متأسفانه نظام بانکی تسهیلات کلان خود را بهسمت بنگاههای بزرگ تولیدی سوق داده که این اقدام سبب شده منابع برای تأمین مالی واحدهای متوسط و خرد وجود نداشته باشد. بانک مرکزی باید جلوی اینکار را بگیرد؛ زیرا تأمین مالی واحدهای تولیدی بزرگ باید از طریق بازار سرمایه انجام شود. امروز یک واحد بزرگ تولیدی ۴۵ هزار میلیارد تومان از نظام بانکی تسهیلات گرفته یا اینکه خودروسازان از نظام بانکی وام میگیرند، درحالیکه این بنگاهها باید از بازار سرمایه تأمین داشته باشند که این روند باید اصلاح شود. سهم بازار پول در تأمین مالی ۹۰ درصد و سهم بازار سرمایه ۱۰ درصد است که این مسأله حداقل باید به نسبت ۵۰ درصدی برای هر بخش برسد. بانک مرکزی باید به بانکها و مؤسسات اعتباری اجازه بدهد در اجرای طرحها و پروژههای زیربنایی و واحدهای تولیدی مشارکت کنند. این اقدام براساس مواد ۱۶ و ۱۷ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی محدود شده بود که در قانون تأمین مالی تعدیل شده است. بانکها باید در صندوق پروژهها و مولدسازی پیشقدم باشند و با بنگاهسازی، منابع را بهسمت بخشهای مولد سوق دهند، درحالیکه امروز بهجای آن، بیشتر بنگاهداری میکنند. بانکها میتوانند با ایجاد واحدهای تولیدی جدید و عرضه آن، در زمینه بنگاهسازی و رشد سرمایهگذاری در تولید نقشآفرین باشند؛ متأسفانه بانکها بیشتر بهسمت ملکداری و بنگاهداری رفتهاند. انتشار اوراق بهادار ارزی، سپردهگذاری ارزی و ورود به صندوقهای تضمین توسط نظام بانکی میتواند در هدایت منابع به سمت بخشهای مولد مؤثر باشد. همچنین امروز هزینه تأمین مالی برای واحدهای تولیدی بهشدت بالا رفته و فشار زیادی به تولیدکننده وارد میکند که این فشار باید کم شود و بانک مرکزی برای آن اقدام کند.