جام جم آنلاین گزارش میدهد
علی رغم 70سال سلطه کمونیست ها و همچنین علقه ارتباطی شدیدی که با جمهوری اسلامی داشت ، مورد توجه قدرتهای جهانی قرار گرفت .
تاجیکستان از لحاظ منابع و معادن و مواد خام بسیار غنی اما در عرصه تولید و فناوری ضعیف است . به همین دلیل برای احیائ اقتصاد خود محتاج کمک های بین المللی است و از این روست که ایالات متحده از طریق صندوق بین الملل پول و بانک جهانی می کوشد این کشور را وامدار سیاسی و فرهنگی خود کند. علاوه بر اقدامات اقتصادی ، برنامه های فرهنگی نیز از قبیل ایجاد آموزشگاه های زبان انگلیسی ، پخش فیلم های مستهجن ، ایجاد یک رایزن فرهنگی و... در دستور کار قرار گرفته تا بتوانند از این طریق جوانان را آرام آرام از سنت و فرهنگ دیرینه خود دور کنند. اما علی رغم همه این تلاشها قسمت چشمگیری از مردم به سنتهای دیرینه فرهنگ خود پایبندند و آن را حفظ کرده اند. مقاله ذیل تحولات تاجیکستان را بعد از استقلال مورد بررسی قرار داده که از نظرتان می گذرد. تاجیکستان فعلی از جمله سرزمین هایی است که در صدر اسلام زیر پوشش سبز این آیین قرار گرفته بود. اسلام که از حدود 14قرن پیش وارد زندگانی تاجیک ها شده است با تمامی بخش های حیات این مردم آمیزش یافته و به عنصر مهم هویت آن تبدیل شده است و امروز فرهنگ تاجیک ها بدون آن قابل تصور نیست . تاریخ تاجیک ها در قرن 20میلادی سرشار از خون و نبرد بوده و مقاومت آشکار و نهان این مردم علیه دشمنان تاجیکستان در تمام طول زمان شوروی ادامه یافته است . گرچه نظام شوروی با استفاده از تمام وسایل ممکن درصدد از میان برداشتن اسلام واقعی در این سرزمین بوده است اما بعد از دهها سال سیاست های هویت زدایی شوروی در جمهوری تاجیکستان که در ممنوع اعلام کردن روابط تاجیکان با کشورهای اسلامی ، ممانعت از رسمیت داشتن دین ، حذف فیزیکی روحانیون ، از میان برداشتن الفبای فارسی ، نابود ساختن میراث فرهنگی و تحریف تاریخ و کتب ادبیات خلاصه می شده باز در آخرین سالهای موجودیت اتحاد شوروی مردمی را در صحنه مشاهده می کنیم که قسمت چشمگیری از آنان به سنتهای دیرینه فرهنگی خویش پایبندند و اصیل ترین عناصر فرهنگی خود را از دست نداده اند. به طور کلی می توان گفت که سیاست های اصل زدایی دولت شوروی در تاجیکستان تقریبا ناموفق بوده و نتوانسته است که اسلام را از میان مردم به کلی بردارد. یعنی پیوند مسلمانان با پیشینه بزرگ خود به طور کلی قطع نشد. در دهه 80 این قرن ، شاهد فراهم آمدن یک سری شرایط مساعد برای احیای مجدد اسلام در تاجیکستان هستیم .
الف : اولین عاملی که برای احیای مجدد اسلام در جمهوری تاجیکستان مساعدت کرده است ، شتاب بیشتر نیروهای مبارز در تمام جهان اسلام می باشد. از مشاهده اوضاع جهان در دهه های 70 و 80 می توان گفت که اسلام در این دوره با روحیه کاملا جدیدی وارد میدان شد و در کشورهای مسلمان نشین ، نهضت های پیشین اسلامی بر فعالیت های خویش افزودند.
ب : عامل موثر دوم ، تجاوز اتحاد شوروی به خاک کشور مسلمان نشین افغانستان است . پس از اشغال افغانستان از سوی ارتش شوروی حکومت مسکو از مسلمانان تاجیکستان به علت همزبان بودن با مردم افغانستان استفاده زیادی می کرد. تاجیکان به عنوان مترجم ، مشاور ، خبرنگار ، معلم ، استاد دانشگاه و غیره در مناطق گوناگون افغانستان به عنوان نمایندگان اتحاد شوروی فعالیت می کردند. از آنجا که درهای افغانستان به روی جهان اسلام باز بود ارتباط تمامی مسلمانان خارج با مسلمانان شوروی در این کشور امکانپذیر می شد و از این طریق کانال جدیدی برای انتقال عقاید اسلام احیا شده به اتحاد شوروی ، خاصه به آسیای مرکزی باز شده بود.
ج : نقش سیاست پروستریکا: پیش از به روی کار آمدن میخاییل گورباچف در سال 1985 و پیش از اعلام سیاست جدید از سوی او، در بعضی مناطق مسلمان نشین شوروی گروه های کوچک و کاملا زیرزمینی اسلامی که دارای افکار معاصر بودند، تاسیس شد. این گروهها بعد از آغاز سیاست بازسازی و ایجاد فضای باز سیاسی (آزادی بیان) معروف به پروستریکا و گلاسنوست فعالیت های رسمی خود را افزایش دادند و امکان پیدا کردند که احزاب اسلامی سیاسی خود را سازمان دهند. این امر به احیای مجدد اسلام کمک شایانی کرد و هر چند که در دهه آخر بیستم ، حکومت محلی جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی چارچوب تنگی را برای فعالیت های گوناگون مردم مشخص کردند و اجرای برنامه های مربوط به بازگشت به هویت ملی را ناممکن ساختند که در این میان چندین عامل از جمله انعطاف ناپذیری رهبران و نبود قوانین کامل مانع از ادامه تحولات شد. این حالت نامطلوب به دنبال مسائل فرهنگی ، مسائل سیاسی را در دستور روز قرار داد؛ از این رو در ساختن ایدئولوژی محدود کمونیسم از جامعه ، رسمیت بخشیدن به فرهنگ اصلی مردم و کسب استقلال هر چه بیشتر جمهوری از جمله مسائلی بودند که در مرحله دیگر تحولات تاجیکستان مطرح شدند و دامنه این مسائل از مسائل فرهنگی به معنای خاص آن به مراتب گسترده تر شد. تلاش برای حل این مسائل نخستین انگیزه تبدیل شدن بعضی گروههای فرهنگی به گروههای سیاسی و همچنین تاسیس گروههای سیاسی جدید در تاجیکستان بوده است . در خلال سالهای 1989- 1995 از سوی وزارت دادگستری جمهوری تاجیکستان دهها گروه سیاسی کوچک و بزرگ و با اهداف گوناگون اجازه فعالیت رسمی یافتند که عمده ترین آنها حزب نهضت اسلامی ، سازمان مردمی رستاخیز، سازمان لعل بدخشان ، حزب دمکرات تاجیکستان ، سازمان آریانای بزرگ و سازمان جوانان آزاد بودند. این گروهها در چند سال اخیر تاجیکستان را به صحنه مبارزه شدید میان گروههای تازه تاسیس سیاسی از یکسو و نیروهای باقیمانده نظام پیشین تبدیل کرده بودند. این مبارزه ابتدا شکل سیاسی داشت ؛ ولی در سال 1992به جنگ کشیده شد. احزاب عمده غیرکمونیستی چون حزب نهضت اسلامی ، حزب دمکرات ،جنبش رستاخیز و سازمان لعل بدخشان برای مبارزه دستجمعی با نظام حاکم با هم توافق کرده و ائتلاف نیروهای مردمی تاجیکستان را تشکیل دادند که هدف اصلی آنها مبارزه علیه بقایای کمونیسم بود. از میان 4گروه اصلی ائتلاف مذکور، تاریخ تشکیل حزب نهضت اسلامی به کلی فرق داشته و نسبت به احزاب دیگر سابقه بیشتر و ریشه های عمیق تر و به دنبال آن نفوذ وسیع تری داشته است و از این رو به طور جداگانه بررسی می شود.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان