در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فیلمی سالم درباره جامعه امروز
مصایب و تلخی و شیرینیهای گرفتن خوابگاه و یافتن سرپناه برای دانشجویانی که در پایتخت مقیم هستند، آنقدر ملات و بن مایه موضوعی برای پردازش در قالب داستانی دارد که بتوان ازمنظر کمیک یا ملودرام به این معضل نظر کرد.
در نگاه نخست به نظر میرسد سازنده فیلم همخانه دستمایه مناسب و حداقل تازهتری نسبت به دیگر همکاران فیلمسازش برای دومین کار خود برگزیده است. اما همخانه در مرحله تبدیل ایده به طرح و در نهایت به فیلمنوشت کامل، با حفرههای فراوان داستانی مواجه است.
با این شکل و شمایل فعلی، همخانه ملات داستانیاش کشش فیلم بلند مدت را ندارد ؛ به همین سبب رگههای فرعیای که به تنه لاغر داستان سنجاق شده، بیشتر برای فربه کردن زمان فیلم کارکرد دارد. بین نقطه عطف نخست فیلم که از ورود مهسا به منزل پیرزن رقم میخورد تا نقطه دوم که پدر مهسا به داستان وارد میشود، تنه اصلی فیلم خیلی لاغر و از لحاظ کشش و فراز و نشیب روایت فاقد استحکام و جذبه است. در این بخش میانه، فقدان داستانکهای فرعی که به اصل قصه قوام دهند، بشدت احساس میشود.
حبس کردن شخصیتها داخل خانه، ایضا شوخیهایی که بیشتر تکراری است، بخش میانی فیلم را از کار انداخته است. مضاف براین که مناسبات و مراودت مهسا، جمشید و فخری خانم بیشتر با یک موقعیت کم جان و بیرمق جرقه میخورد و در نهایت به چانه زنی گفتاری و شوخیهایی که بیشتر مناسب نمایشهای رادیویی است ختم به خیر میشود.
فیلمساز از آوردن آدمهای تازه به داستانش بیدلیل پرهیز کرده است. به همین سبب، چانه زنیهای مهسا با جمشید و بازی موش و گربه آنها با پیرزن صاحبخانه در تکرار موقعیتهای مشابه عایدیای برای بیننده و داستان فیلم ندارد. سازنده اثر که در پلانی از کار با کلام خود جنبش دانشجویی را به سخره میگیرد، خود نیز درون اثرش چه از منظر کمیک و چه از زاویه نگاه نقادانه به معضلات زندگی دانشجویی حرفی برای رو کردن ندارد.
مناسبات آدمها در سطح و روبنا است. این معضل از نگاه تیپیک فیلمساز به شخصیتهای قصه رقم میخورد. بیننده با دغدغهها و ایضا تنهایی جمشید و مهسا مواجه نمیشود. این دختر جنوبی که خوشبختانه جامعهشناسی میخواند، در شناخت آدمهای مقابل خود و شرایط حاکم بر مناسبات موجود در جامعه خیلی کاهلانه عمل میکند، آن هم آدمی که کار مطبوعاتی به صورت نیمه وقت انجام میدهد و تا آخر فیلم هم معلوم نمیشود در آن تحریریه عریض و طویل نقش او چیست.
به هر روی آدمی با این شاخصههای فردی باید منطقی و محکمتر با مصائب و مسائل پیرامونش برخورد میکرد. جدیت مهسا در برابر مسائل ساده و گاه بیاهمیت زندگی میتوانست موقعیتهای مفرحی رقم زند.
بود و نبود اندک پاساژهایی که فیلمساز برای تنه قصه خود لحاظ کرده، هیچ کارکردی در سازمان روایی فیلم ندارد. فصلی که جمشید داخل پارک نیمه شب با توزیع کننده مواد مخدر و دختر خیابانی مواجه میشود، در نگاه کلی حاصلی جز معطل کردن داستان ندارد. مضاف بر این، نگاه فیلمساز به این دو کارکتری که به داخل قصه هل داده در حد صفحه حوادث روزنامه و اخبار ژورنالیستی است.
فرجام فیلم که در کلانتری رقم میخورد، بیشتر به تریبون پیامهای اخلاقی و نقد نگاه سنتی آحاد جامعه بدل شده است که به شکل مستقیم به مخاطب ارائه میشود. به هر روی فخری خانم، رئیس کلانتری و دایی جمشید نسخه اخلاقی و آسیب شناسانه فیلم را در یک پروسه گفتاری به نوبت شعار میدهند تا مخاطبان، زعمای قوم و مدیران ارشد جامعه چشمهای خود را بشویند و جور دیگری به مناسبات دانشجویان و دغدغههایشان بنگرند.
همخانه هر چند دریچه روایت خود را مقبول و با ایجاز به روی مخاطب میگشاید، اما پایانبندی فیلم بیشتر شبیه درمان مریضهای سرپایی است که نسخه آنها را در چند ثانیه خادمان این حرفه میپیچند. تقسیم کردن عکس صاف و اتو کشیده عروسی از سوی جمشید، پایان خوش و هندی فیلم را رقم میزند، البته در سکانس قبل از آن همگی دیدهایم که جمشید آن عکس قلابی را مچاله و له و لورده کرده و با خود به داخل کمد برده است!
این هم از کرامات پایانبندی شیرین فیلمهای وطنی است که همه چیز سر آخر صاف و اتو کشیده وپروانهای به مخاطب تقدیم میشود.
در سازمان و چیدمان ترکیبی نماها استفاده بی دلیل از نماهای فراوان overhed با رویه ساده و روان فیلم منافات دارد. این پلانها که با کرین کار شده، بیشتر لکنت و تپق تصویری برای فیلم به ارمغان آورده است. شاید این نماهای از بالا گرافیک بصری نیم بندی را رقم زده باشد ولی در کل با شمایل ساده و آرام قصه همسو نیست. ایکاش سازنده اثر مانند فیلم نخست خود، حضورش را نامحسوستر میکرد و این قدر گل درشت خودش را به پلانهای فیلم سنجاق نمیکرد.
به هر روی، همخانه هر چند در مسیر داستانپردازی خود با کمبودهایی مواجه است؛ اما این ضعفهای داستانی عمیق نیستند و با کمی دقت میتواند کارهای آینده فیلمساز را با بهبودی روایت همراه کند. نگاه سالم و بیشیله پیله فیلمساز به جامعه جوان با زمانه معاصر سازگاری دارد. جعلی نیست و این زاویه دید واجد ارزش و ستایش است.
علی احسانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد