به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فارس، روزی که زلنسکی برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مرد در چند جشنواره بینالمللی برای فیلم کمدی "خادم ملت" شد و به عنوان یک سلبریتی معروف، محبوب دل اوکراینیها گشت، نمیدانست روزی این نقش برای او به واقعیت میپیوندد و اگر بنا باشد در مقام یک رئیس جمهور به ملت خود خدمت کند باید به جای نگاه به بیرون و اعتماد به قلدرها به همان مردمی اتکا کند که در سال ۲۰۱۹ با رای ۷۳ درصدی او را بر مسند قدرت نشاندند. او که با وعده مبارزه با فساد، حفظ تمامیت ارضی کشور و از همه مهمتر به طمع پیوستن به ناتو و با کمک حزب سیاسی خودش موسوم به "خادم مردم" پا به عرصه سباست گذاشته بود، به عنوان ششمین رئیس جمهور اوکراین انتخاب شد و خیلی زود سعی کرد با اقداماتی همچون تصویب استراتژی مشارکت با ناتو با هدف عضویت در آن و دست گذاشتن روی برخی شهرهای ساحلی مانند اودسا برای نفوذ بیشتر در دریای سیاه و افزایش رقابت اقتصادی بیشتر با اروپا مخصوصاً در موضوع کشاورزی و کاهش صادرات کشاورزی به روسیه، از آن فاصله بگیرد تا برای خود استقلال بیشتری دست و پا کند.
اما دیری نپایید که در سال ۲۰۲۲ وارد جنگی تمام عیار با روسیه شد. جنگی که چندی پیشتر، بر طبل آن کوبیده شده بود و یکی از پیچیدهترین و حساسترین بحرانهای ژئوپلیتیکی جهان در دهههای اخیر نامیده شد. زلنسکی میدانست مسکو گسترش ناتو به سوی شرق را تلاش غرب برای منزوی کردن روسیه و تهدید وجودی علیه خود میداند و تعهد آمریکا را مبنی بر اینکه هرگز ناتو یک اینچ به سوی شرق گسترش پیدا نخواهد کرد را از یاد نبرده است اما به امید کمکهای اروپا و وعدههای آمریکا، وارد بازی خطرناکی شد که روسیه نام آن را عملیات ویژه نظامی گذاشت.
از آن روز که او وارد این بازی شد، باز هم نقش اول را به او دادند. اما اینبار نتوانست قهرمان داستان باشد چراکه دیگر نویسنده این داستان، خودش نبود بلکه در سناریویی که آمریکا برای او نوشته بود تنها یک سرباز قربانی بود که برای یک جنگ نیابتی علیه روسیه، انتخاب شده بود تا اهداف آمریکا را تأمين کند. شاید در وهله اول به نظر برسد حمایتهای آمریکا در جهت حفظ استقلال اوکراین بود اما با کمی تأمل میتوان فهمید که آمریکا از همان ابتدا منافع خود را در آينه این جنگ میدید. رهبر انقلاب چندی پس از شروع این جنگ نقش آمریکا را چنین ترسیم کردند: «اساساً رژیم ایالات متّحدهی آمریکا، یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است؛... از بحرانهای گوناگون در اطراف عالم ارتزاق میکند... شبکههای مافیایی قدرت در داخل آمریکا، از بحرانهایی که در سراسر جهان اتّفاق میافتد ارتزاق میکنند...آن وقت این مجموعهی مافیایی، این رژیم مافیایی احتیاج دارد که در اطراف دنیا یک جاهایی بحران وجود داشته باشد، لذا کانونهای بحران را خلق میکند...
اوکراین هم قربانی همین سیاست است. امروز قضایای اوکراین هم مربوط به همین سیاست آمریکا است. آمریکا اوکراین را به این نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلی آن کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولتها، حرکت مخملی به وجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، حضور سناتورهای آمریکایی در داخل اجتماعات معارضه، این دولت را برداشتن، آن دولت را گذاشتن؛ اینها طبعاً به همین جاها منتهی میشود.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
از اینرو شاهد آنیم که نقش آمریکا در این جنگ بسیار پُررنگ بوده و بیش از همه در آتش این جنگ میدمید.
منافع آمریکا میان گدازههای آتش در اوکراین
اما منافع آمریکا در این جنگ چه بود؟
اولین و شاید مهمترین هدف آمریکا ایستادن در مقابل روسیه و محدود کردن قدرت او بود. بر اساس این هدف، باید تلاش میشد تا اوکراین از روسیه جدا شود تا به پایگاه نفوذ آمریکا و ناتو مبدل گردد و این هدف نه فقط در سالهای اخیر بلکه پس از فروپاشی شوروی نیز مطرح شد آن هنگام که برژینسکی؛ استراتژیست معروف و مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر، پس از فروپاشی شوروی، اوکراین باثبات را وزنه تعادلی حیاتی غرب در برابر روسیه توصیف کرد و در کتاب خود تحت عنوان «پس از سقوط» نوشت: "نمیتوان به اندازه کافی تأکيد کرد که بدون اوکراین، روسیه دیگر امپراتوری نیست، اما با فروپاشی اوکراین و سپس تبعیت آن از کرملین، روسیه به طور خودکار به یک امپراتوری تبدیل میشود."
لذا در سال ۲۰۲۳ ایالات متحده ۵۰ میلیارد دلار به اوکراین کمک کرد تا مانع شکل گیری این امپراتوری شود. که این کمکها شامل تسلیحات نظامی پیشرفته بود. نکته قابل توجه اینجاست که آمریکا ۶ درصد از بودجه نظامی آن سال خود را به این جنگ اختصاص داده و از سوی دیگر تحریمهایی بینالمللی علیه روسیه را نیز افزایش داد. از همینجا میتوان نتیجه گرفت که آمریکا برای اهداف دیگری غیر از حفظ استقلال اوکراین، این چنین دست و دلبازانه هزینه میکرد.
در طول تاریخ همیشه شاهد آن بودیم که آمریکا علاوه بر حملات، بمبگذاریها، کودتاها و تغییر رژیمهای تحمیلشده بر کشورها در سراسر جهان، یکی از روشهای ترجیحیاش برای مقابله با دشمنان خود "به راه انداختن جنگ نیابتی" علیه آنها، یعنی حمایت از جنگ یک گروه یا کشور در برابر یک قدرت رقیب، بدون دخالت نظامی است. تاریخ جنگ سرد سرشار از نمونههای اینچنینی است، از جمله حمایت آمریکا علیه شوروی در افغانستان و کمک به صدام حسین در برابر ایران در جنگ ایران و عراق. جنگهای نیابتی به آمریکا اجازه میدهد تا با فدا کردن دیگران در راه رسیدن به اهدافش ضررهای خود را به حداقل برساند، در حالی که با تضعیف کشورهای رقیب و در عین حال به حداکثر رساندن سود مجتمع نظامی صنعتی از طریق حفظ جریان فروش سلاح به منافع ژئوپلیتیکی خود دست پیدا میکند: «امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود.» ۱۴۰۲/۰۴/۲۱
به همین دلیل بود که دبیرکل ناتو نیز در همان آن آغاز جنگ درباره حمله روسیه به اوکراین تأکید داشت که بهترین راه برای پاسخ به روسیه حمایت همه جانبه از اوکراین است و این حمایت باید شامل حمایت نظامی، اقتصادی و مالی باشد.
این حمایت چنان پررنگ بود که حتی اگر گاهی بحث از مذاکره اوکراین با روسیه مطرح میشد، واشنگتن با هرگونه سازش بین روسیه و اوکراین که ممکن بود به اجتناب از خصومتها کمک کند مخالفت میکرد، که همین اقدام اعتماد به نفس کاذب زلنسکی را برای امتناع از مذاکره بالا میبرد. زیرا نتیجه ایدهآل برای آمریکا این بود که از تحمیل بیشترین خسارت ممکن به مسکو اطمینان حاصل کند، بنابراین تشدید جنگ و درگیری در واقع به نفع ایالات متحده است.
حضرت آیتالله خامنهای با مشاهده دقیق این واکنشها به صراحت اعلام کردند و هشدار دادند که: «جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدّمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین میبرد. مردم اوکراین بیچارهها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحهسازی آمریکا میبرند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمیکنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمیگذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱
تغییر زمینِ بازی آمریکا
حال امروز پس از سه سال کشتار و آوارگی مردم اوکراین ما شاهد تغییر رویکرد آمریکا هستیم چراکه قرار است منافع آمریکا بهگونهای دیگر تأمين شود. از اینرو آمریکا به دنبال تعامل با روسیه است و اکنون قصد هزینه کردن در اوکراین را ندارد. همچنین ترامپ برای باز کردن زمین بازی جدید با چین، نیاز دارد برای تمرکز بیشتر بر آن، سایر جبههها را ببندد لذا ترجیح میدهد با روسیه تنشی نداشته باشد به این ترتیب هم مانع از نزدیکی روسیه و چین میشود و هم برای مقابله با چین یارگیری میکند. از سوی دیگر ترامپ متوجه است که میلیاردها دلار از جیب مالیات دهندگان آمریکایی صرف جنگ اوکراین شده و این اعتراضات زیادی را برانگیخته است لذا برای رسیدن به هدف باید زمین بازی را عوض کند بدین ترتیب جنگ اوکراین برای آمریکا و بدون ضرر برای او ایجاد شد و امروز به نظر میرسد قصد ادامه آن را ندارد.
اعتمادی خانمانسوز
اما اشتباه اصلی زلنسکی چه بود؟
زلنسکی با تکیه بر کمکهای غرب، تلاش کرد تا اوکراین را به عنوان خط مقدم دفاع از دموکراسی و ارزشهای غربی معرفی کند. اما برای تأمین این هدف به جای اتکا به ظرفیتهای درونی و مردم اوکراین، خود را وابسته به آمریکا و غرب کرد. این در حالیست که آمریکا در خصلت بیوفایی به متحدانش سابقهای طولانی دارد. از ویتنام جنوبی تا افغانستان، آمریکا بارها نشان داده است که در مواقع بحرانی، منافع خود را بر تعهداتش به دیگران ترجیح میدهد. در مورد اوکراین نیز، با وجود کمکهای گسترده، با تغییر معادلات سیاسی یا کاهش منافع استراتژیک، آمریکا حمایت خود را متوقف کرد. رفتار ترامپ و تمایل او به مذاکره با روسیه، حتی به قیمت پشت کردن به اوکراین، نمونهای واضح از این بیوفایی است.
در نهایت، جنگ اوکراین نه تنها یک درگیری نظامی، بلکه آزمونی برای اعتماد به قدرتهای بزرگ است. امروز بنگرید که چگونه یک کشوری سرسبز و پهناور و دارای ظرفیتهای بسیار پس از سه سال اعتماد پوشالی به وعدههای غرب ویران گشته و خسارتهای بسیاری متحمل شده است. مهاجرت و کشتهشدن صدهاهزار نفر را نیز ضمیمه کنید به نابودی زیرساختهای اوکراین. این در حالی است که دیگر خبری از پیوستن اوکراین به ناتو نیست. آری، هشدارهای رهبر انقلاب درباره بیوفایی آمریکا و غرب، یادآوری مهمی است برای کشورهایی که به دنبال متحدان خارجی برای حل بحرانهای داخلی خود هستند: «پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشاندهی آنها هستند، یک سراب است، واقعیّت ندارد؛ این را همهی دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را. هم رئیسجمهور اوکراین... گفت، هم رئیسجمهور فراری افغانستان چندی قبل گفت؛ گفت ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولتهای غربی، [ولی] ما را تنها گذاشتند. به اینها نمیشود اعتماد کرد.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
اوکراین باید به جای تکیه کامل بر غرب، به دنبال راهحلهای پایدار و مبتنی بر منافع ملی خود باشد. تنها در این صورت است که میتواند از چرخه وابستگی و قربانی شدن در بازی قدرتهای بزرگ رهایی یابد. رفتار اخیر آمریکا و تمایل ترامپ به مذاکره با روسیه، نشان میدهد که اعتماد به غرب چقدر خطرناک است و کشورها باید همواره به دنبال استقلال و خوداتکایی باشند.
رهبر انقلاب در این باره تأکید میکنند: «مردم، مهمترین پشتوانهی دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان میشدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمیشد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند... عامل اصلی استقلال کشورها مردمند؛ ما این را تجربه کردیم؛ در دوران دفاع مقدّس، مردم وارد میدان شدند و با اینکه همهی قدرتها از صدّام حمایت میکردند، به او کمک میکردند، جمهوری اسلامی به کمک مردم توانست غلبه پیدا کند و دشمن را ناکام بگذارد.» ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
بنابراین اساس کار باید تکیه بر خویشتن باشد و نه اعتماد به مستکبرین و قلدرها و سازش با استکبار. چرا که باطن استکبار این است که طراحی کند، جنگ راه بیندازد تا افزونطلبی کند مانند امروز که آمریکا پس از ایجاد بحران در اوکراین و بهره برداری سه ساله امروز نیز به بهانهی بدهیهای اوکراین به معادن لیتیوم و معادن حساسی که در صنایع باتریسازی استفاده میشود دسترسی پیدا کرده است. بدینترتیب آمریکا با ایجاد جنگ هم منافع خود را تأمین میکند و هم به معادن و منابع سرسپردگانش دست مییابد. این عاقبت اعتماد به شیطان بزرگی است که در بزنگاهها اغوا میکند و هرگاه سیاستش تغییر کرد، بازی را به نفع خود تغییر میدهد. سکانس نهایی این داستان این خواهد بود که رئيس جمهور یک ملت را در مقابل خود مینشاند و او را به دلیل مقاومت بر سر مواضعش تحقیر میکند.
اینجاست که حضرت آیتالله خامنهای بر اساس سالها تجربهی زمامداری و فعّالیّت سیاسی و بینالمللی تأکید میکنند: «هزینهی تسلیم در برابر قدرتهای زورگو بمراتب بیشتر از هزینهی ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن ملّتها را بیچاره میکند؛ راههای پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود میکند؛ آنها را از ارزشهای انسانی دور میکند.» ۱۳۹۶/۰۵/۱۲
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم:
با سیدمرتضی کاظمیدینان، مدیر رادیوفرهنگ درباره زیر و بم این رادیو گفتوگو کردیم