گفته بودی: «مدالم اول برای ایران است و بعد برای اشنویه...»
گفته بودی: «وقتی کوههای اطرافم نگاه میکنم، دلم میخواهد کوه باشم! محکم و قوی»
و تو کوه بودی!
غروب یازدهم اسفند ماه ١۴٠٣ دقیقا، پنجمین سالیست که از میان ما رفتهای اما هنوز هم، «سیامند رحمان» نامیست که وقتی به زبان میآوریم، لبخند بر لبهامان مینشاند...
هنوز هم وقتی سنگینترین وزنههای جهان را در بزرگترین صحنههای دنیا جابهجا میکنند، یادت میکنیم و خاطرات شیرین، ما را میبرند به وقتی که همه شهر اشنویه در خانه کاک عثمان و پسرش سیامند جمع شده بودند و میرویم به برزیل، ریو ٢٠١۶، دستهی مثبت ١٠٧ کیلوگرم پارالمپیک...
و آن فریاد بلند همیشگی یااللهت در گوشمان زنگ میزند. فریادهای تماشاگران و تو، که ٢٧٠ و ٣٠٠ کیلوگرم را مثل موم در دستهای عزیزت آب کردی و ٣٠۵ کیلو را هم مثل پَرِ کاه روی سینه، بالا کشیدی...
وزنه سیصد و ده کیلوگرمی را که در حرکت چهارم، مهار کردی، انگار تمام غمهای دنیا را در قلب همهی ما مهار کرده بودی...
سالن را با تشویقها و فریادها به هوا بردی، نام ایران را بلند کردی و پرچم مقدس وطن را در بلندترین نقطهی تاریخ به اهتزاز درآوردی و با آخرین رکوردت، افسانهی بیتکرار فوقسنگین پارالمپیک و جهان را ساختی...
سیامند رحمان یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ در شهرستان اشنویه متولد شد و با وجود ابتلا به فلج اطفال و محدودیت جسمی، هیچگاه از حرکت و شادی در دوران کودکی و پس از آن بازنماند.
او در مروری بر خاطرات خود گفته است: «تا یازده، دوازده سالگی بیشتر به بیمارستان و جراحی گذشت... گرچه به ظاهر، با بچههای دیگر فرق داشتم اما با خانواده، برادر، پسرعموها و دوستانم ارتباط خوبی داشتیم. با وجود آنکه آسان نبود با عصا به مدرسه میرفتم. حتی با بچههای محل تنیسرویمیز و فوتبال هم بازی میکردم. درس میخواندیم، شیطنت میکردیم و همیشه شاد بودم. میدانستم قدرت زیادی دارم. مچ میانداختم، زور بازو میکردم...»
سیامند در سن بیست سالگی بدون داشتن هیچ سابقهای در پاراوزنهبرداری تست داد و از سوی مربیان پذیرفته شد. در نخستین دور رقابتهای قهرمانی کشور به عنوان نایب قهرمانی رسید.مدالی که برای اولین و آخرین بار در زندگی کوتاه و عمر پرثمر سیویک سالهی او، به رنگ نقره بود...
چراکه پس از آن، همهی نشانهای زرین فوق سنگین وزنه برداری ایران، آسیا، جهان و پارالمپیک به نام سیامند رحمان ضرب میشد.
پسری که هر چند ماه یکبار، حدود بیست کیلو، رکوردش بالا میرفت. رحمان، پس از مهار وزنه ۱۲۰ کیلوگرمی و ورود به اردوی تیم ملی، ظرف مدت بسیار کوتاهی برای شرکت در رقابتهای جهانی پاراوزنهبرداری به میزبانی آمریکا آماده شد.
او در مسابقات ٢٠٠٨ نیوجرسی، رکورد جوانان را ۷۲/۵ کیلوگرم ارتقا داد و قهرمان جهان شد.این اولین نشان طلای سیامند رحمان در نخستین حضور ورزشی او خارج از مرزهای ایران به شمار میرفت.
با وجود اینکه رکورد افسانهای رحمان، با مهار وزنه ٣١٠ کیلوگرمی در بازیهای پارالمپیک ریو ٢٠١۶ به ثبت رسیده است اما شاید، لندن ٢٠١٢ نقطه عطف زندگیاش به حساب میآید؛ صحنهای بزرگ که پس پشت سر گذاشتن رقابتهای بینالمللی بسیاری، برای نخستین بار آن را تجربه میکرد.
جایی که با بالا بردن وزنه ٢٩١ کیلوگرمی و شکستن رکورد کاظم رجبی، دوست و همتیمی سابق خود، به اولین نشان طلای پارالمپیک هم دست یافت.
پس از کسب دومین نشان طلای پارالمپیک و رکوردشکنی در بازیهای ریو ٢٠١۶، او به سومین مدال طلای پیاپی خود در بازی پاراآسیایی جاکارتا ٢٠١٨ و سومین عنوان قهرمانی جهان در مسابقات نورسلطان ٢٠١٩ نیز دست یافت.
***
روزگار بازیهای عجیبی در آستین دارد:
«تا نگاه میکنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!»*
***
و نورسلطان آخرین صحنهای بود که سیامند، پهلوان همیشه خندان ایرانی و قویترین مرد دارای معلولیت جهان، بر روی آن وزنه زد.
گرچه او، امیدوارانه در پی ثبت یک رکورد افسانهای دیگر، در مسیر کسب سهمیهی بازیهای توکیو ٢٠٢٠ گام برمیداشت و در حال کسب امتیازات لازم برای دستیابی به سومین عنوان قهرمانی پارالمپیک بود اما در اسفند ماه همان سال، در کمال ناباروری خانواده و دوستداران خود و دنیا را ترک کرد و ما را با خاطرات، افتخارات و رکوردهای دستنیافتنیاش تنها گذاشت...
*سرودهی زندهیاد قیصر امین پور
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بررسی آسیبهای نگاه غرب به مسأله زن در گفتوگوی «جامجم» با دکتر عاصمه قاسمی، جامعهشناس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با رهبر ارکستر و مدیر پروژه کنسرت ارکستر مجلسی فیلارمونیک سنتپیترزبورگ