حال این سؤال مطرح است که وقتی ابزارهای تولید و دانش فنی در دستان عدهای خاص متمرکز میشود، آیا گسترش دیجیتال، شکافها را عمیقتر میکند؟ در این میان، جوانانی که در عصر شبکههای اجتماعی رشد کردهاند، چگونه هویت خود را میان واقعیت و مجاز تعریف میکنند؟ برای پاسخ به این سؤالها و بررسی تأثیر فناوریهای محصورکننده بر زندگی و آینده ما با دکتر علی انتظاری، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبایی به گفتوگو پرداختیم.
آیا پیشرفتهای فناوری باعث افزایش یا کاهش نابرابریهای اجتماعی در جوامع مختلف شده است؟
از آنجایی که فناوریها شدتبخش وضعیتهای قبلی هستند یعنی وقتی سلطه و ابزار تولید در دست عدهای خاص قرار گرفته باشد، هرچه این ابزار تولید و فناوری گسترش یابد، نابرابریها هم گسترس پیدا میکند، کما اینکه وقتی توسعه صنعت دیجیتال اتفاق میافتد ما با مشکل شکاف دیجیتال مواجه هستیم و کشورهایی که از تکنولوژیهای ارتباطی در سطح گسترده و در سطح هایتک برخوردار هستند این دانش فنی قدرت بهرهبرداری بیشتر از منابع را میدهد، درحالیکه کشورهای درحالتوسعه این قابلیت را ندارند و این مسأله باعث یک فاصله شدید بین کشورها میشود. این موارد درون جوامع هم هست و افرادی که امکان دسترسی بیشتر به این ابزارها و مجهز شدن به آن را دارند، میتوانند نسبت به افراد دیگر قدرت بیشتری پیدا کنند، یعنی هم باعث نابرابری در میان جوامع میشود و هم نابرابری درون جوامع شدت پیدا میکند.
تأثیر استفاده از فناوری در ایجاد یا گسترش طبقات اجتماعی جدید چه میتواند باشد؟
ما در دورهای از پیکربندی اجتماعی زندگی میکنیم که در این دوره با سیالیت پیکربندیهای اجتماعی روبهرو هستیم؛ یعنی مانند گذشته از یک ثباتی برخوردار نیست و فناوریهایی میآیند که جایگزین فناوریهای قبلی میشوند که همین قابلیت باعث ایجاد سیالیت در بسیاری از حوزهها میشود. مثلا در گذشته آژانسها کار جابهجایی افراد را انجام میدادند اما رفتهرفته آژانسهای سنتی جای خود را به سامانههای اینترنتی دادند و این ساختار کاملا تغییر کرد و در عصر فعلی این تغییرات انتها ندارد. بنابراین اگر طبقات را بر حسب برخورداری از تکنولوژی تقسیمبندی کنیم، قطعا افرادی که سواد فناوری کمتری دارند کمتربرخوردار هستند ولی درمجموع اکنون جهان به سمت سیالیت در حرکت است و مفهوم طبقه درحال بیمعنا شدن است، زیرا در حال حاضر رفتوآمد بین پایگاههای اجتماعی آنقدر شدت دارد که آن ثبات و ایستایی که لازمه شکلگیری طبقه بوده در حال از بین رفتن است. به هر ترتیب فناوریها تغییراتی را در نگرشها و رفتارهای اجتماعی بهوجود میآورند و افراد بر حسب توانایی استفاده از فناوریها تغییر میکنند.
باتوجه به گسترش استفاده ازفضای مجازی،چگونه هویت اجتماعی جوانان تحت تأثیر قرارگرفته و آیا این تغییرات منجر به تضعیف یا تقویت ارزشهای سنتی میشود؟
حضور درفضای مجازی وقتی ازیک حدی بالاتر میرود اختلالاتی رادر سامانههای ادراکی افرادبهوجود میآورد یعنی عقلانیت افراد تحتتأثیر حضور در فضای مجازی قرار میگیرد. علت این مسأله هم این است که در فضای مجازی یکسری نسبتها و ارتباطاتی هست که با فضای واقعی تفاوت بسیاری دارد. مثلا وقتی فرد در فضای مجازی یک اشتباهی انجام میدهد فورا میتواند اشتباهش را اصلاح کند در صورتیکه در فضای واقعی این امکان به این شکل وجود ندارد و ممکن است فرد تحت تاثیر فضای مجازی و سهولت اصلاح اشتباه، در محیط واقعی نیز دچار ارتکاب رفتارهای اشتباه زیادی شود. در مسائل هویتی یکی دیگر از مباحث بحث هویت واقعی و مجازی است. وقتی فرد در فضای مجازی است احساس همانندی و احساس غیریت نسبت به گروهای دیگری شکل میگیرد اما در محیط واقعی خودی و غیرخودی او نسبت به آن فضا تغییر میکند. در چنین شرایطی فرد دو هویت یکی مجازی و دیگری واقعی دارد اما نکتهای که وجود دارد اینکه این دو هویت بر یکدیگر سایه میاندازند، یعنی هویت مجازی بر هویت واقعی فرد سایه میاندازد و بالعکس که یکی از جامعهشناسان از آن به هویت انعکاسی تعبیر میکند. چنین هویتی باعث میشود تعریفی که فرد از خودش دارد دچار اختلال شده و با مشکلاتی روبهرو شود که از ثبات لازم برای هویت برخوردار نباشد؛ چراکه یکی از اساسیترین فاکتورها در هویت، ثبات تعریف از خود و احساس همانندی با دیگران است. وقتی این دائما تغییر میکند و ما با سیالیت هویت روبهرو هستیم، عملا به سمت بیهویتی پیش میرویم. این بیهویتی در نتیجه شرایطی است که افراد خودشان را منفعلانه به فضای مجازی میسپارند و همچنین بیشتر ناشی از عدم بهرسمیت شناختن خود واقعی و در مواقعی خود تحقیری است.
برای تغییر این انفعال چه باید کنیم؟
متأسفانه در نظام آموزشی ما جوانان برای تعامل فعال و مدیریت شده با فضای مجازی آموزش داده نمیشوند که همین مسأله باعث میشود افراد در این فضا منفعل باشند و بسیاری از ارزشها و هنجارهای جامعه نیز به چالش کشیده شود. علت آن هم این است که بسیاری از جوانان از جریانهای حاکم بر این فضا اطلاعی ندارند و پلتفرمهای آن را نمیشناسند و فقط گمان میکنند که در این فضا آزادی عمل دارند، درحالیکه ندارند. متاسفانه در حال حاضر ضعف سواد رسانهای باعث انفعال افراد نسبت به جریانات فضای مجازی شده و بهراحتی ارزشهای التزام شده دچار ضعف میشود. در کنار ضعف سواد رسانهای، یکی دیگر از مشکلاتی که ما در جامعه داریم این است که افراد بهگونهای تربیت نشدهاند که برای فهم مسائل پژوهش کنند و برای هر ادعایی ادله بخواهند. متاسفانه این مسأله هم تنها مختص جوانان نیست، چراکه بعضا برخی از اساتید نیز ادعاهای مطرح شده در فضای مجازی را باور کرده و آن را بدون بررسی بازنشر میکنند که در نهایت این عدم توانایی در تشخیص سره از ناسره بهشدت باعث تضعیف باورها و ارزشها میشود؛ مسألهای که متأسفانه اکنون در جامعه ما شیوع پیدا کرده است.