اصل اول، برنامه‌ریزی فرهنگ

هنگامی‌ که‌ سخن‌ از فرهنگ‌ و هنر به‌ میان‌ می‌آید ناخودآگاه‌ بسیاری‌ از هنرها به‌ ذهنمان‌ متبادر می‌شود و شاید در راس‌ آنها هنرهای‌ نمایشی‌ بیش‌ از هنرهای‌ دیگر فضای‌ تخیل‌ ما را پر کند و صد البته‌ هنرهای‌ نمایشی‌ به‌ دلیل‌ دارا بودن‌ وجه‌ دیداری‌ طبعا با تاثیرگذاری‌ بیشتری‌ هم‌ همراه‌ است. به‌ نظر می‌رسد برای‌ آن‌که‌ هنر از گستره‌ بیشتری‌ برای‌ تاثیرگذاری‌ بر مخاطبان‌ خود برخوردار باشد، می‌باید برای‌ آن‌ برنامه‌ریزی‌ بهتری‌ هم‌ انجام‌ داد تا دامنه‌ فراگیری‌ و تاثیرگذاری‌ آن‌ نیز بیشتر گردد.
کد خبر: ۲۱۷۶۶۷

موضوع‌ یا مساله‌ مهمی‌ که‌ امروزه‌ هنر ما از آن‌ رنج‌ بسیار می‌برد، نبود  برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ و هنری‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ نبود برنامه‌ریزی‌ منظم، مدون‌ و جامع‌ در هنرهای‌  نمایشی‌ است. زیرا تاکنون‌ سیاستگذاری‌ها به‌ صورتی‌ انجام‌ گرفته‌ که‌ به‌ راحتی‌ نمی‌توان‌ از کارنامه‌  آن‌ استفاده‌ و بهره‌ لازم‌ را برد. برای‌ اثبات‌ این‌ مدعا می‌توان‌ به‌ رقم‌ بودجه‌ فرهنگ‌ و هنر در  سالهای‌ گذشته‌ مراجعه‌ کرد که‌ این‌ بودجه‌ در سالهای‌ متوالی‌ دچار تغییر بسیاری‌ شده‌ است. در  یکسال‌ این‌ بودجه‌ کافی‌ نبوده، در یکسال‌ دیگر از حداقل‌ بودجه‌ برخوردار بوده‌ و در سالی‌ مقدار  خیلی‌ کمی‌ به‌ آن‌ اضافه‌ شده‌ است‌ و در سالهایی‌ اصلا این‌ میزان‌ بودجه‌ تغییر نکرده‌ است. این‌ در  حالی‌ است‌ که‌ هم‌ به‌ نسبت‌ به‌ هنرمندان، دانشجویان‌ و هنرجویان‌ و علاقه‌مندان‌ هنر هر ساله‌ رو  به‌ افزایش‌ رفته‌ و روند صعودی‌ را طی‌ کرده‌ است‌ و هم‌ هنر از منزلت‌ بیشتری‌ نزد مسوولان‌ رده‌  بالای‌ مملکتی‌ برخوردار شده‌ است. از این‌ رو انتظار می‌رفت‌ بودجه‌ هنر از اعتبارات‌ لازم‌ نیز  برخوردار شود، تا در شرایط‌ کنونی‌ با مشکلات‌ عدیده‌ای‌ همراه‌ نمی‌شد و وضعیت‌ آن‌ نسبت‌ به‌  گذشته‌ لااقل‌ نه‌ خیلی، بلکه‌ در حداقل‌ ممکن‌ بهتر می‌شد. بر سیاستگذاران‌ و متولیان‌ فرهنگی‌ و  هنری‌ فرض‌ است‌ که‌ با بازنگری‌ در این‌ بخش، نسبت‌ به‌ برنامه‌ریزی‌ و مدیریت‌ فرهنگی‌ و هنری‌  بیش‌ از پیش‌ بر کوشایی‌ خود بیفزایند تا جامعه‌ هنری‌ از آسیبهای‌ کمتری‌ برخوردار شود. زمانی‌ که‌  جامعه‌ هنری‌ تمام‌ توانایی‌ها و قابلیت‌ها و استعدادهای‌ خود را برای‌ هنر مورد نظرشان‌ به‌ کار  می‌گیرند و با جدیت‌ و کوشش‌های‌ بیشتری‌ برآنند تا سطح‌ کیفی‌ هنر را ارتقا بخشند و هر یک‌ از  دریچه‌ دنیای‌ خاص‌ هنری‌ خود می‌کوشد برتحول‌ و گسترش‌ هنر کشور تاثیرگذار باشد، پس‌  واجب‌ می‌شود بر همان‌ مسوولان‌ و متولیان‌ با درایت‌ بیشتری‌ به‌ برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ ـ هنری‌  بپردازند و با مدیریت‌ قوی‌تر و کارآمدتر فضای‌ بهتری‌ برای‌ فعالیت‌ هنرمندان‌ و هنرجویان‌ فراهم‌  آورند و آنان‌ نیز با فراق‌ بال‌ و آسودگی‌ خاطر به‌ خلق‌ گونه‌های‌ هنری‌ روی‌ آورند. بنابر این‌ در چنین‌  وضعیتی‌ جامعه‌ هنری‌ تلاش‌ می‌کند هم‌ به‌ انتظار مخاطبان‌ عمل‌ بپوشاند و سطح‌ توقعات‌  برنامه‌ریزان‌ و مسوولان‌ را برآورده‌ سازد و هم‌ خود نیز از کار خویش‌ احساس‌ رضایت‌ پیدا کند.‌

 از آنجا که‌ هنر زبانی‌ جهانی‌ است‌ و می‌توان‌ به‌ وسیله‌ آن‌ فرهنگ‌ هر ملیت‌ را به‌ دیگران‌ صادر کرد،  می‌باید برای‌ آن‌ برنامه‌ریزی‌ها و اعتبارات‌ بیشتری‌ قائل‌ شد تا بتوان‌ از آن‌ استفاده‌های‌ لازم‌ را کرد.  بنابر این‌ برای‌ پرداختن‌ به‌ هنر واجب‌ است‌ که‌ با برنامه‌ریزی‌های‌ مدون، معین‌ و مشخص‌ و جامع‌  در کوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌ و میان‌مدت، هم‌ به‌ اهداف‌ فرهنگی‌ دست‌یافت‌ و هم‌ فضای‌ آرام‌تر و  کم‌ تنش‌تری‌ برای‌ خلق‌ کرد واقعیت‌ است‌ که‌ اکنون‌ موقع‌ آن‌ رسیده‌ است‌ که‌ جدا از سازمان‌هایی‌  که‌ مرتبط‌ با هنر و فرهنگ‌ هستند، همه‌ مسوولان‌ بلندپایه‌ کشور بهای‌ بیشتر برای‌ بودجه‌ و  اعتبارات‌ سالانه‌ آن‌ قائل‌ شوند تا بتوان‌ به‌ وسیله‌ آن‌ برنامه‌ریزی‌ها، به‌ اهداف‌ متعالی‌ نایل‌ شد و  شرایط‌ و وضعیت‌ مطلوبی‌ برای‌ خلق‌ گونه‌های‌ مختلف‌ هنری‌ پدید آورد. در آن‌ شرایط‌ می‌توان‌ به‌  این‌ امید داشت‌ که‌ هنر می‌تواند رسانه‌ فراگیری‌ برای‌ انعکاس‌ و افکار و اندیشه‌های‌ متفاوت‌ و نو  باشد و منتظر خلق‌ آثار زیبای‌ هنرمندان‌ شد که‌ همانند اثر حاوی‌ معناهای‌ گوناگون‌ و چند صدایی‌  خواهد بود و در واقع‌ بدین‌ طریق‌ تکثیر اندیشه‌های‌ هنری‌ و نو و مدرن‌ را شاهد بود.‌

بهزاد صدیقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها