در آستانه سال نو میلادی ، گروهی از هنرمندان سینما و تلویزیون و تئاتر ، به سرپرستی نادر طالب زاده در شهرک
کد خبر: ۱۹۵۲۲
سینمایی سازمان صدا و سیما که یادگار مرحوم علی حاتمی دانسته می شود ، خود را آماده می کنند تا در شبی سرد، بخش دیگری از زندگی عیسی (ع) را به تصویر بکشند. بشارت منجی از لحظه شکل گیری ایده اولیه آن 15سال دغدغه ذهنی سازنده اش و جمعی از همکاران وی بوده است این دغدغه به صورت مستمر دنبال شد تا در نهایت شرایط ساخت سریالی درباره دوران زندگی «عیسای ناصری» فراهم شد. حضرت عیسی (ع) رشد یافته منطقه جلیلیه بود. جایی در شمال فلسطین که از هر سو ، در محاصره افکار ، عقاید و قدرتهای گوناگون سیاسی و اجتماعی قرار داشت . از عقاید گروهی متعصب تا جماعتی شرک زده و این گونه است که زندگی این پیامبر، چنان جذاب می شود که دستمایه فیلمها و سریال های گوناگون تلویزیونی قرار می گیرد. آنچه می خوانید گزارش خبرنگار جام جم از یکی از مراحل تولید این سریال است.

شهرک سینمایی مرحوم حاتمی - ساعت 21

از زمان نامگذاری این زمینها به نام «شهرک سینمایی» تا امروز ، بیشتر طراحان صحنه برجسته فعال در سینما و تلویزیون ایران ، چیزی به این خاک اضافه کرده اند. ولی الله خاکدان ، در بخشی از این محل ، تهران قدیم را بازسازی کرد و مجید میرفخرایی کوفه و مدینه را؛ و براساس طرحها و ایده های عبدالحمید قدیریان نیز ، کشور یهودیه ، شهر اورشلیم ، ساختمان معبد قدس و سایر بناهای مربوط در این جا شکل گرفت . پروژکتورهایی که در حال نصب بر روی دکورهای معبد سلیمان است ، خبر از تدارک صحنه فیلمبرداری می دهد. بخش زیادی از سریال بشارت منجی نیز در همین دکورها و سایر بناهای موجود در شهرک ، فیلمبرداری شد. محل فیلمبرداری نیمی از سریال نیز، فضاهای باز بوده است که باتوجه به سفرهای متعدد دوربین نیز به دنبال وی راهی این فضاهای آزاد شده است . داخل کمپ گروههای مختلف مشغول آماده کردن خود برای آغاز فیلمبرداری هستند. در اتاق کارگردانی باز می شود. احمد سلیمانیان ایفاگر نقش «عیسی» با عروسکی در دست از اتاق خارج می شود و لحظه ای بعد به اتاق گروه صحنه می رود. از جملاتی که میان آنها رد و بدل می شود، متوجه می شوم سلیمانیان در حال آماده کردن عروسک مذکور برای صحنه ای است که در آن ، مادری از شدت گرسنگی و طبق پیشگویی های تورات در هنگام محاصره سخت رومیان ، دست فرزند خردسالش را می خورد. ایفاگر نقش «عیسی (ع)» در این مجموعه ، علاوه بر ایفای نقش اصلی ، فعالیت های هنری دیگر منجمله طراحی صحنه داشته ، او آخرین بازیگری بود که به جمع بازیگران «بشارت منجی» پیوست. نادر طالب زاده ، کارگردان سریال معیارهای مشکلی برای انتخاب بازیگرانش داشت . طالب زاده تمایل داشت بازیگران سریالش از لحاظ روحی به نقشها و فضای کلی مجموعه نزدیک باشند و چهره های آنها نیز، چندان تکراری نباشد. معیارها در مورد نقش اصلی این سریال ، البته سخت تر بود. «عیسی (ع) باید چهره ای داشته باشد که عامه مسلمانان و مسیحیان با دیدن تصویری از او بتوانند با اطمینان بگویند که این شخص عیسی (ع) است». در چنین شرایطی و با چنین معیارهایی بیشتر کاندیداهای ایفای نقش «عیسی (ع)» یا به لحاظ سنی و فیزیکی با نقش تناسب نداشتند و یا واجد ویژگی های دیگر نقش نبودند. او در شهری از شهرهای استان لرستان به نام الشتر متولد شده است و سالها به دلیل شغلش در ترکمنستان حضور داشت و بارها در کوچه ها و خیابان های شهرهای ترکمنستان ، مردم با دیدن او، تعجب کرده بودند و از دیدن او، به یاد عیسی مسیح (ع) افتاده بودند. احمد چند ماه پیش از آغاز بازی در این سریال ، به نیت انجام کارهای هنری از شغل خود استعفا داد و به تهران آمد. حسن سرچاهی - ایفاگر نقش باراباس در این مجموعه - بارها او را به ماندن در تهران تشویق کرد. روزی از روزها او به واسطه معرفی ابوالقاسم شکاری با کارگردان ملاقات کرد و در شرایطی برای ایفای نقش عیسی انتخاب شد که 3ماه از استعفایش می گذشت . با انتخاب او تیم کارگردانی که حدود 6ماه برای انتخاب بازیگر، انرژی زیادی صرف کرده بودند، نفس راحتی کشیدند. اتاق کارگردانی ، امکانات بیشتری نسبت به اتاقهای مشابه دارد. میز بزرگی که وسط اتاق است ، با تعدادی صندلی و در نهایت مبلی راحتی در انتهای اتاق ، آن را به محلی پر رفت و آمد تبدیل کرده است . کارگردان و گروهش در حال طراحی صحنه هایی هستند که امشب فیلمبرداری خواهد شد. سرمای چند شب اخیر هرچند فضای مساعدی را برای فیلمبرداری - باتوجه به حال و هوای داستان - فراهم کرده ؛ اما باعث شیوع انواع و اقسام سرماخوردگی میان عوامل شده است . به همین دلیل با ورود هر تازه واردی ، قرصهای سرماخوردگی جدیدی دست به دست می شود و البته در میان افرادی که تازه به جمع ما می پیوندند، محمدرضا آغاسی که نقش شاعر را در این مجموعه ایفا می کند، به جای قرص ، شکلات نسکافه ای تعارف می کند. سلیمانیان همچنان درگیر ساختن دستی برای عروسک است .
اضلاع مثلث تحقیق

