کوتاه درباره «سوپر استار»

فاصله گرفتن از مرد ستیزی و فرشته پروری

رنگ و لعاب دادن به رخداد‌هایی که به شمایلی از داستان‌های پریان طعنه می‌زنند و ریختن اسلوب چنین روایت‌هایی در ظرف زمان معاصر خیلی راحت میسر نمی‌شود. «سوپر استار» به گونه‌ای از مولفه‌های داستان‌های پریان تبعیت می‌کند، فرشته‌ای کم سن و سال سر راه هنرپیشه‌ای فاسد، الکلی ظاهر می‌شود تا با پند و اندرز‌هایی که مناسب پیرزن‌های 70 ساله است، این مرد سرکش و گناهکار را به معرفت و شناخت گره زند.
کد خبر: ۲۴۴۰۵۲
تهمینه میلانی که ید طولایی در مردستیزی و فرشته‌پروری در آثارش دارد، در سوپر استار اندکی از نوازش غلوآمیز مردانی که همیشه ظالم، بی‌اندیشه و کله‌‌شق هستند، فاصله گرفته است. هرچند در مراوداتی که کورش زند هنرپیشه نامی با زنان رنگ به رنگ پیرامونش دارد او مقصر اصلی و متهم ردیف اول معرفی می‌شود.

به هر روی، سازنده این فیلم هم یک بانوی محترم است که برای یک بار هم شده به خود جرات نداده است که حداقل از زاویه یکی از انبوه زنانی که برای این هنرپیشه جوان غش و ضعف می‌روند به مرد داستان نزدیک شود. هر چند نگاه مرد ستیز میلانی در این فیلم تعدیل شده، ولی به هر روی مرغ ایشان همیشه یک پا دارد.

ای کاش فیلمساز به همان مولفه‌های داستان پریان پایبند می‌ماند. فیلم به گونه‌ای در چند لحن و سبک و سیاق مختلف روایی پرسه می‌زند. داستان با تولد کورش زند و درد دل مادر او با پیرمردی که به نوعی می‌توان وی را قصه‌گوی فیلم محسوب کرد، دریچه خود را به جمال مخاطب می‌گشاید. پیرمرد نوازنده که به نام آقای تابان معرفی می‌شود، در همان بدو امر برای توفیق و سلامتی کودک دعا می‌کند.

او حتی به حضور فرشتگان هنگام نوازندگی چندین مرتبه اشاره می‌کند.پس از عنوان‌بندی فیلم که با تصاویر سیاه و سپید سوپر استار جمع و جور شده است، فیلمساز در همان بدو امر کلید‌های سیاهی شخصیت و آلودگی وی را به ذهن مخاطب سنجاق می‌زند. درگیری و ادا اطوارهای کورش تا زمانی که فرشته، نوجوان داستان در ردای رها عظیمی به منزل او وارد می‌شود، بستر رئال داستان را قوام می‌دهد.

مناسبات او با همکاران و اطرافیانش به شکل موجز و سنجیده در فیلم جاسازی شده است. حضور رها و چالش‌های مقدماتی او با کورش لحن فانتزی فیلم را تقویت کرده و تا زمانی که رها خود را به عنوان دختر گمشده کورش معرفی کند، داستان تا حدودی معطل و بلاتکلیف است. مضاف بر این، فیلمساز با فیدهای سفید رنگی که چاشنی اوهام و افکار کورش کرده، برمعصومیت و رویایی بودن دخترک بیش از حد پافشاری می‌کند تا به نوعی هم سوپر استارش و هم مخاطب فیلم به نوعی شیرفهم شود.

از سوی دیگر، در یک سوم پایانی فیلم باز بستر رئال داستان تقویت شده و فیلمساز با پرونده‌سازی برای مهناز، زن نخست سوپر استار و دخترک که از زبان مدیر پرورشگاه به ذهن مخاطب سنجاق می‌کند، در عمل تمام رشته‌هایی را که برای هدایت و سر به راه کردن سوپر استار فاسدش بافته، از هم می‌تند.

ای کاش فیلمساز به همان مولفه‌های داستان پریان پایبند می‌ماند. فیلم در چند لحن و سبک و سیاق مختلف روایی پرسه می‌زند

ای کاش فیلمساز بر جنبه رویایی و تخیلی آمدن و ناپدید شدن دخترک، پایبند می‌ماند و این قدر در مسیر شیرفهم کردن تماشاگر وقت تلف نمی‌کرد. همان طور که می‌توانست حضور پیرمرد و دخترک در ذهن مادر جوان سوپر استار در ابتدای فیلم یا خود قهرمان قصه در زمان کنونی در شمایل یک داستان پریان قوام و انسجام گیرد.

میلانی در چند اثر خود نشان داده که در ترسیم مناسبات فانتزی و رویاگونه تسلط نسبی دارد. اگر بر همان بستر تخیلی و فانتزی اثرش را پیش می‌برد، اکنون فیلم با این لکنت و تپق روایتی مواجه نمی‌شد. به هر روی، این بانوی فیلمساز به نوعی پرچم تعهد اجتماعی را در آثارش همیشه برافراشته نگه می‌دارد. به همین دلیل است که فرشته نوجوان فیلم در ردای یک مصلح اجتماعی در اثر ظاهر می‌شود تا با نصیحت و پند و اندرزهای شعار گونه خود هنرپیشه فاسد را به راه صحیح هدایت کند.

سوپر استار به نوعی پخته و کامل ترین اثر این بانوی فیلمساز است. جدای از حفره‌ها و لکنت‌های داستانی، فیلم ساختار منسجم و قابل اعتنایی دارد. ریتم اثر در تعادل و تناسب با سکانس‌هایی که کوتاه و موجز هستند شکل و معنا پیدا کرده‌اند. گزینش هنرپیشگان بخصوص برای نقش‌های فرشته و سوپر استار به نیکی انجام شده است، به ویژه برای نقش فرشته، فیلمساز دختری را انتخاب کرده که زیبایی خاصی بسان فیلم‌های دیگر ندارد، از سوی دیگر میلانی توانسته حضور هنرپیشه تازه کار و جوانش را در برابر بازیگر حرفه‌ای خود در یک تعادل و همسانی نگه دارد.

اما واگذاری نقش محوری سیامک دستیار کارگردان داخل فیلم به یک مجری شناخته شده تلویزیونی، بخشی از مناسبات سوپر استار با دنیای سینما و بده بستان با همکارانش را در پشت صحنه خدشه‌دار کرده است. به هر روی، رضا رشیدپور به عنوان مجری تلویزیون در ناخودآگاه جمعی مخاطب جاخوش کرده و حضور او در شمایل دستیار کارگردان با پیش‌فرض‌های ذهنی او تطابق ندارد.

ای کاش میلانی برای این نقش از یک آدم ناشناخته یا یک هنرپیشه بهره می‌برد. مناسبات کورش با سیامک به دلیل حضور مجری تلویزیون در ردای دستیار کارگردان باور پذیری این بده بستان را پایین آورده است. معضل دیگر که فرجام اثر را بشدت آزار می‌دهد، بخش تهذیب و بازگشت به خویشتن قهرمان داستان است.

زمین و زمان فیلم در مسیر شناخت و نشانه‌شناسی سیر می‌کند، هر کسی که سر راه سوپر استار سبز می‌شود، برای فرشته ناپدید شده مرثیه سرایی می‌کند! مدیر پرورشگاه کم مانده از او یک قدیس بسازد.

به هر روی با التفات به پرونده شخصیتی که فیلمساز از رها- فرشته ارائه داده و او را موجود زمینی فرض کرده، این مرثیه‌سرایی‌های انتهای فیلم، همان یک جانبه نگری است که میلانی در فیلم‌های پیشین خود نیز از طیف زنان و مردان داستان در لوای زنان فرشته‌سان و مردان ابلیس و ظالم ارائه می‌کرد.

به هر روی سوپر استار در ضیافتی که برای تماشاگرش در جوار پرده نقره‌ای سینما به پا کرده کم‌فروشی نمی‌کند.

علی احسانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها