اتفاقی سمفونی هشتم را به نام ایشان که امام هشتم هستند، نوشتم.

سمفونی نهم را هم به سفارش مرکز موسیقی و سرود صداوسیما با نام خلیج فارس و با فرم سمفونی معمولی ساختم. سمفونی 10 مرا که کاملاسازی است به همه کسانی که جانشان را در راه ایران از دست داده‌اند، تقدیم کردم. برای نوشتن سمفونی 11 هم خیلی هیجان داشتم، چون آن را در سال پیامبر اعظم(ص)‌ سفارش گرفتم. نام پیغمبر(ص)‌ هم مسوولیت زیادی برای آدم می‌آورد. جالب اینجاست که پس از پایان کار خیلی راضی بودم و کسانی که این اثر را گوش کردند خیلی خوششان آمد.

این سمفونی از نظر فرم کاملا کلاسیک و از جهت محتوا هم یکی از طولانی‌ترین سمفونی‌های من است.

زمینه ساخت سمفونی شماره 12به احساسات و نوستالژی من برای زادگاهم تهران برمی‌گردد. الان هم که در حال ساخت سمفونی شماره 15 با عنوان فردوسی هستم.

از میان این تعداد سمفونی با کدام یک ارتباط بیشتری برقرار می‌کنید؟

اینها همه مثل فرزندان من می‌مانند و پدر و مادر قطعا بین فرزندانشان فرق نمی‌گذارند، البته بعضی‌ها را خیلی بیشتر دوست دارم، مثلا سمفونی پیامبر، سمفونی دماوند و سمفونی تهران را خیلی دوست دارم.

ما یک ارکستر سمفونیک داریم که بیش از 100 سال قدمت دارد. چرا شما بیشتر آثارتان را در خارج از کشور و توسط دیگر ارکسترها ی دیگرضبط می‌کنید؟

من سمفونی‌های یک تا 5 را در ایران ضبط کردم و شک ندارم که ارکستر ما دارای نوازندگان سطح بالایی است، اما اشکال کار در نوع ضبط است، چرا که در ایران هر کدام از سازها جداگانه ضبط می‌شوند به طوری که ابتدا سازهای زهی و بعد بادی‌ها و... که من به شخصه ضبط یک اثر ارکستری را به این شیوه دوست ندارم، در حالی که خارج از کشور وضع چنین نیست و تمامی ارکستر در استودیو اثر را می‌نوازند و همزمان ضبط می‌شود، البته در بسیاری مواقع ضبط روی صحنه هم انجام می‌شود.

آیا نمی‌شد با ضبط آثارتان به همان شیوه غربی در ایران و باب کردن این نوع ضبط ارکستری یک نوع فرهنگ‌سازی در این خصوص انجام می‌دادید؟

متاسفانه استودیوهای اینجا بسیار کوچک هستند و نمی‌شود چنین کاری کرد.

من خودم سمفونی 5 را یک دفعه در تالار وحدت ضبط کردم، اما خوب نبود و از آنجای که دوست دارم آثارم به بهترین شکل ممکن در اختیار مردم قرار بگیرند، آنها را با دیگر ارکسترها و خارج از ایران ضبط می‌کنم.

اما به طور کلی اجرای زنده این آثار در ایران برای من مهم است، چرا که دوست دارم کارهایم در کشورم اجرا شوند و مردم آنها را به صورت زنده گوش کنند.

نظرتان راجع به وضعیت ارکستر سمفونیک چیست؟ آیا قصد دارید هم اکنون پس از ساخت 14‌‌سمفونی آثارتان را با این ارکستر اجرا کنید؟

پس از فوت فریدون ناصری چند بار رهبران ارکستر عوض شدند که به دنبال این اتفاق جلساتی برای تعیین رهبری ثابت ارکستر نیز تشکیل شد. خوشبختانه ارکستر در حال حاضر رهبری ثابت و حرفه‌ای دارد، اما متاسفانه دارای اشکالات درونی است که باید حل شود.

من به شخصه آرزویم این است ارکستر خوبی داشته باشیم تا علاوه بر این‌که من و دیگران آثارمان را با این ارکستر اجرا می‌کنیم، بتوانیم آنها را در کشورمان نیز ضبط کنیم. به عقیده من آثار بزرگان کلاسیک دنیا احتیاج به اجرا توسط ارکستر سمفونیک تهران ندارد، چرا که در حال حاضر چندین ارکستر درتمام دنیا سمفونی‌های بتهوون را اجرا می‌کنند و توسط اینترنت و آلبوم‌های مختلف به گوش همه می‌رسد و دیگر کسی برای دیدن اجرای سمفونی برامس به وسیله ارکستر سمفونیک تهران نمی‌آید. بر این اساس ارکستر ما باید به سراغ آهنگسازان ایرانی و حتی آهنگسازان جوان ما برود و آثار آنها را برای مردم اجرا کند.

از میان 14سمفونی‌ای که ساختید، چند اثرتان مناسبتی یا سفارشی است. بر این اساس میان این سمفونی‌های مناسبتی و سفارشی با سمفونی‌هایی که خودتان انتخاب می‌کنید از نظر فرم و محتوا چه تفاوتی وجود دارد؟

از نظر فرم تفاوتی ندارند، چرا که باید در همه سمفونی‌ها چه مناسبتی و چه غیرمناسبتی فرم سمفونی رعایت شود و تنها تفاوت در محتوا آن هم به خاطر مناسبتی‌بودنش است. شاید آسان‌ترین سمفونی که ساختم همان خیام باشد، ولی 2 یا 3 سمفونی من دارای کلام است، مثلا سمفونی پیامبر(ص)‌ را ما به 2 شکل یکی‌‌‌با‌‌‌کلام و دیگری بی کلام منتشر کردیم.

اسپانسر از نظر هنرمند نماینده اجتماع است که برایش ایجاد انگیزه می‌کند

بعضی وقت‌ها به چند تا از کارهای سفارشی من انتقاد کردند که چرا کار سفارشی ساختی، در حالی که سفارش گرفتن هیچ ایرادی ندارد چرا که تمام آثار بزرگ بتهوون و موتزارت همه سفارشی هستند، به عنوان مثال سمفونی 9 بتهوون که واقعا بزرگ‌ترین سمفونی است، ساخته شده به سفارش ارکستر فیلارمونیک لندن بوده است.

من خودم به شخصه اگر سفارشی می‌گیرم یا این‌که اثرم را برای انتشار به سازمانی تقدیم می‌کنم برای داشتن نوعی اسپانسر است، چرا که اگر آثار من اسپانسر نداشته باشد، هم در ضبط و هم در پخش دچار مشکل می‌شود.

البته ناگفته نماند من هیچ وقت اثری را برای پول نساختم و حتی سفارش نگرفتم.

ساخت آثار سفارشی به خاطر وجود اسپانسر چقدر می‌تواند به اقتصاد این هنر کمک کند؟

وجود اسپانسر از 2 نقطه نظر مهم است. یکی از جهت تشویق برای هنرمند که باعث می‌شود فکر ‌کند یکی دنبالش است و دستش را گرفته. به نظر من اسپانسر از نظر هنرمند نماینده اجتماع است که برایش ایجاد انگیزه می‌کند.

از طرف دیگر وجود اسپانسر باعث می‌شود کاری صورت گیرد. من هیچ زمان برای پول سمفونی نمی‌سازم و تنها محتوای اثری که برای نسل آینده می‌ماند برایم مهم است، چون نسل‌های آینده رپرتوار هنری وطن من است.

چقدر اعتقاد به ساخت آثار مناسبتی دارید و آیا تکرار آثار مناسبتی به روند یا کار آهنگساز لطمه وارد نمی‌کند؟

آثار مناسبتی در همه جای دنیا وجود دارد و به عقیده من در ساخت این قبیل آثار تنها محتوای کار و کسی که آن را انجام می‌دهد، مهم است، چرا که اگر آهنگسازی غیر توانا آن را انجام دهد هر چقدر هم برایش هزینه صرف شود، خوب نخواهد شد.

اما در یک نگاه کلی به آثار مناسبتی در طول تاریخ، می‌توان گفت این نوع آثار در کنار آثار غیر مناسبتی یک مقدار افت کرده‌اند.

شما در سمفونی پیامبر از خواننده نیز بهره گرفتید و به نوعی بخشی از این اثر را آوازی ساختید. لزوما بخش آوازی در آثار کلاسیک و بخصوص سمفونی باید وجود داشته باشد؟

سمفونی یک فرم‌سازی است که در خیلی از جاها اتفاق می‌افتد آواز هم به عنوان یک ساز استفاده می‌شود. وجود بخش آوازی در بسیاری از سمفونی‌ها وجود دارد، به طوری که قسمت آخر سمفونی 9 بتهوون آوازی است. حتی در بین سمفونی‌های قرن 19 و 20 شاهد بخش زیادی آواز هستیم. به طوری که سمفونی‌های 2، 3، 4 و 8 مالر همگی دارای آواز هستند.

در حال حاضر برنامه‌هایی که در حوزه موسیقی کلاسیک اجرا می‌شوند با برنامه و مدون هستند؟

متاسفانه مدتی است کنسرت‌های ارکستر سمفونیک تهران بر اساس یک برنامه تدوین شده، انجام نمی‌شود، در حالی که همه جای دنیا برنامه‌های ارکستر از پیش مشخص می‌شود.

کنسرت‌های آموزشی که در سال‌های پس از انقلاب به وسیله ارکستر سمفونیک اجرا می‌شد و خیلی مورد توجه قرار می‌گرفت دیگر تکرار نمی‌شود.

برای جذب مخاطب به موسیقی خوب باید تولید برنامه‌های رادیویی و به نوعی فرهنگ‌سازی صورت گیرد. خوشبختانه در ایران فرهنگ و سنت گوش کردن به موسیقی کلاسیک وجود دارد و بیشتر جوانان به این ژانر از موسیقی گرایش دارند. بنابراین باید طبق یک برنامه‌ریزی‌ فرهنگی به این مساله مهم فرم داد.

امیر سعید بورنگ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها