با فریبا کوثری درباره سریال بی‌گناهان و فیلم سوپراستار

آهسته و همگام با نقش‌های مثبت

وقتی در نقش ماریای نصرانی در سریال معصومیت از دست رفته ظاهر شد، خیلی از نظرات را به سوی خود جلب کرد. او با توانایی‌های خود توانست به عنوان یک بازیگر مستعد معرفی شود. اگرچه در مسیری که در پیش رو دارد بسیار آهسته و پیوسته حرکت کرده است، اما در همین حد توانسته موفقیت‌هایی کسب کند. فریبا کوثری برای اولین بار با فیلم در مسیر تندباد (مسعود جعفری جوزانی)‌ وارد سینما شد و کارش را با بازی در فیلم‌های دندان مار، خسوف، آواز تهران، نصف جهان و... ادامه داد. کوثری با بازی در نقش فروغ در سریال بی‌گناهان یک بار دیگر نشان داد که مسیرش را درست آمده است. به مناسبت بازی در این سریال و فیلم سوپراستار که این روزها روی پرده سینما دارد، با او به گفتگو نشستیم.
کد خبر: ۲۵۱۱۸۲

بهتر است از سریال بی‌گناهان شروع کنیم. چه شد که در این مجموعه حضور پیدا کردید؟

اردیبهشت سال 86 پیام دهکردی که انتخاب بازیگران سریال را به عهده داشت، با من تماس گرفت و قرار شد برای صحبت‌های اولیه به دفتر آقای امینی برویم.

حضور احمد امینی چقدر در انتخاب شما موثر بود؟

خیلی زیاد. من قبلا «اولین شب آرامش» را از او دیده بودم و تا حدی با نگرش ایشان آشنا بودم. بعد از صحبت‌های ابتدایی، فیلمنامه را به من دادند تا مطالعه کنم و بعد از آن هم جلسات روخوانی شروع شد.

در آن زمان چند قسمت از فیلمنامه آماده بود؟

فیلمنامه کامل نوشته نشده بود و حدود 8  7 قسمت از آن حاضر بود، ولی در همان 8  7 قسمت کل داستان و ریتم آن دستم آمد و خیلی هم نقشم را دوست داشتم. فکر می‌کنم خیلی متفاوت‌تر از نقش‌های دیگرم بود.

متفاوت از چه نظر؟

به نظرم فروغ زن محکم و مثبتی است و حتی یک مقدار خشن و کینه‌توز. او به خاطر دخترش وارد جنگ با همسرش می‌شود که این جدال قصه جذاب و خاصی را در کل کار رقم می‌زد. به هر حال فروغ را خیلی دوست داشتم.

در واقع فکر می‌کنید قدرت فروغ ویژگی خاصی برای او محسوب می‌شود؟

بله. فروغ نقشی بود که دیده شد. یعنی شما نمی‌توانید بگویید مخاطب سریال، فروغ را ندیده است. فکر می‌کنم در میان شخصیت‌های اصلی زن این سریال فروغ شخصیت دیگری بود و در طول کار هم خیلی لذت بردم.

نقشتان در طول کار تغییری هم داشت؟

نه. چون طی 2 ماهی که جلسات روخوانی متن داشتیم، تمام نظراتمان را مطرح کردیم و در نهایت هم با راهنمایی‌های درست آقای امینی مقابل دوربین ظاهر شدیم. به هر حال دلم می‌خواهد یک بار دیگر تجربه همکاری با آقای امینی را به دست آورم.

سرسختی فروغ چه دلیلی دارد؟ درست است که به خاطر دفاع از دخترش وارد این جنگ می‌شود، ولی از طرفی او با همسرش سر جنگ دارد؟

بله، اما او داغ برادرش را هم دارد. سال‌هاست که با غم از دست دادن او زندگی کرده است. بنابراین اگر هم می‌خواست بخشش کند برایش دشوار بود.

خانم کوثری شما اغلب در نقش‌های مثبت ظاهر می‌شوید که به هم نزدیکند. این مساله را قبول دارید؟

بله، چون نقش‌های مثبت اساسا شبیه به هم هستند. ضمن این که شخصیت خودم هم خیلی منفی نیست و از طرفی چهره‌ام هم جوری است که خیلی به درد نقش‌های منفی نمی‌خورد. همین طور مثبت بودن، نقش‌هایم را بیشتر نمایان می‌کند.

یکی از ویژگی‌های سریال «بی‌گناهان» دیالوگ‌های متفاوت و حتی منحصربه‌فرد آن بود. جوری که خیلی راحت نمی‌شد از دیالوگ‌ها گذشت. در این باره چه نظری دارید؟

من فکر می‌کنم سعید شاهسواری به عنوان نویسنده، در این کار خیلی خوب عمل کرد و در جلسات روخوانی هم صادقانه نظرات دوستان را می‌پذیرفتند و این طرز دیالوگ‌نویسی یکی از نقاط قوت سریال بود. چراکه دیالوگ‌ها بسیار ملموس و به قول شما تامل‌برانگیز بودند.

سکانس اصلی سریال بی‌گناهان از نظر شما چه سکانسی است؟

سکانسی که فروغ با جلال در زندان ملاقات می‌کرد را خیلی دوست داشتم. البته تمام سکانس‌ها در این سریال واقعا دیدنی هستند و نمی‌شود از بازی خوب آقای فرهنگ، آقای کرامتی و سایر دوستان براحتی گذشت. به نظرم در این مجموعه همه سر جای خودشان بودند و تمام نقش‌‌ها درست چیده و انتخاب شده بودند. بنابراین سکانس‌های ضعیف کمتر در این کار وجود داشت.

فکر می‌کنید بهتر از این هم می‌‌توانستید بازی کنید؟

وقتی بازیگر کارش را شروع می‌کند در آن لحظه فکر می‌کند بهترین بازی‌هایی را که می‌توانسته، ارائه کرده است. مثل تصمیمی که در یک لحظه خاص می‌تواند بهترین تصمیم باشد. حالا ممکن است بعدا فکر کنید بهتر هم می‌توانستید بازی کنید اما وقتی کارگردان راضی بود، پس چرا من بازیگر باید تردید به خودم راه بدهم. بنابراین این نگرانی‌ها و تاسف خوردن‌ها تنها من را آزار می‌دهد و نتیجه دیگری هم ندارد.

خانم کوثری معمولا چقدر از خصوصیات شخصی خود را وارد نقش‌هایتان می‌کنید؟

تا جایی که احساس کنم این ورود می‌تواند به باورپذیری مخاطبم کمک کند. یعنی من هر چقدر که نقشم را باور کنم طبیعتا مخاطبم هم آن باورپذیری را حس می‌کند. مثلی هست که می‌گویند وقتی می‌خواهی دروغ بگویی، اول به خودت بگو ببین باور می‌کنی و بعد به دیگران بگو. بازی کردن هم، همین طور است. به هر حال اگر تصمیم ورود خودم به نقش به باورپذیری آن کمک می‌کند، حتما این کار را انجام می‌دهم.

وقتی بازی در یک نقش را می‌پذیرید، چقدر به کارگردان متکی می‌شوید و چقدر نظرات خود را به کار وارد می‌کنید؟

من زیاد در مورد نقشم نظر نمی‌دهم. البته تا جایی که احساس کنم نظراتم به ریتم کار لطمه نمی‌زند، این کار را می‌کنم اما خیلی اهل بحث کردن نیستم. بخصوص اگر کارگردان قوی باشد و کارش را بلد باشد هرگز به خودم چنین اجازه‌ای را نمی‌دهم.

برویم سراغ سوپراستار. چه خبر از دنیای سوپراستارها؟

ما که سوپراستار نیستیم بنابراین خبر خاصی ندارم.

حضور تهمینه میلانی به عنوان کارگردان چقدر در انتخابتان دخیل بود؟

خیلی زیاد. به نظرم خانم میلانی تنها یک کارگردان نیست. بلکه یک دوست و یک همراه خیلی خوب است. او آنقدر پر انرژی و مهربان است که انرژی‌شان به ما هم منتقل می‌شد. به هر حال دلم می‌خواست در پرونده کاری‌ام اسمی هم از خانم میلانی باشد و به یکی از کارهای ایشان سنجاق شوم که خوشبختانه در سوپراستار این همکاری شکل گرفت.

قصه این فیلم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظرم قصه جدید و خوبی بود. حداقل شاید تلنگری برای سوپراستارهای سینمای ما باشد.

از این که از طرف دوستانتان آن هم به خاطر قصه فیلم، مورد سرزنش قرار بگیرید واهمه‌ای نداشتید؟ چون سوپراستار خیلی از پشت صحنه‌ها را که واقعیت هم دارد نمایان کرد؟

حداقل من واهمه‌ای نداشتم چون شخصیت من از همه محکم‌تر بود. به هر حال هیچ فیلمی در دنیا نتوانسته تمام مخاطبان را جذب کند. چون سلیقه‌ها متفاوت است و هر فیلمی به طبع مخاطب خودش را دارد. به هر حال نمی‌شود از واقعیت‌ها، چون حقیقت هستند دور شویم. ضمن این که به نظرم سوپراستار چالش تاز‌ه‌ای را در سینما ایجاد کرد.

فکر نمی‌کنید نقش مادر (آن هم با توجه به سن شهاب حسینی)‌ برایتان خیلی سنگین بود؟

قصه باید جذاب و متفاوت باشد تا من را به خود جلب کند اگر قصه را دوست نداشته باشم، حتی اگر کارگردان هم خوب باشد، کار نمی‌کنم

چرا و چون در فیلم «دل‌شکسته» هم نقش مادر شهاب را داشتم نمی‌خواستم برای بار دوم این تجربه را به دست بیاورم و آن را تکرار کنم. آن هم به خاطر دوری از کلیشه شدن، اما خانم میلانی گفتند این فیلم داستان تازه‌ای دارد و قطعا با تجربه قبلی متفاوت خواهد بود بنابراین مجددا این تجربه را به دست آوردم. اما قطعا دیگر آن را تکرار نخواهم کرد.

ارتباطتان با شهاب حسینی چطور بود. آن حس مادر و فرزندی بین شما وجود داشت؟

بله، به نظرم آقای حسینی یکی از بهترین بازیگران ما هستند و تکنیک‌های بازیگری را خیلی خوب می‌شناسند و به همین سبب فکر می‌کنم توانستیم بازی خوبی را به معرض نمایش بگذاریم.

خانم کوثری یکی از شاخص‌ترین کارهای شما بازی در نقش ماریا نصرانی بود. این نقش چقدر برای خودتان ماندگار شد؟

خیلی زیاد. باور کنید هنوز که هنوزه خیلی‌ها من را با‌ آن نقش می‌شناسند و به یاد می‌آورند خودم هم آن نقش را خیلی دوست دارم و امیدوارم بتوانم دوباره به گونه‌ای دیگر آن را زنده کنم.

پس بازی در کارهای تاریخی را دوست دارید؟

بله. کارهای تاریخی را دوست دارم چون تکلیف با تاریخ و حتی نقش مشخص است. متاسفانه کارهای رئال خیلی شبیه به هم شده‌اند و خلاقیت در آنها کمتر دیده می‌شود. بنابراین ترجیح می‌دهم در کارهای تاریخی بازی کنم تا یک کار معمولی روز.

خب فکر می‌کنید چرا سریال‌های ما شبیه به هم شده‌‌اند؟

چون ما فیلمنامه‌های خوب نداریم.

شما طی این سال‌ها در سینما و تلویزیون بسیار آهسته و پیوسته حرکت کرده‌اید. می‌خواهم بدانم انتخاب نقش‌هایتان بر چه اساسی است؟

برای من، کارگردان خیلی مهم است. این که بتوانم به او اعتماد کنم و از آن دست بازیگرانی هم نیستم که می‌گویند ما تلویزیون نمی‌بینیم. چون دیدن کارهای تلویزیونی به من کمک می‌کند که کارگردان‌ها را بهتر بشناسم و حتی بازی دوستانم را ببینم. در وهله دوم هم فیلمنامه برایم اهمیت دارد. قصه باید جذاب و متفاوت باشد تا من را به خود جلب کند اگر قصه را دوست نداشته باشم، حتی اگر کارگردان هم خوب باشد، کار نمی‌کنم.

چقدر دنبال تفاوت در نقش‌هایتان هستید؟

خیلی زیاد. شاید علت آهسته و پیوسته رفتنم هم همین باشد. دوست ندارم نقش‌‌های کلیشه‌ای را بازی کنم. اما متاسفانه کارها به این سمت و سو کشیده شده است. یعنی ما داستان‌های خیلی متفاوت نمی‌بینیم. قصه‌ها بیشتر حول داستان‌های روزمره و ساده می‌چرخد.

ضمن‌ این‌که نقش متفاوت هم برای خانم‌ها کمتر است؟

بله. دقیقا همین‌طور است. یعنی آن‌قدر که نقش متفاوت برای آقایان وجود دارد برای خانم‌ها نیست. البته خانم خیراندیش در مجموعه «اشک‌ها و لبخند‌ها» خیلی متفاوت و خوب ظاهر شده‌‌اند.

وقتی قرار است در نقشی ظاهر شوید، چقدر خودتان را در قالبی مشخص می‌برید؟

هرگز این کار را نمی‌کنم. چون اگر در یک قالب خاص فرو بروم با یک تغییر کوچک تمام ذهنیتم در مورد آن نقش به هم می‌ریزد. سعی می‌کنم تا جایی که می‌شود به حال و هوای نقشم نزدیک شوم و روتوش نهایی را هم به عهده کارگردان می‌گذارم.

گویا در سریال «بانو» بازی کرده‌اید درست است؟

بله. در ابتدا آقای حسن هدایت کارگردانی این کار را به عهده داشتند اما اواسط کار فرید هدایت‌‌گر این مجموعه شد و می‌توانم بگویم این مجموعه یکی از پردردسر‌ترین کارهایی بود که من در این مدت انجام داده‌ام.

چرا؟

چون این کار متاسفانه تولید خوبی نداشت و تمام گروه غیر از بازیگران در طول کار عوض شدند و با این حساب شما دیگر چه توقعی از این کار می‌‌توانید داشته باشید.

بانو به سفارش کدام شبکه ساخته شد؟

شبکه 3 و نیمی از این کار در یزد تصویربرداری شد که از این نظر کار سختی بود آن هم به خاطر نوع آب و هوای این شهر به هر حال از نظر روحی خیلی آسیب دیدم.

شما چه نقشی در این کار داشتید؟

نقش زنی را داشتم که پس از 20 سال برای نجات فرزندش از خارج به ایران بازگشته و مجبور می‌شود با خانواده همسرش که به او تهمت زده‌‌اند بجنگد. نقشم را خیلی دوست داشتم ولی افسوس که روند کار مطلوب نبود.

فکر نمی‌کنید نقشتان نزدیک به فروغ است یا حداقل شباهت‌هایی به او دارد؟

خیر. او با مسائل دیگری روبه‌روست که فروغ با آنها مواجه نبود. شاید تنها شباهت آنها این باشد که هر دو برای نجات فرزندشان وارد جنگ می‌شوند. همین.

محبوبه ریاستی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها