طباطبایی در این برنامه با قدردانی از رئیس سازمان صداوسیما برای پخش برنامههایی بامحور نقد درونی رسانهملی گفت: با این حال نقدی که همواره وجود دارد این است که چنین برنامهها و دعوتهایی دچار نوسانات عجیب و غریب میشود و دوباره لازم است دور هم بنشینیم، همدیگر را نقد کنیم و ارزیابی انجام دهیم.همه اینها برای رسیدن به یک نقطه مشترک است؛ نقطهای که هیچ فرقی نباید میان من، آقای یامینپور یا هر فرد دیگری باشد و آن هم «منافع ملی» است.
طباطبایی گفت: در امر ملی بعید میدانم هیچکدام از ما تفاوت دیدگاه جدی درباره منافع ملی داشته باشیم؛ اشتراک در این زمینه نقطه پیوند ماست.وی افزود: زمانی میتوان گفت رسانهملی است که برشهای مختلف جامعه خودشان را در صداوسیما، ببینند. بارها در جلسات دولتی تأکید کردهام که ترکیب رسانه باید متنوع باشد اما متأسفانه همچنان چهرهها و تیپها مشابهند و تنوع لازم دیده نمیشود. وقتی این اتفاق نمیافتد، درباره موضوعاتی حرف میزنیم که برای مردم نه قابل فهم است و نه ارتباطی با زندگی واقعیشاندارد.
عضو شورای اطلاعرسانی دولت افزود: پیشنهادمیکنم اگر قرار است چنین برنامههایی ادامه پیدا کند، حتما یک لایه عمومیتر از افراد با دیدگاههای گوناگون نیز حضور داشته باشند؛ حتی کسانی که شاید حرفهایشان ما را ناراحت کند یا به مذاقمان خوش نیاید. این همان نقد صریحی است که باید شنیده شود.
وفاق ملی در جنگ ۱۲ روزه
عضو حقیقی شورای اطلاعرسانی دولت گفت: وفاق حول چه چیزی است؟ یعنی ما باید سه چیز را مشخص کنیم؛ هدف، طرفها و محتوا. بدون اینکه این سه مورد با هم جور دربیاید، وفاقی شکلنمیگیرد.وی افزود: ما باید هدفی تعریف کنیم که طرفین آن را بپذیرند و آن هدف چیست؟ امر ملی. معنای امر ملی در مقابل شکاف، واگرایی و ازهمگسستگی است.
طباطبایی با بیان اینکه انسجام هم شرایطی دارد، گفت: نخست اینکه با تکیه بر نقاط مشترک، که اتفاقا فراوان است، بستری برای همگرایی فراهم کنیم. در اینجا نقش رسانه دوباره مهم میشود. یعنی حفظ سنتها در کنار آداب و رسوم خرد و کلان کشور، در هر منطقهای که میتواند ما را در برابر دو طیف تحجر و روشنفکرزدگی حفظ کند.وی افزود: این پایههای مشترک میتواند مبنای وفاق باشد. مثلا در جنگ تحمیلی ۱۲روزه و دفاعمقدس دیدیم که تمامیت ارضی در برابر تجزیه معنا پیدا کرد. اینها چیزهایی است که باید بر آن ایستاد. استقلال سیاسی در برابر سرسپردگی هم ازجمله آنهاست، با این تأکید که تعامل با دنیا به معنای سرسپردگی نیست.
طباطبایی گفت: ما گاهی درگیر دعواهای بیحاصل سیاسی میشویم و از اصل وفاق دور میمانیم. مهمترین بُعد وفاق قانون است. قانون اساسی نخ تسبیح همه ماست، نه اینکه با سلیقه با آن برخورد شود.وی افزود: همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند، پشتوانه جمهوری اسلامی مردمند. نمیشود مردمی که در سختیها پای کشور میایستند، در مواقع دیگر نادیده گرفته شوند و به آنها گفته شود که درکشان از مسائل کافی نیست یا تصمیمگیری برایشان از بالا انجام شود. اینها با هم سازگار نیست. عضو شورای اطلاعرسانی دولت گفت: مفهوم اصلی وفاق، رهایی از اختلافاتی است که ریشه در نفسانیات دارد؛ چه رقابت سیاسی، چه جناحی یا تعصبآمیز. اشتباه ما این است که «تقید» را با «تعصب» اشتباه میگیریم. اگر از این اختلافات بگذریم، به وفاق میرسیم.
مردم منتظر محصول وفاقند
وی افزود: مردم نه مخالف وفاقند و نه موافق آن، بلکه منتظر محصول وفاقند که همان رفاه است. از نگاه من و براساس تأکید رئیسجمهور، زیرساخت اصلی توسعه و پیشرفت کشور وفاق است و زیرساخت آن گفتوگوست.
طباطبایی گفت: تا زمانی که نتوانیم با هم گفتوگو کنیم و بر مشترکات تکیه نکنیم به وفاق نمیرسیم. باید بتوانیم ایران فرهنگی، تمدنی و اسلامی را از هم جدا نکنیم. کسی میتواند هم برای آرش کمانگیر افتخار کند و هم برای امام حسین(ع) سینه بزند بدون اینکه تناقضی وجود داشته باشد.وی افزود: مشکل از جایی شروع میشود که رسانه یا حاکمیت میان اینها تبعیض قائل میشود. به یکی میپردازد و دیگری را کنار میگذارد. وفاق یعنی کنار گذاشتن سلیقهها و در نظر گرفتن همه ۹۲میلیون شهروند که سرنوشت مشترک دارند.
عضو حقیقی شورای اطلاعرسانی دولت گفت: ما باید برای همه مردم برنامه داشته باشیم. ممکن است ذائقه من مذهبی باشد اما این دلیل نمیشود سایر سلایق را حذف کنم. وفاق یعنی بدانیم در یک کشتی نشستهایم؛ نه میتوانیم سوراخش کنیم و نه پارو را در جهت مخالف حرکت دهیم. مهمترین نکته این است که باید به گفتوگو بازگردیم. گفتوگو اساس وفاق و پایه پیشرفت کشور است.
سنگاندازی در مسیر اجرای قانون
عضو حقیقی شورای اطلاعرسانی دولت گفت: یک نماینده مجلس نباید علیه دولت عملیات کند. حرف زدن یا نقد کردن اشکالی ندارد. همه آزادند نقد کنند، حتی فرد عادی هم میتواند نقد کند. اندیشمندان هم میتوانند عملکرد نمایندگان یا حتی سران قوا را نقد کنند. وی افزود: مردم عادی حق دارند هر آنچه را که تصمیم گرفته میشود نقد کنند اما اگر در سطح حاکمیت تصمیمی گرفته شد و میدانیم که در آن نفع مردم وجود دارد، رئیسجمهور بهعنوان پاسدار قانون اساسی و رئیس اداره امور اجرایی کشور موظف است آن را انجام دهد. اینکه عدهای بیایند و در مسیر اجرای آن سنگاندازی کنند معنای دیگری دارد. مردم ابزار سنگاندازی ندارند. منظور من کسانی هستند که ابزار دارند و میتوانند کارشکنی کنند.
وی گفت: یک برنامه تلویزیونی درباره یکی از ایدههای رئیسجمهور پخش میشد که بدون دعوت از مدافعان آن ایده، تنها یک نماینده مجلس را دعوت کرده بودند تا نقد کند. این یکطرفه بودن رسانهای درست نیست. یکی از بینندگان به من گفت آن نماینده اطلاعات غلطی درباره موضوع داده و کسی هم در دفاع از رئیسجمهور صحبت نکرده است. در واقع دولت جمهوری اسلامی ایران نماینده حاکمیت است و همه باید به آن کمک کنند.
عضو شورای اطلاعرسانی دولت با اشاره به رفتار برخی مجریان تلویزیون گفت: مجری نباید با لحن تمسخرآمیز درباره رئیسجمهور صحبت کند. اشکالی ندارد کسی او را نقد کند اما باید در کنار منتقد، فردی هم حضور داشته باشد که پاسخ دهد تا مردم خودشان قضاوت کنند. طباطبایی افزود: رئیسجمهور صادقانه به این رسیده که باید مسائل را بگوید و درباره آنها راهحل پیدا کند. رسانه ملی نباید از بازنمایی این صراحت بترسد. مرز بین بازنمایی و سیاهنمایی باریک است اما نباید به بهانه آن از نمایش واقعیتها خودداریکرد.
انسجام ملی، پروژهای سیاسی نیست
در ادامه این برنامه، وحید یامینپور گفت: آنچه یک جمع را ملت میکند، همین خاطره و هویت متمایز تاریخی است که از سنتها، مذهب، ادب و هنر و اقلیم سرچشمه میگیرد و بهمثابه رشتههای نامرئی، آحاد ملت را به هم پیوند میدهد؛ هرچند این پیوند گاهی از نظر پنهان میشود.وی افزود: برخی میگویند ملت ایران در جنگ ۱۲روزه منسجم شد اما من به این تعبیر نقد دارم. ما پیشتر نیز منسجم بودیم ولی این انسجام در آن مقطع تجلی یافت. این رشته نامرئی گاهی در بزنگاههای سیاسی یا رقابتهای انتخاباتی در پس پرده میرود اما در لحظات درد، رنج یا شادی مشترک، همچون پیروزیهای ملی یا دفاع از کشور دوباره آشکار میشود.
یامینپور گفت: انسجام ملی یک حقیقت است، نه پروژهای سیاسی یا محصول تبلیغات. در جنگ اخیر نیز این انسجام بار دیگر نمایان شد و در رفتار بسیاری از سیاسیون، رسانهها و حتی رسانه ملی تغییر رفتاری محسوس بهوجود آمد. بهنظر من این تغییر رفتار حاصل احضار همان حقیقت فراموششده است.
این مجری و فعال سیاسی تصریح کرد: بزرگان باید دائما نسبت به حفظ این فضای همدلی تذکر دهند. رهبر معظم انقلاب همواره، چه پیش از حوادث اخیر و چه پس از آن محور گفتمان خود را بر انسجام ملی و امر ملی استوار کردهاند. این دال مرکزی از دوران امام خمینی(ره) تا امروز استمرار داشته است.
صداوسیما نباید ابزار پروژههای سیاسی شود
یامینپور گفت: اگر وفاق بهصورت پروژه سیاسی تعریف شود، ممکن است کسانی از آن برای حذف نقد و سانسور استفاده کنند. اگر هرکسی با من موافق باشد جزو پروژه وفاق شمرده شود و هرکس انتقاد کند خارج از آن قرار گیرد، وفاق ابزاری در خدمت منافع جناحی خواهد بود. اگر وفاق را به پروژهای جناحی تبدیل کنیم، هر نقدی را بهعنوان برهمزدن انسجام و وحدت مقدس قلمداد خواهند کرد.وی افزود: وفاق یک امر مافوق پروژه سیاسی است و رسانهملی باید به آن «امر مافوق پروژه سیاسی» یعنی امر ملی تن دهد. امر ملی و حیثیت مقدس آن باید بر هر پروژه سیاسی و مصلحت جزئی ارجحیت داشته باشد.
صداوسیما پیج توییتر نیست
یامینپور گفت: چند وقت پیش در برنامهای مهمان شبکه یک بودم. این برنامه درست چند روز بعد از جنگ پخش شد و محتوای مناسبی داشت. اما چون برنامه ضبطی بود، به مدیر شبکه گفتم اگر بناست پخش شود، من علیه شبکه و سازمان موضعگیری خواهم کرد. محتوا صحیح بود، ولی مرزهای آزادی بیان و لحن گفتار دررسانهملی با رسانههای دیگر متفاوت است.این مجری و فعال سیاسی افزود: من حق ندارم همان لحن و گفتاری را که در صفحه شخصیام نسبت به دولت استفاده میکنم، در رسانهملی بهکار ببرم. رسانهملی دانشگاه عمومی است و باید به مصالح بزرگتر توجه کند و مراقبت جدی در گفتار داشته باشد. اگر کسی میخواهد پاسخ یک متخصص، متفکر یا شخصیت سیاسی را نقد کند باید این کار را در فضای خودش انجام دهد؛ در توییتر، مقاله، یا مناظره دانشگاهی، نه در تلویزیون به همان سبک.
یامینپور گفت: من ممکن است به خودم حق بدهم رفتار شخصی آقای پزشکیان را نقد کنم، نباید آن لحن را در تلویزیون به کار ببرم. این محافظهکاری نیست، بلکه دیسیپلین سازمان صداوسیماست. صداوسیما توییتر نیست و مجری تلویزیون حق ندارد با همان لحن تند در شبکههای اجتماعی صحبت کند. وی افزود: یادم هست سال ۸۸، زمانی که «دیروز، امروز، فردا» را بعد از فتنه آغاز میکردم، معاون وقت سیما، آقای میرباقری، به من گفت که وبلاگ جنجالیام نباید بر نحوه اجرای برنامه در تلویزیون تأثیر بگذارد. در آن زمان هم متوجه شدم که شخصیت فردی و مسئولیت نمایندگی رسانهملی متفاوت است.
انسجام ملی از دل هنر و مرزهای حقیقی
یامینپور گفت: مسأله امر ملی، شاید تنها ۱۰ تا ۲۰ درصدش در سازوکار سیاست خبر معنا پیدا کند؛ مانند دغدغه ما برای تریبوندادن و فراهمکردن امکان برای افکار مختلف. اینها مهم است اما به گمان من درصد اندکی نسبت به آن چیزی است که اهمیت واقعی دارد.وی افزود: مسأله ملی ما از طریق واردشدن در داستان یکدیگر تحقق پیدا میکند. انسجام ملی، هویت متمایز ملی و خاطره مشترک است. بنابراین، اینکه با هم دوست باشیم و رنج یکدیگر را رنج خود بدانیم، از دل داستانها شکل میگیرد. توجه من به آثار هنری، فیلم، سریال، موسیقی، انیمیشنها و برنامههای کودکان است که فرزندان ما با آن بزرگ میشوند. اینها باید خاطرهساز باشند و کمک کنند که همه اقوام و مذاهب، هموطن و همدوش یکدیگر احساس شوند.
یامینپور گفت: این اتفاق ضرورتا از طریق شعار، پروپاگاندا یا مناظرههای سیاسی نمیافتد، بلکه باید از دل هنر و رسانهملی حاصل شود. بنابراین کسانی که میخواهند رسانهها را نقد کنند، نباید تنها تعداد چهرههای سیاسی مختلف را بشمارند، بلکه باید بررسی کنند که چند شخصیت محبوب و مشترک برای کودکان و نوجوانان ساخته شده است تا همگان خود را در آنها ببینند. وی افزود: نکته دوم درباره مرزهاست. مرزها هویتبخش هستند. یکی از اسطورهشناسان میگوید خصوصیت اساطیر و قصههای کهن این است که از طریق مرزگذاری با «دیگری» هویت و وحدت ملی ایجاد شده است. وقتی مرزها واقعی و مشخص باشند، انسجام ملی پایدار است، اما باتخریب مرزهای حقیقی، دعواهای خرد و اختلافات داخلی شدت میگیرد و افق دید کوتاه میشود. به همین دلیل افق رسانهملی باید پررنگ کردن مرزهای حقیقی و غیریتساز باشد. این امر باعث حفظ انسجام ملی به معنای واقعی میشود.