پوستهای سفید بره که بر دوش ژنرال های رومی نصب شده ، آنها را از سربازان عادی متمایز می کند. سربازان نیز با لباسهای سرخ رنگ و سلاحهای سرد خود از مردم عادی متمایز شده اند. اینجا صحن معبد سلیمان است . در گوشه های مختلف صحنه ، الوارهای مشتعل ، گرما و البته میزان زیادی دود تولید می کنند. هنروران و بدلکاران مشغول تمرین هستند و محمدرضا آغاسی با لباسهای کهنه ای که به تن کرده و چوبدست بلندی که به دست دارد، با راهنمایی یکی از اعضای گروه کارگردانی حرکت در مسیر را تمرین می کند. یکی از دستیاران برای هنرورها توضیح می دهد که حرکت آنها در طول زمان فیلمبرداری باید به گونه ای باشد که با عارف «برخورد» نکنند. طالب زاده نیز ، با شال و کلاه ، گوشه ای ایستاده و ناظر این تمرین هاست و گاهی نیز، با گامهای بلند، به سرعت خود را به نقطه ای می رساند تا چیزی را توضیح دهد. از حسین بهزاد که به عنوان مشاور کارگران سر صحنه حضور دارد، جزییات این فصل از سریال را جویا می شوم . بهزاد هنگام ارائه توضیحاتش ، با انگشت اشاره دست چپش به جهات مختلف صحنه اشاره می کند و هر بار که دستش را به سویی نشانه می رود ، بیش از هر چیز ساعت مچی اش که ترکیبی از ساعت ، ماشین حساب و قطب نماست ، توجهم را جلب می کند: «اینجا شهر اورشلیم است . ماههاست شهر از سوی سربازان ارتش روم محاصره شده و مدتهاست که مردم با بیرون شهر ارتباط ندارند. عرصه بر مردم چنان تنگ شده که مادر از شدت گرسنگی دست فرزند خردسال خود را می خورد و حالا در چنین شبی ، یکی از سران فریسی قصد دارد با برداشتن صندوقچه ای طلا، از شهر فرار کند؛ اما پیش از فرار، از سوی سربازان ارتش روم دستگیر می شود.» بهزاد، یکی از مشاوران فیلمنامه بشارت منجی بوده است . در طول توضیحاتش اشاره می کند که در نگارش فیلمنامه و ساخت سریال ، 3منبع تحقیقی ، متون اصلی و موثق اسلامی و قرآن به عنوان متون پایه ، تاریخ باستان و متون مسیحیت به عنوان اضلاع چپ و راست مثلث متون اسلامی مورد توجه قرار گرفته است و از منابع تاریخ باستان و متون مسیحیت تا آنجا استفاده شده که با قرآن و متون اسلامی همخوانی داشته اند.
حمله آغاز می شود

35سال از عروج عیسی مسیح (ع) می گذرد. سال 70پس از میلاد است و تا لحظاتی دیگر، با حمله سربازان رومی به بیت المقدس ، معبد سلیمان آتش گرفته و تخریب می شود. بعد از این واقفه است که «دیاز پورا»ی قوم بنی اسرائیل آغاز می شود و این قوم در جهان پراکنده می شوند. محاصره اورشلیم و تخریب کامل معبد سلیمان در متون مختلفی همچون انجیل ، عهد عتیق و عهد جدید، از زبان موسی (ع) و عیسی (ع) پیش بینی شده بود. امشب نیز در پی به نتیجه نرسیدن مذاکرات ارتش امپراتوری روم با سران شهر، تصمیم حمله گرفته می شود. سوختن الوارهای مشتعل در گوشه و کنار معبد سلیمان ، مقدار زیادی میخ آهنی بر جای گذاشته است . با عبور عقربه های ساعت از عدد 12نیمه شب ، روز جدیدی آغاز شده است . زمان زیادی تا آغاز فیلمبرداری باقی نمانده است . مهدی فرجی مدیر گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما به جمع ما می پیوندد و هنگام ورود، کلاهی پشمی بر سر می گذارد. سلیمانی نیا نیز با جعبه شیرینی بزرگی ، طول و عرض صحنه را چند بار طی می کند تا در این سرمای زیر صفر، کام دست اندرکاران «شیرین» شود. لحظاتی بعد نیز، پشت دستگاه پخش بزرگی قرار می گیرد و نواری را داخل دستگاه می گذارد و آن را عقب ، جلو می کند. صادق میانجی مدیرفیلمبرداری متعلقات دوربین استدی کم را که شباهت زیادی به وسیله حمل «عگلم» دارد به بدن خود نصب کرده و آماده آغاز فیلمبرداری است . پشت دوربین دیگری نیز کارگردان قرار دارد. یکی از عوامل با کیسه ای در حالت حرکت است و هنگام عبور از کنار الوارهای مشتعل ، مشتی اسپند از کیسه بیرون می آورد و روی آتش می ریزد تا «دود» ایجاد کند. لحظاتی بعد، با فرمان کارگردان ، سکوت صحنه ، جای خود را به هیاهوی هنروران و بدل کاران می دهد و لحظاتی بعد، صدای موسیقی عربی ، با ریتم هیجان انگیز به این صداها اضافه می شود و ریتم تندتری به حرکات افراد مقابل دوربین می دهد. «تعداد هنرورها چندان زیاد نیست که صحنه را کامل پر کند.» دلیل صدابرداری نشدن سر صحنه ، را از بهزاد، جویا شدم . او پاسخ می دهد: این صحنه ها قرار است با کمک جلوه های ویژه رایانه ای تکثیر شوند و با اضافه شدن جلوه های تصویری دیگر، در نهایت این صحنه با آتش سوزی معبد ، شکل کامل تری به خود خواهد گرفت . دوربین ها از چند جهت صحنه ها را شکار می کنند. استدی کم نیز با قدرت بالای مانور خود، به صحنه ها و بازیگران نزدیک می شود و جزییات را ضبط می کند. در این میان ، آغاسی ایفاگر نقش عارف پیشگو از گوشه ای از صحنه به سمت عمق میدان در حال حرکت است و شاهد و ناظر این وقایع . او زیرلب جملاتی را بیان می کند.
200کات در سکانس 5دقیقه ای

