کد خبر: ۲۲۹۴۷۲

شاگرد اول کلاس خرگوش باهوش بود که همیشه 20 می‌گرفت و از همه تنبل‌تر خرس خواب‌آلود بود که همیشه سر کلاس چرت می‌زد.

موقرمزی خیلی دوست داشت که وقتی بزرگ می‌شه یه خانم معلم مهربون بشه که به بچه‌ها درس بده و باهاشون بازی کنه. بیشتر وقت‌ها تو خواب تبدیل به یه معلم مهربون می‌شد که کنار تخته سیاه ایستاده و به جای درس دادن به بچه‌ها براشون قصه عروسک‌هاشو تعریف می‌کنه یا این‌که شعر می‌خونه و بازی می‌کنه و از تنها چیزی که خبری نبود، درس و مشق بود. بعضی از وقت‌ها هم خواب می‌دید که تبدیل به یه معلم سختگیری شده که اینقدر به بچه‌ها مشق شب می‌ده، اشکشون رو در می‌آره.

تو مدرسه همه می‌دونستن که موقرمزی خیلی دوست داره وقتی بزرگ شد معلم بشه. تازه تو مسابقه انشاءنویسی با موضوع، وقتی بزرگ شدید می‌خواهید چه کاره شوید؟ نفر اول شده بود و بهش جایزه داده بودن.

اما عروسک‌های موقرمزی از دستش خسته شده بودن، چون هرروز بهشون دیکته می‌گفت و اصلا تو برنامه درسی هفتگی بهشون ریاضی درس نمی‌داد. آخه خود موقرمزی خیلی از درس ریاضی دل خوشی نداشت و بگی نگی نمره‌های جالبی هم از این درس نمی‌گرفت. واسه همین هم سراغ کتاب ریاضی نمی‌رفت و هیچکدوم از عروسک‌هاش حتی نمی‌تو نستن تا 10 بشمرن، چی برسه که بنویسن.

تا این که یه روز معلم موقرمزی از بچه‌ها خواست که نوبتی معلم بشن و سر کلاس درس بدن که درس ریاضی به اسم موقرمزی افتاد و خیلی غصه‌دار شد. رفت خونه و تو فکر این بود که چطوری فردا به بچه‌ها جمع اعداد رو یاد بده و تو ذهنش افسوس می‌خورد که کاش درس فارسی به اسمش افتاده بود و به بچه‌ها دیکته می‌گفت.

عروسک‌ها که دیدن موقرمزی خیلی ناراحته، تازه شروع به پچ پچ کردن که با دیدن کتاب ریاضی تو دست موقرمزی از تعجب شاخ در آوردن.

موقرمزی شروع کرد به یاد دادن اعداد به عروسک‌هاش و بعد با جمع کردن عروسک‌ها با هم، کم کم به اونها جمع کردن عددها رو هم یاد داد و خودش رو برای درس دادن فردا آماده کرد. از اون طرف عروسک‌ها خیلی خیلی خوشحال شدن که بالاخره موقرمزی بهشون ریاضی رو یاد داد و دیگه پیش عروسک‌های لیلی دوست موقرمزی خجالت نمی‌کشن.خود موقرمزی هم فهمید که چقدر ریاضی درس شیرینی می‌شه وقتی با عروسک‌هاش با هم اون رو یاد بگیرن و دیگه اینقدر برای اونها دیکته نگه.

فردای اون روز موقرمزی رفت مدرسه و به بچه‌ها اینقدر خوب جمع اعداد رو یاد داد که هیچ‌کس از اون درس نمره کم نیاورد و همه بچه‌ها آرزو کردن که کاش موقرمزی یهو بزرگ می‌شد و مثل خانم معلم مهربونشون سرِکلاس درس می‌داد.

نرجس ندیمی دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها