داقر تبیین و تبلیغ این ظرفیتها و ویژگیها، طبیعتا رسانهها میتوانند ــ و باید ــ پای کار باشند زیرا گویایی زبان رسانه و فراگیری این پدیده بزرگ ارتباطی که در همه جای دنیا حضور دارد، جریان ایجاد میکند و به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی تأثیرات غیرقابل انکاری دارد. سخن درباره اقتصاد و سیاست و معادلاتش را باید به کارشناسان و اهالی این حوزهها واگذار کرد، در این یادداشت هم جای پرداختن به آن نیست اما «فرهنگ» که نقش محوری دارد و مقولات دیگر هم میتوانند زیرمجموعهاش قرار بگیرند، خیلی جای کار دارد... .
سرزمین ما ــ با فرهنگ و مشخصا ادبیاتش ــ قرنهای متمادی در جهان، خوش درخشیده که، این درخشش دامنهدار، دلالت بر عوامل و پدیدهای مختلفی دارد اما حتما و قطعا یکی از دلایل عمده، «بومینویسی و بومیسرایی» است؛ جاذبههای اقلیمی با زبانها و بیانهای شیرین و حتی محلی و منطقهای! این اتفاق در جایی به کمال و اوج خودش میرسد که بهعنوان شاخ و برگهایی از درخت تناور زبان پرقدمت و فخیم فارسی بروز و ظهور پیدا میکنند... .
حالا تکلیف کسی که در سرزمین و کشوری غیر از ایران زندگی میکند، به زبان فارسی هم تسلطی ندارد اما مجذوب آوازه فرهنگ و ادبیات ایران است، چیست؟! در اینجا نقش هنر ترجمه که این سالها سرمایهگذاری تجاری هم روی آن صورت میگیرد و «مترجم» که علاوه بر تسلط بر زبان خارجی، باید شناختی قابلقبول از هنر و ادبیات نیز کسب کند، برجسته می شود که باید با حفظ اصل امانتداری، آثار فرهنگی و ادبی را از کشور مبدا یعنی ایران به زبان کشور مقصد، انتقال دهند، این فرآیند کاملا دوسویه است، یعنی به میزان پذیرش آثار خارجی اصطلاحا کتابها و فیلمهای ترجمهای، آثاری هم باید از اینجا بهعنوان خروجی فرهنگی و تمدنی سرزمین ما به مناطق و کشورهای دیگر راه پیدا کند که در حال حاضر، متأسفانه اینطور نیست.غلبه ترجمه بر آثار تالیفی در هر جامعه محل اشکال است، یعنی اگر سیل آثار از دیگر سرزمینها و فرهنگها به طرف ما سرازیرشده وبازار رااصطلاحا اشباع کنداما ازطرف مااین اتفاق کمرنگ باشداین یک نقیصه فرهنگی بزرگ است! «ترجمه» پل ارتباطی بین ملتهاست. لایههای زیرین هر کتاب و اثر ادبی وهنری، حامل پیامهایی است و اصولا هنر و ادبیات پیام و گفتمان دارد؛ متاسفانه آثار از دیگر کشورها به دست ما میرسد ولی از این طرف شاهد چنین اتفاقی نیستیم و کار عاقلانه این است که این خیابان، دوطرفه شود و به موازات هرچه و آنچه که از بیرون میآید، از اینجا هم فکر و اندیشه و اثر به دیگر کشورها و سرزمینها صادر شود. فرهنگ و ادبیات بومی ما ایرانیها میتواند ظرفیت مفهومی بالایی را در ادبیات جهان ایجاد کند و از دل آن، آثار سینمایی چشمگیری به تولید برسد؛ شرطش این است که اراده داشته باشیم و به لحاظ معنوی و مادی برایش هزینه کنیم. اولین فایدهاش جلوگیری از دلسردی مؤلفان و نویسندگان کشورمان و تقویت تالیف و آفرینش اثر است.