«بشارت منجی» اولین اثر بلند نمایشی تلویزیون است که در بیشتر سکانس های آن دوربین سیار استدی کم حضور دارد. زمانی که قرار شد از این شیوه برای فیلمبرداری سریال مذکور استفاده شود، این دوربین و متعلقات آن ، از انبار فنی سازمان صداوسیما بیرون آمد و به گفته طالب زاده «روبه راه » شد و با قرار گرفتن آن در کنار 2دوربین 35میلی متری دیگر به ثبت و ضبط صحنه ها پرداخت . محاسن متعددی باعث استفاده از این شیوه شد. در فیلمبرداری با استدی کم ، اولویت در صحنه با بازیگر است . او می تواند در محدوده تعیین شده ، بازی کند و ضمنا تداوم حسی اش هم قطع نشود. این شیوه به بازیگر امکان می دهد در همان برداشت اول بازی خوبی ارائه دهد. با شروع فیلمبرداری ، حرکت دوربین به سمت بازیگر، فشار روحی زیادی را به او وارد می کند و او را به نوعی شوکه می کند. بازیگر نیز معمولا با قرار گرفتن در چنین شرایطی بازی خوبی ارائه می دهد. البته تدوینگر نیز پای میز مونتاژ، نماهای متعدد، از زوایای مختلف دارد، اما یکی از مهمترین دلایل استفاده از این شیوه فیلمبرداری ، حس و حال خاص داستان بود. مسیح دوران پیامبری کوتاهی داشت . به عبارت بهتر التهاب ها و فتنه های ایجاد شده در دوران پیامبری او، فرصتی برای طولانی تر شدن دوران پیامبری به او نداد. از روزهای آغاز کار نیز، این التهاب و اضطراب در کار حس می شد و این حس در نهایت به کلیت فضای مجموعه نیز منتقل شد؛ به گونه ای که گاه سکانسی 5دقیقه ای ، 200بار با قیچی تدوینگر «کات» خورده است.
دستور قتل صادر می شود

سربازان رومی و مردم اورشلیم در حال زدوخورد هستند. عارف پیشگو در حال حرکت است و در گوشه ای از صحنه ، یکی از روبین سران فریسی ، از سوی سربازان روم دستگیر شده است . او را به نزد لنتوس ژنرال رومی آورده اند. روبین و لنتوس در گذشته نیز باهم برخورد داشته اند و حالا گذشت سالها، بینایی یک چشم روبین را از او گرفته و به جای آن ، چشم بندی چرمی را روی چشم او نشانده است . آجودان های لنتوس جعبه حاوی سکه های طلا را از دست روبین می گیرند. او در مقابل لنتوس از ترس می لرزد. لنتوس از او می پرسد: منو می شناسی؛ روبین پاسخ می دهد: نه . لنتوس پوزخندی می زند: بایدم نشناسی . اون وقتی که 2تا چشم داشتی منو نمی شناختی و حالا... لنتوس با اشاره به عارف پیشگو ، از یکی از نزدیکانش می پرسد: او چه می گوید: می گویند: او از زمان موسی (ع) این وضع را تشریح می کند و می گوید که موسی (ع) نیز وضع اسفبار قوم یهود را پیش بینی کرده بود. لنتوس به سراغ جعبه حاوی سکه های طلا می رود و با دست آنها را زیرورو کرد و لحظاتی بعد نیز دستور مصلوب کردن روبین را صادر می کند. روبین وحشت زده فریاد می زند: نه ، منو مصلوب نکنید. حاضرم راه خزانه مخفی رو نشونتون بدم.
لنتوس : رفقات قبلا این کاررو کردن.
روبین : نه ، منو همین جا بکشید. نمی خوام ننگ مردن در قتلگاه عیسی نصیبم بشه.
لنتوس : ببریدش جلجتا و مصلوبش کنید. سفر خوش مسافر جلجلتا...
سربازان کشان کشان روبین را می برند و لنتوس لبخند می زند.

رضا استادی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها