مسأله اصلی، شمار برنامههای قرآنی یا حجم حضور آیات و مفاهیم دینی در آنتن نیست بلکه این پرسش بنیادین است که منطق قرآن تا چه اندازه در تصمیمها و مناسبات رسانهای حضور دارد. نسبت رسانه با حقیقت، عدالت، کرامت انسانی و مسئولیت اجتماعی، پیش از آنکه در قاب تصویر دیده شود، در سطوح سیاستگذاری، مدیریت وزیست حرفهای شکل میگیرد. رسانهای که این لایه نامرئی را جدی نگیرد، ناخواسته قرآن را به تزئین آنتن تقلیل میدهد؛ حتی اگر نام آن پیوسته تکرار شود.
جشنواره قرآن و عترت دقیقا بر همین لایه پنهان تأکید دارد. پیام اصلی این جشنواره آن است که رسانه قرآنی از «پشت میز» آغاز میشود، نه از «جلوی دوربین». از انتخابها و اولویتهایی که هرروز،بیسروصدا، مسیر اعتماد عمومی را میسازند. در چنین نگاهی، کارکنان رسانهملی صرفا مجریان نقشهای سازمانی نیستند؛ آنان کنشگران فرهنگیاند و رفتار حرفهایشان، خود یک پیام رسانهای مستقل به جامعه است.
تأکید جشنواره بر حضور کارکنان و خانوادههایشان نیز معنایی فراتر از مشارکت نمادین دارد. رسانهملی فقط یک نهاد تولید محتوا نیست بلکه یک فضای زیست فرهنگی است که ارزشها در آن، نهفقط از طریق آنتن بلکه از مسیر سبک زندگی منتقل میشوند. خانه کارکنان رسانه نخستین جایی است که مرزهای صداقت، انصاف، مسئولیتپذیری و اخلاق حرفهای معنا مییابد و اگر قرآن در این زیست روزمره جاری نباشد، انتظار اثرگذاری عمیق آن در سطح عمومی، واقعگرایانه نخواهد بود.
در همین چارچوب، نکوداشت شش چهره شاخص قرآنی نیز بازخوانی یک نقشه راه فرهنگی است. این شش چهره، شش شیوه مکمل برای مواجهه با قرآن را نمایندگی میکنند؛از شعروترجمه فاخر و دقت مفهومی،تا روایت،تصویر،تلاوت و هنر بصری.
این رویکرد، رسانه را از مناسبتمحوری هم نجات میدهد؛ کمااینکه جشنواره قرآن و عترت رسانهملی زمانی جز ماه مبارک رمضان را برای برگزاری اختتامیهاش برگزید تا بگوید قرآن فقط در تقویم حضوری نمادین ندارد بلکه میتواند در شیوه روایت اخبار، درپرداخت به رنج و امید انسان و درترسیم آینده حضور فعال و مستمر داشته باشد. ازهمین منظر، جشنواره قرآن وعترت پایان مسیرنیست بلکه مکثی آگاهانه برای بازبینی راه است؛یادآوری یک تعهد دائمی که اگرزنده بماند، رسانهملی را در حفظ اعتماد عمومی و ایفای نقش تمدنی خود یاری خواهد داد.