فرازو نشیب مبارزه با باطل و کفر ظالم و محارب و قدرتهای مستکبر و سلطهگر تا قیامت ادامه دارد. این مبارزه با ظلم، مختص مومنان و اهل اسلام و مسلمانان حقطلب نیست؛ ویژه انسان آزاده با هر نگرش و باور و جهانبینی درست و نادرستی است. امری فطری است. اما مرتبه این مقاومت برابر ستم استکباری، متفاوت است و امروز اسلام ناب محمدی و منتظر عدل جهانی موعود موجود(عج)، دارای برترین معرفت درخصوص این جهاد جهانی است و رهبری ولیفقیه در ایران، به همین سبب مورد وحشیانهترین هجوم است و پیروانش در سراسر جهان اولین هدف و آماج کشتار و سرکوب قرار دارند و در هر جنبش مقاومت حدودا نیم قرن اخیر، ایستادگی علیه بردگی، سلطه، ستم وحشیانه قدرتهای شیطانی، صدای بلند،آگاهانه و معقول ، شجاعانه و پاک و به دور از دروغ، متعلق به اسلام بوده است، صدای خمینی بزرگ و پیروانش؛ مطهریها، مدنیها ، دستغیبها ، چمرانها ،زینالدینها ، متوسلیانها ، شقاقیها ، سلیمانیها، رئیسیها ، موسویها ، سیدحسنها و هنیهها و سنوارها....
در فرازها و پیروزیهای مقاومت، بسیار زیر علم آن سینه میزنند. رهروان و سالکان، بندگان خالص خدا، با خون خود، صدای حق را بلندآوازه میکنند و عدهای در حرف، همراهی میکنند و در غنائم قدرت شریک میشوند. در انقلاب اسلامی چه بسیار گروهها و افراد و روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی امام امام کردند و اما با سختشدن مقاومت و کار انقلاب، بریدند و ساز مخالف و غربگرایی کوک کردند. امروز هم کم نیستند که با دروغ و تحریف رخدادهای مستند انقلاب میکوشند بگویند امام بر پیمان خود وفا نکرد و اینان هجوم به انقلاب را از ریشه شکل میدهند. در رخداد حیرتانگیز و مقاومت کمنظیر ۷ اکتبر تا امروز هم، وقتی زیباترین ارواح ایمانی خود را فدا کردند که توطئه شیطان بزرگ در بردگی مسلمانان را به شکست بکشانند و شهید شدند، کمکم زبان نهانروشان با دشوار شدن کار، باز و صدایشان بلند شد و باز دروغی ساز کردند، همصدا با تلاش شیاطین بزرگ و نقشهشان برای بالاکشیدن همدستان خود و حقانیتبخشیدن به اسلام نولیبرال در ایران و منطقه و دستپرورده اخوان شیطان و امثال اردوغان دال بر آن که دیدید روش نوکران جاهطلب فرعونیت مصر، درست بود و باید چاکری آمریکا و صهیونیسم و بیشرافتی در حد یک جاسوس کفر محارب با اسلام پیشه کرد تا زنده ماند! این تفکر و عملکرد امروزی نیروهای غربگرا و ذلیل شرح دیگر میطلبد و در این نوشته قصد آن است که بگویم مقاومت زنده است و تنها راه عزت، همگامی با ولیفقیه است. نه قدمی جلوتر و نه عقبتر و راستگویی و حق پروری و صدق مثل سیدحسن نصرا... . میتوان گاه تقیه کرد اما نباید به مردم دروغ گفت و روش ماکیاولی را به نام اسلام عادیسازی نمود. این خیانت است.
نخستین سخن آن است که مقاومت اسلام ناب محمدی، صلواتا...علیمحمدوآلمحمد نمیمیرد و منتظران تا ظهور با هزار هویت نهان و آشکار و هزار شیوه علنی و مخفی، جمعی، فردی، فرهنگی، نظامی، سیاسی، تبلیغی، علمی، معرفتی و شناختی، به مقاومت ادامه خواهند داد. مقاومت، بدر و احد دارد، خیبر و عاشورا دارد، برادری که دو دست و چشم و سر میدهد و برادری که رفیق نیمهراه است و میترسد دارد. ولی در مقاومت عبد از پا نمینشیند و گوش به فرمان مولا است. کسانی که از عبودیت خلاصاند، هرقدر انقلابی باشند بالاخره در جایی رب ناحق و بتشان آنان را میلغزاند. پس دیگر آنکه در رأس پایدار این مقاومت شیعی، تنها بنده خالص که قدم بر جای پای امام حیوحاضر(عج) مینهد و جانی تزکیهشده و قلبی مطمئن و عقلی بیتاریکی و عبودیتی پاک و با طهارت باطنی دارد میتواند مقاومت صحیح و پایدار را پیش ببرد و دیگر اهالی مقاومت به درجهای که شرکزدایی کنند و اهل ولایت باشند این راه را ادامه خواهند داد و هر شناخت ناخالص ، خودمحور و رها از خداباوری و آلوده شرک و نفاق و هر انحراف بهصورت انواع سرکشیهای چپ و راست و افراط و تفریط، ظاهر خواهد شد. و حکم رفیق نیمهراه را بازی خواهد کرد. سوم آنکه گاه صداهایی میشنویم که پرده از چهره برمیاندازد. عصبی و احساساتی و ناشکیباست. حتی کارش به تهمت و افترا به رهبری مقاومت میکشد و صدای دشمنان غدار از این همراهان موقت به گوش میرسد.
از رسولا...(ص) و امامعلی (ع)تا امامحسن و امامزمان(عج) صلواتا...علیهم و پیروان خالص ۱۴معصوم(ع)، تا میرزایشیرازی و شاگردش شیخفضلا... و تا مدرس و از امامخمینی(ره) تا شهید بهشتی، از شهید مطهری تا حاجقاسم، از شهید رئیسی تا شهید سیدحسننصرا...، از شهید سنوار تا هر شهید مقاومت آینده در معرض این اتهامات رفیقان سستایمان، با مطامع انقلابیگری هژمونیطلب میانتهی بوده و عصبی و بیصبر و ترسان خواهند بود. تحلیل چپ و راست این حامیان چین و روسیه یا تجدید امپراتوری و رویاهای طاغوتی و هخامنشی و ساسانی ...
فاقد روح ولایت و توان فهم راه تشیع و موضوع اصلی انتظار عدل موعود و پیروی از امامعصر(عج) است. ازهمینروست که تعقل ضعیفی دارند. و در هر دشواری گویی دنیا به آخر رسیده و پر از ترس و عصبانیت و عصبیتی که ترسشان را نهان میکنند چشم بر واقعیتها میبندند. مثلا گویی مقاومت انقلاب اسلامی از زهدان سوریه بیرون آمده بوده که حالا با رفتن بشار اسد دنیا به آخر رسیده باشد. آنان جمهوری اسلامی را متهم به ترک مقاومت میکنند و همان دروغی را منتشر میسازند که دشمن غدار آگاهانه میپراکند. درحالیکه هیچ تقصیر ایران نیست. حکومت پرتزلزل بشار تاب مقاومت نیاورد. زمانی از ایران تقاضای یاری کرد و حالا نکرد. مردم سوریه معرفت و انگیزه مقاومت را از کف دادند و انتظار داشتند خود حرف دشمن را باور کنند و سرشان کلاه نرود و به ایران گفتند برو پی کارت و آویزان عربستان، آمریکا و روسیه شدند... و دست از مقاومت و پذیرش ایران برای مقاومت کشیدند.
این آقایان انتظار داشتند ایران سرخود لشکرکشی و تجاوز کند و این همان چیزی است که دشمن میخواسته این درحالیاست که اسلام اجازه چنین خبطی را به جمهوری اسلامی نمیدهد. اهل ولایتفقیه از بن و ته دل باور دارند که نه یک قدم عقبتر و نه یک قدم جلوتر از ولیفقیه خود باید حرکت کنند و موظف اند فرمان رهبر فقیه، عاقل، شجاع، مدیر و معزز خود را به اجرا بگذارند و نه فرمان شیاطین و نفوذ افکار بیریشه که خواسته و ناخواسته ابزار شیطان بزرگ میشوند و یا انقلاب کارگری میخواهند و فریب کارگران نهان در این نگرش یا امپراتوری میخواهند و همه تفکر تجاوزکارانه نهفته در این قدرتطلبی و جهانخواری. اما جمهوری اسلامی نه شوروی میخواهد باشد و نه آمریکا، میخواهد منادی ولایت الهی و عدل جهانی مهدی موعود ولیا...الاعظم باشد.
مقاومت یعنی ایستادگی در برابر بردگی
مقاومت اسلامی، پیش از آنکه یک عمل نظامی باشد یک نوع هستندگی است و سپس یک ایمان است، تجلی حد یک خلوص روحی و عبودیت ناب و معرفت الهی است، فرمانپذیری از قرآن و عترت است، نحوه بودن است که از منظر اسلام بودنی ابدی و در دنیا جهادی است و محدود به عمل نظامی نیست و در مقتضیات
زمان- مکانی مختلف این جهاد فرق میکند، همانطور که جهاد ۱۴معصوم (ع)با هم فرق داشت درحالیکه ماهیتش یگانه و نشان جهد و تلاش در عبودیت ربالعالمین بود، سپس خود یک جهانبینی درباره باشندگی در دنیاست و آنگاه یک فرهنگ منبعث از یک جهاننگری است، در مرحله بعد مقاومت برای ما یک استراتژی است و سیاست دینی است ... و پیداست مقاومت یعنی ایستادگی برابر بردگی اما مقاومت برای شیعیان معرفتی والا در نهان دارد. معنای مقاومت برای ما در اینجا جز ایستادگی بر پیمان الست در بندگی حق یگانه و مقابله با همه وجوه کفر درونی و بیرونی و با همه جلوههای وجودی شرک به سود پرستش حق متعال نیست. با کفر محارب اشکال گوناگون محاربه، بسته به مقتضیات زمان مکان از مقاومت نظامی تا سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و علمی و ... گسترش دارد. اگر به مقاومت اینگونه بنگریم، آن را پایانناپذیر تا آخرین روز زندگی در دنیا خواهیم یافت. ما مکلف به مقاومت هستیم و مقاومت اسلامی ناب، متکی به معرفتی ناب و ژرف است و عمل عصبی و کور نیست و صبور و پایدار است. چون هر تکلیف الهی این مقاومت آمیزه عشق و عقل و ایمان و تدبیر و رها از خودرأیی و افراط و تفریط است. رها از سرگشتگی و نومیدی و ترس و ... است.
عمیقا در آن، همه نیروهای قلبی و آرمانی، عقلی ، فکری و طرح و تدبیر در بستر تکلیف و بندگی پروردگار یکتا به کار گرفته میشود و ساختار و نظام و رهبری در آن از عالم غیب تا زندگی دنیوی از امام معصوم و در عصر غیبت تا ولیفقیه ربانی و توانا و شجاع ، خردپیشه و مدبر و ... گسترش دارد و با اشکال گوناگون و با تاکتیکهای مختلف پیش میرود و در هیچ شرایط اختناق و قدرت جهنمی کفر و ظلم نیست که مقاومت ولو با تقیه، ادامه نیابد.