به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، چه کسی فکرش را میکرد، دسامبر ٢٠٢١- همین هفتهای که گذشت را میگویم- جوانی از خوزستان، گتوند، در آستانه ٣٠ سالگی برود تفلیس. پشت صحنه مسابقات، حسین توکلی به او بگوید: «کار خودت را بکن. همان همیشگی.» روی تخته او کار خودش را کرده باشد! و وبسایت رقابتها و رسانهها اینطور مخابره کرده باشند: «احمد امینزاده، با پرس وزنه ٢۵۵ کیلوگرمی و اولین حضور در رقابتهای قهرمانی جهان، عنوان و طلای فوق سنگین پاراوزنهبرداری را به ایران بازگرداند.»
و حالا برگردیم به ۶ سال پیش از اینها... رقابتهای آسیا اقیانوسیه ٢٠١۵. تنها مسابقاتی که امینزاده خارج از ایران تجربه کرده بود. چه کسی میداند، احمد و سیامند با هم گپی میزنند و همانجا، در آلماتی، سیامند به او میگوید: «هيچوقت ناامید نشو!»
«سیامند فراموش نمیشود و هیچکس با او قابل مقایسه نیست. در اردوها و مسابقات همیشه جای او خالیست.» صحبت احمد امینزاده با جامجم اینطور شروع میشود.
بالاخره بعد از ۶ سال به مسابقات برونمرزی و مدالی که منتظرش بودی، رسیدی.
شکر خدا. در گرجستان خیلی یاد سیامند رحمان بودم. امیدوارم روحش شاد باشد. بله، این مدالیست که من آرزوی آن را داشتم و تقدیمش میکنم به همه جانبازان و معلولینی که صبوری در زندگی، برای آنها یک اصل است. مثل پدرم که جانباز جنگ است.
خدا پدرتان را حفظ کند. واکنش خانواده و دخترتان به این موفقیت چه بود؟
خانواده که خیلی خوشحالند. دخترم ٨ سال دارد. وقتی میشنید راهی اردو میشوم، از غصه در اتاقش میماند و بیرون نمیآمد. اینبار قبل از مسابقه تماس گرفت و گفت، من مطمئنم طلا میگیری. وقتی هم مسابقه را دید، خیلی ذوق کرد.
شرایط زندگی و ورزش در گتوند چطور است؟
سخت. من از کودکی همیشه احساس میکردم دستهای پر قدرتی دارم. اجسام سنگین را بلند میکردم و ورزش را دوست داشتم اما امکانی نبود. کار اصلی ما در گتوند کشاورزیست. من با پدر و برادرم کار میکنیم. با این وضعیت اقتصادی، با هزینههای زندگی و تأهل و همچنین ورزش حرفهای، تغذیه، مکمل و... ناچارم روزها با تراکتور روی زمین کار کنم و عصرها باشگاه بروم.
تمرین و کشاورزی؟
بله. ما زمین داریم ولی کفاف نمیدهد، اجاره هم میکنیم. محصول پرورش میدهیم؛ گندم، حبوبات، گوجه، هویج و...
با این دشواریها، وزنهبرداری را چطور دنبال کردی؟
سال ١٣٨٧ تمریناتم را در باشگاه گتوند شروع کردم. بدون مربی و امکانات. وسیلهای نبود. رها کردم. بعد در دانشگاه کاردانی مکانیک قبول شدم. دزفول سالن وزنهبرداری داشت. آنجا درس خواندم و تمرین کردم. هزينههای تحصیل، تمرین و رفت و آمد کمی سرعتم را کند میکرد... به هر حال، سال ٩٠ کار را جدی زیر نظر غلامحسین چلتوککار شروع کردم. اولین مسابقهای هم که رفتم سال ٢٠١۵ بود. با مرحوم سیامند رحمان. رکوردم ٢٣٠ بود و نقره گرفتم. بعد از آن، دیگر اعزامی نداشتم. بارها در مقاطع مختلف به اردوهای تیم ملی دعوت شدم و خط خوردم.
چطور ناامید نشدی؟
خیلی وقتها به رها کردن، فکر کردم ولی من عاشق وزنهبرداری بودم. نمیتوانستم تصور کنم که وزنه نزنم. در همان مسابقات ٢٠١۵ مرحوم رحمان به من گفت: «یک چیزی میگویم، هیچوقت فراموش نکن. اینکه هيچوقت ناامید نشو.»
در پایان از مسابقات گرجستان و آینده بگو.
از وقتی به اردو دعوت شدم تا اعزام، کلاً حدود بیست جلسه تمرین داشتم. کادر جدید تیم ملی خیلی زود ما را با شرایط هماهنگ کردند. آقای توکلی از نظر روانی خیلی به من کمک کرد. او کاربلد است. درک بالایی از شرایط دارد و حرفها و نکاتی که میگوید در زمانی که نیاز دارم، در ذهنم مینشیند. کادر فنی خوبی داریم، هم سرمربی، هم آقای محمدی و آقای ملاحسینی. امیدوارم تا پارالمپیک در کنارمان باشند و به ثبات لازم برسیم. از حمایتهای آقای خسرویوفا و آقای اسبقیان هم سپاسگزارم. در این رقابتها من فقط به طلا فکر میکردم، رکوردهای بهتر و باقی موضوعات انشاءالله باشد برای آینده.
الگوی من در اخلاق ورزشی منصور پورمیرزاییست
برای منصور پورمیرزایی احترام زیادی قائلم. او فوق سنگین را در بهترین سالهای جوانیاش رها نکرد و هر کجا که میشد همراه سیامند پرچم ایران را بالا برد. یکی از خوش اخلاق و با معرفتترین ورزشکارانیست که تا به حال دیدهام. دلپاک و مهربان است. اتفاقاً بعد از گرجستان هم تماس گرفت و تبریک گفت. روز مسابقهی منصور در توکیو من استرس و تپش قلب داشتم. برای موفقیتش در لحظهی بالا بردن وزنه، خیلی دعا کردم. کاملاً خودم را جای او گذاشتم. سالها در انتظار پارالمپیک باشی و عاقبت به جای تغییر قوانين، سیامند از میان ما برود و بعد چقدر این مسئولیت در دستهای نفر بعدی سنگینی میکند. آن روز حس میکردم، بهتر از هر کسی، میدانم به منصور سخت میگذرد.»
آرزو قنبری - گروه ورزش / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم