گزارش «جام‌جم» از انتقام‌گیری‌های خانوادگی در کمپ‌های ترک اعتیاد

تسویه‌حساب در کمپ وحشت

کمپ‌های ترک اعتیاد این روزها به یکی از محل‌های تسویه حساب‌های شخصی تبدیل شده است. تسویه حساب‌هایی که اغلب در اختلافات خانوادگی ریشه دارد و این روزها شاهد طرح شکایت‌های مشابه در این رابطه هستیم.افرادی که مدعی هستند با درخواست پدر، مادر، برادر یا حتی همسرشان به عنوان معتاد به کمپ‌های ترک اعتیاد منتقل شدند و نه تنها در آنجا مدتی زندانی بودند، بلکه به شکل هولناکی تحت شکنجه قرار گرفتند. نکته جالب در این پرونده اصرار قربانیان به عدم اعتیادشان و بی‌توجهی مسئولان کمپ‌ها به آن است.
کمپ‌های ترک اعتیاد این روزها به یکی از محل‌های تسویه حساب‌های شخصی تبدیل شده است. تسویه حساب‌هایی که اغلب در اختلافات خانوادگی ریشه دارد و این روزها شاهد طرح شکایت‌های مشابه در این رابطه هستیم.افرادی که مدعی هستند با درخواست پدر، مادر، برادر یا حتی همسرشان به عنوان معتاد به کمپ‌های ترک اعتیاد منتقل شدند و نه تنها در آنجا مدتی زندانی بودند، بلکه به شکل هولناکی تحت شکنجه قرار گرفتند. نکته جالب در این پرونده اصرار قربانیان به عدم اعتیادشان و بی‌توجهی مسئولان کمپ‌ها به آن است.
کد خبر: ۱۴۹۱۱۳۳
 
خودکشی برای فرار از کمپ سیاه 
در این پرونده، مردی بر سر تصاحب ارثیه خانوادگی از برادرش با اجیر کردن سه مرد او ربود و در کمپ زندانی کرد‌. مرد جوان یک ماه در آنجا شکنجه شد و با اقدام به خودکشی از آنجا نجات یافت. 
به گزارش خبرنگار جام‌جم، اوایل بهمن امسال مردی جوان با حضور در پلیس آگاهی تهران از سه آدمربا و برادرش شکایت کرد و گفت‌: روز حادثه تازه از خرید بازار به خانه‌ام بازگشته بودم که زنگ در به صدا در آمد و مردی گفت همسایه است. در را که باز کردم به جای مرد همسایه سه مرد غریبه به زور وارد خانه‌ام شدند. فریاد زدم تا همسایه‌ها نجاتم دهند که نشد‌. مهاجمان کتکم زدند که بدحال شدم. دهانم را با پارچه و دست و پایم را با طناب بستند. می‌گفتند تو شیشه‌ای و معتاد هستی و باید ترک کنی. چشمانم را بستند و روی سرم گونی کشیدند. بعد مرا در میان پتو گذاشتند و از پله‌ها پایین بردند و با انداختن در خودرو با خودشان بردند. ‌ وی افزود: با توقف خودرو مرا پیاده کردند. گونی را از سرم برداشتند و چشمانم را باز کردند و داخل اتاقی انداختند. وقتی دیدم افراد زیادی در اتاق‌های دیگر هستند‌، فهمیدم آنجا کمپ است‌. هر چه گفتم مهندسم و اشتباهی بازداشتم کردید و معتاد نیستم بی‌فایده بود و حرف‌های مرا قبول نمی‌کردند. روزهای بعد دوباره شکنجه‌شان شروع شد تا این‌که یک ماه در اسارتگاه و شکنجه‌گاه آنها بودم. غذای کمی می‌دادند و ساعات کمی به هواخوری می‌بردند. با مشت و لگد، چوبدستی و لوله به جانم می‌افتادند و کتکم می‌زدند. برخی روزها بر اثر این شکنجه‌ها دوام نمی‌آوردم و غش می‌کردم. ساعت‌ها آب سرد روی سر و بدنم می‌ریختند که به شدت می‌لرزیدم و حالم بد می‌شد‌. می‌گفتند شاید یک سال در کمپ بمانم. هرروز مرگ مقابل چشمانم بود‌. از برخی مددجویان می‌خواستند نیمه شب سراغم بیایند و با راه انداختن دعوای ساختگی کتکم بزنند. 
شاکی ادامه داد: سرانجام تصمیم گرفتم خودکشی کنم تا راهی برای فرار پیدا کنم .مایع ظرفشویی خوردم و بدحال شدم، مرا سریع به بیمارستان رساندند که زنده ماندم. اما چند روزی بستری بودم. روز آخر قبل از انتقالم به کمپ لباس یک پرستار زن را پوشیدم و فرار کردم و خودم را به خانه‌ام رساندم و نجات یافتم. در میان حرف‌های آنها شنیدم که می‌گفتند برادرم به آنها دستور داده تا مرا بربایند و شکنجه دهند. برادرم سر ارثیه ۱۰ میلیاردی پدری‌مان با من اختلاف داشت و برای تصاحب ارثیه این بلا را سرم آورده است.  با جمع‌بندی این اطلاعات ماموران به کمپ رفتند که مسئولان آنجا مدعی بودند این مرد را به خواست برادرش در اینجا بستری کرده بودند. سه نفری که او را به کمپ آورده بودند شناسایی و بازداشت شدند. یکی از متهمان در اظهاراتش گفت‌: سال‌هاست در کمپ کار می‌کنم با تماس تلفنی خانواده‌ها به خانه‌هایشان رفته و معتادان را تحویل می‌گرفتیم و به کمپ می‌آوردیم تا ترک کنند و بعد از بهبودی رهایشان می‌کردیم. یک ماه قبل برادر شاکی تلفنی از ما خواست او را به کمپ ببریم که طبق خواسته‌اش عمل کردیم و بابت هزینه نگهداری‌اش هم پول واریز کرد. می‌گفت او سال‌هاست معتاد به شیشه است چند مرتبه به جان اعضای خانواده سوء‌قصد کرده و امنیت ندارند. اگر در خانه باشد همه را قتل‌عام می‌کند. او را به کمپ آوردیم تا ترک کند اما فکر نمی‌کردیم معتادنباشد و این طور به دردسر بیفتیم. دو متهم دیگر نیز گفته‌های او را تایید کردند. اما وقتی ماموران برای دستگیری برادر شاکی که طراح ماجرا بود رفتند ناپدید شده بود. 
عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت‌: برای متهمان قرار قانونی صادرشده و تحقیقات برای یافتن برادر شاکی و تحقیقات از وی ادامه دارد‌. 

قربانی انتقام از خواهر
دریکی ازپرونده‌ها مردی جوان از پدرش شکایت کرده بودکه با تبانی و اجیر کردن افرادی، او را در کمپ ترک اعتیاد زندانی کرده است‌. او به پلیس گفته بود وقتی در خواب بوده با سرو صدای افراد غریبه‌ای که وارد خانه‌شان در تهران شده بود بیدار شد. مهاجمان وی را کتک زده، دست و پایش را بسته و با انتقال به کمپ او را درآنجا زندانی و شکنجه کرده‌اند تا این‌که یک روز یکی از معتادان آنجا دلش به حال وی سوخت وشماره مادر او راگرفت و موضوع را به او اطلاع داد که با حضور او در کمپ نجات یافت. با تحقیق از پدر وی معلوم شد چون ۱۵ میلیون تومان به دخترش بدهکار بوده و پسرش به هواخواهی از او پول را طلب کرده این بلا را سرش آورده است. 

نقشه مادر و کمک دایی‌ها
در پرونده دیگری پسری جوان که دانشجوی رشته کامپیوتر بود، یک روز در نبود مادرش افرادی به زور وارد خانه‌شان شدند و وی را ربودند. بعدهم وی را به کمپ بردند و ۱۲ساعت او راحبس و شکنجه کردند.اووقتی از آنجا آزاد شدشکایت کردومعلوم شد مادرش به دلیل اختلاف‌هایی که با این پسر جوان داشته برای تنبیه وی به کمک برادران خود کارکنان کمپ را استخدام کرده تا وی را ربوده و در کمپ زندانی‌اش کنند. 

به دنبال ارثیه
درپرونده دیگری مردی مسن از عروس خانواده‌شان شکایت کرد که او دستور ربودن و انتقال وی به کمپ ترک اعتیاد را داده تا بتواند اموالش را تصاحب کند. ماموران با توجه به شکایت این مرد به تحقیقات ادامه دادند تا این که معلوم شد چند مرد قوی‌هیکل در خانه‌اش به او حمله کرده و بعد از ربودن، وی را در یک کمپ ترک اعتیاد بستری کرده‌اند.او هر چه می‌گفته معتاد نیست کسی توجهی نداشته و فقط کتکش می‌زدند و شکنجه‌اش می‌دادند. او مدت ۴۰ روز به طور غیرقانونی در آنجا نگهداری شده و حتی به سرش شوک الکتریکی وصل کرده بودند.این مرد بعد از رهایی از کمپ گفت: عروسم برای تصاحب ارث این بلا را سرم آورد. با شکایت او، عروس خانواده بازداشت شد اما مدعی بود این مرد معتاد است و چون خانواده‌اش را اذیت می‌کرده او را در کمپ بستری کرده است اما شواهد نشان می‌داد این زن در صدد این بوده که این مرد را از بین ببرد تا زودتر ارثیه او را تصاحب کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها