مسجل است که نتانیاهو تنها راه بقای خوددرراس معادلات قدرت در تلآویو را حفظ وضعیت جنگی میبیند و در شرایطی که دو آتشبس اخیر در لبنان و غزه شدیدا وی را محدود و ناتوان ساخته، بر روی کرانه باختری متمرکز شده است. در این میان، همراهی تشکیلات خودگردان فلسطین با صهیونیستها در هفتههای منتهی به تشدید عملیات تجاوزکارانه تلآویو در کرانه باختری، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد. بنابراین، شاهد وقوع جنایتی دیگر در همان امتداد جنگ غزه در فلسطین هستیم. در این میان، شاهد تکرار یک دور باطل از سوی سازمانهای بینالمللی هستیم؛جایی که اقدامات حقوقی و عملیاتی محکم درمواجهه با جنایات صهیونیستها در جنین و کرانه باختری، جای خود را به صدور بیانیههای همیشگی (و بیفایده ) داده است. در۱۵ماه نسلکشی مستمر رژیم صهیونیستی در نوار غزه نیز شاهد چنین روند و رویکردی بودیم. لازم است این سؤال مهم و کلیدی از دبیر کل سازمان ملل متحد و دیگرمقامات این سازمان پرسیده شود که کارکرد این سازمانها ومجامع در قبال حوادث ورخدادهایی تلخ و غیرانسانی که نقض حقوقبشر در آنها قطعی و غیرقابل انکار است، چیست؟! این پرسش ذهن مخاطبان بینالمللی و افکار عمومی منطقه و جهان را نسبت به جنگ غزه، جنگ لبنان، جنگ در کرانه باختری و خصوصا تحولات اخیرجنین مشغول ساخته است.بیشک افراد بیپناه درجنین، امروز محتاج صدور بیانیههای ظاهری در حمایت از خود نیستند و بیش از هر چیز، در انتظار اقدامی موثر در مواجهه با رژیمی اشغالگر، کودککش و درنده از سوی این سازمانها هستند.